اوایل بهمن۹۶ بود که برای جلسه‌ای به دفتر یکی از معاونت‌های مهم رسانه ملی رفتم. جلسه در مورد یک مستند سیاسی بود و تقریبا پس از یک ماه پیگیری آقای معاون پذیرفته بودند زمانی را به صحبت با من اختصاص دهند.
کد خبر: ۱۳۴۹۸۱۹

لابه‌لای حرف‌هایی که در مورد احزاب مختلف و رویکردهایشان در دوره‌های مختلف انتخاباتی مطرح می‌شد به این نتیجه رسیدم که این فرصت طلایی است و می‌شود از آقای معاون پرسید چرا رسانه ملی به مطالبات مالباختگان موسسات مالی نپرداخته و همین باعث شده آنها به رسانه‌های فارسی‌زبان انگلیسی و عربستانی پناه ببرند.

در پایان بحث که در حال نوشیدن چای بودیم این سوال را مطرح کردم و خیلی جدی گفتم به زعم من این اعتراض‌ها گلوله برفی بود که به علت قصور مدیران رسانه‌ای تبدیل به بهمن شد و احتمالا اگر دوره‌های قبلی بود، معاونت خبر بسیار فعال‌تر ظاهر می‌شد.

آقای معاون دل خوشی از مدیر سابق نداشت و چندگله‌ای از نحوه تعامل مدیر قبلی سازمان کرد و بعد از کمی مکث گفت:«مشکلی که شما بیان کردید، درست است و من هم آن را قبول دارم اما این مطالبه را جای دیگری باید مطرح کرد. من به‌عنوان یک مدیر رسانه‌ای و معاون تلویزیون همین جا اعلام می‌کنم باید مطالبات مردم پوشش داده می‌شد اما چه می‌شود کرد وقتی آقای رئیس جمهور به دلیل نگاه‌های امنیتی‌اش مکررا ریاست رسانه ملی را تحت فشار می‌گذارد و از طریق شورای عالی امنیت ملی اجازه پرداختن به مطالبات مردم را نمی‌دهد. بله آقای ناظمی، ما با یک سری آدم‌های مسن و بازنشسته مواجه هستیم که نگاه امنیتی دارند و روحیه فردی آقای علی‌عسکری هم این‌گونه نیست که با بخش‌های دیگر کشور وارد جدل شود.»

حرف آقای معاون برایم شوکه کننده بود اما سال‌های بعد و به طور خاص آبان ۹۸ آن را بهتر درک کردم. دولت در یک ساختار خاص بنزین را گران کرد و مردم عصبانی شدند. طبقات ضعیف‌تر برای اعتراض به این مسائل تجمع کردند و باقی ماجرا مثل دی96 رقم خورد. کسی از رسانه ملی حق پوشش دادن مطالبات مردم را نداشت،چراکه آقای روحانی مجددا به سازمان صداوسیما فشار آورده بود. از سوی دیگر برخی مدیران میانی تلویزیون تصمیم گرفتند ماجرا را از زوایای خاص و عجیب پوشش دهند. همین گزارش‌های خبری که معمولا با یک خبرنگار خاص هم پخش می‌شد، باعث شد مردم عصبانی‌تر شوند و متأسفانه به رسانه‌های خارجی فارسی زبان رجوع کنند؛ رجوعی که نه‌فقط به جایگاه و مرجعیت رسانه ملی ضربه ‌زد بلکه تبعات امنیتی فراوانی برای کشور داشت.

شکل صریح ماجرا این‌گونه است که دولت قبل نه‌تنها در اداره بخش اجرایی کشور و شرایط اقتصادی مردم ناتوان بود بلکه با دخالت‌های بیجا در امور دیگر و به‌طور خاص مدیریت افکارعمومی و رسانه‌ای باعث شد سوپاپ‌های اطمینان حاکمیت هم ازبین‌برود و زمینه‌ای برای شیطنت‌های دشمنان کشور فراهم شود. در کنار این رویکرد غلط که به گفته آقای معاون نظر شخص رئیس‌جمهور وقت بوده، برخی مدیران ارشد و میانی دیگر رسانه ملی با اجتهادهای شخصی راهکارهای غلطی را برای مدیریت بحران در نظر گرفتند که تقریبا همه آنها عملکردی عکس داشت. منظومه این اشتباهات هزینه‌ گزافی را برای کشور ایجاد کرد که هنوز پس از گذشت چند سال تلخی‌اش بر جان مردم و نظام مانده و چه‌بسا اعتباری که از مرجعیت تلویزیون زدوده شد، به شکل کامل برنگشته.

رخدادهای تلخ سال ۹۶ و ۹۸ هنوز هم آزاردهنده است و خاطره دیدار من با آقای معاون نشان می‌دهد که کنترل مطالبات و اعتراضات می‌توانست به روش بسیار بهتری رقم بخورد اما به دلیل کاهلی و چند تصمیم غلط این اتفاق رخ نداد و ضربه اصلی را حاکمیت و رسانه ملی خوردند چراکه مدیران مختلف در سطح‌های متفاوت جابه‌جا می‌شوند اما سازمان‌ها و نهادها باقی هستند.

تنها دلیل این اتفاق این است که متاسفانه با گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی، ساختارها در کشور ما اثری کمتر از اشخاص دارند. به همین دلیل همه چیز وابسته به فرد مسؤول است و اگر قرار باشد تغییری رخ دهد با جابه‌جایی اشخاص امکان‌پذیر خواهد بود. به‌طور خاص به‌راحتی می‌شود گارد بسته حسن روحانی را با رویکرد رسانه‌ای ابراهیم رئیسی مقایسه کرد. در وجه دیگر نیز نباید از منش روادارانه مدیر وقت رسانه ملی چشم‌پوشی کرد.

رویکرد مدیریت جدید سازمان در همین مدت کوتاه که هنوز مدیران به‌طور کامل تغییر نکرده‌اند نشان می‌دهد که حضور آقای پیمان جبلی و ایده‌های رسانه‌ای‌شان باعث ایجاد تحولات جدی در تلویزیون شده است.

نوک کوه یخ این تحولات هم جایی در معاونت سیاسی است که گویی بعد از چند سال خون تازه‌ای در آن دمیده شده است. بعد از مدت‌ها شاهد آن هستیم که رسانه در عرصه خبری از شبکه‌های اجتماعی عقب نمی‌ماند و دوباره تبدیل به یک مرجع رسمی برای آحاد مردم شده. از طرفی به نظر می‌رسد که روایت‌سازی‌های عجیب برخی خبرنگاران کمتر و همین موجب رضایت مردم شده؛ رضایتی که در شبکه‌های اجتماعی و آمارهای افکارسنجی به شکل ویژه خودنمایی می‌کنند البته این شروع یک مسیر پرچالش و جذاب است تا رسانه ملی مجددا به نقاط اوجش در عرصه‌های مختلف بازگردد اما همین تحولات بسیار دلگرم‌کننده است و البته بیانگر این گزاره که هنوز در کشور ما اشخاص مهم‌تر از ساختارها هستند چراکه همه این کنشگری‌ها و اعتمادسازی‌ها پس از تغییر مدیران ارشد معاونت سیاسی رخ داد. مدیرانی که در دهه‌های گذشته خودشان کنشگر و سازنده جریانات اصلی رسانه‌ای بودند اما انگار در سال‌های اخیر تیغ‌شان کند شده بود.

میلاد ناظمی - دبیر قاب‌ کوچک روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها