بررسی نقش هویت‌ساز زبان فارسی در گفت‌ و گو با دکتر علی‌ اصغر سلطانی

زبان‌های محلی و منطقه‌ای را در هویت ملی ببینیم

تحلیلگران بر این عقیده‌اند که زبان و هویت، دو جزء لاینفک در ایجاد زیربناهای جوامع مختلف بشری هستند؛ بدان معنی که زبان همواره تأثیر غیرقابل انکاری در شکل‌گیری و بیان هویت جوامع داشته است و دارد.
کد خبر: ۱۳۴۹۴۷۲
جامعه‌شناسان هویت را فرآیند پاسخگویی آگاهانه فرد به مجموعه‌ای از پرسش‌ها درباره خود و احساسی می‌دانند که فرد در جامعه به آن دست می‌یابد تا با تکیه بر اشتراک‌ها یا تفاوت‌هایی که با گروه‌های دیگر دارد، به درک احساس هویت مستقل برسد. در سرزمین پهناور ایران نیز همواره و به واسطه تنوع بالای قومیت‌ها و فرهنگ‌ها شکل‌گیری هویت ملی و قومی‌ با زبان پیوندی ناگسستنی و نامحدود داشته است. بر همین اساس در خصوص زبان فارسی و نقش هویت‌سازش و جایگاه دیگر زبان‌های منطقه‌ای و محلی کشور در خلق هویت ملی با دکتر علی‌اصغر سلطانی، زبان‌‌شناس و پژوهشگر حوزه تحلیل گفتمان و نشانه‌ شناسی در مسائل ایران، گفت‌ و گویی کرده‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

می‌خواهیم بدانیم از نگاه یک زبان‌شناس این‌که گفته می‌شود «زبان فارسی بخشی از هویت ملی ماست»، دقیقا به چه معناست؟
این مقوله جای بحث زیادی دارد. اعتقاد بنده این است که چون زبان فارسی زبان رسمی ‌کشور ماست، بدون شک باید حفظش کرد و تا حدی که امکان دارد از هجوم واژه‌های بیگانه به آن جلوگیری کنیم اما حقیقتا از یک حدی به بعد شاید نتوانیم مانع هجوم این واژه‌ها شویم. بخش عمده‌ای از فرهنگ، ادبیات و تاریخ ما به زبان فارسی نوشته شده و باید حفظ شود اما در این بین مشکلی وجود دارد و آن این‌که در تعریف هویت ملی و پاسخ به این‌که «من چه کسی هستم»، تلاش کنیم «ایرانی‌ بودن» را صرفا به «فارسی حرف‌ زدن» پیوند بزنیم بدان معنی که «من چون فارسی صحبت می‌کنم، ایرانی‌ام». این نگاه قطعا مشکل‌ساز می‌شود چون هویت امری سیال و لغزنده است و نمی‌توان تعریفی خشک، ثابت، واحد و مشخص را بر آن تحمیل کرد. هویت به عناصر متعدد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی وابسته است. عناصر متعدد هویتی داریم که یکی از آنها زبان است اما من معتقدم زبان فارسی را بیشتر باید زبان رسمی ‌ایرانیان بنامیم، نه زبان ملی.

ایران کشوری چند فرهنگی است و این جای خوشحالی دارد که قومیت‌ها و زبان‌های مختلفی در کشور وجود دارند اما بحث این است که وقتی ما صرفا فارسی را به هویت پیوند می‌زنیم، پاسخ‌مان به آنهایی که به زبان بلوچی صحبت می‌کنند، آنهایی که در جنوب کشور عرب‌زبان هستند یا کرد‌زبانان، تُرک‌زبانان و... چیست و تکلیف این گروه‌ها چه می‌شود؟
در متون کتاب‌های درسی ما مخصوصا کتاب‌های جامعه‌شناسی، ادبیات و تاریخ تلاش می‌شود هویت ایرانی را به شکلی تعریف کنند که وقتی همین کتاب مثلا به استان سیستان و بلوچستان می‌رود دانش‌آموزان اصلا درس را متوجه نمی‌شوند و با محتوا ارتباط برقرار نمی‌کنند حال آن که باید هویت ایرانی طوری باشد که در آن همه اقوام به لحاظ زبانی، دینی، سیاسی و... احساس آزادی کنند.

آیا محدود‌کردن هویت ملی به فارسی صحبت کردن بدان معنی است که مثلا اقوام بلوچ، کرد، تُرک، عرب و... نقشی آنچنانی در خلق چنین هویتی نداشته‌اند؟
زبان‌های غیرفارسی قطعا برای مناطق خودشان هویت‌ساز بوده‌اند و هستند، اما برای کلیت جامعه باید گفت معمولا نظام فکری طوری عمل کرده که اینها به حاشیه وارد شده‌اند. اگر بشود فضایی شکل بگیرد هر کس بتواند زبان خودش را در کنار ایرانی‌بودن به کار بگیرد، ایده‌آل است. ما امروز کشورهایی داریم که چندین زبان رسمی‌دارند: سوئیس و کانادا از این دست کشورها هستند و نمی‌شود شهروند این کشورها را لزوما با زبان انگلیسی تعریف کرد چون زبان‌های فرانسه، آلمانی و... هم در این کشورها رسمیت دارند. متاسفانه در کشور ما این فضا شکل نگرفته است.

به عقیده شما اگر تدبیری اندیشیده شود که در مناطق غیر فارسی‌زبان، زبان مادری همان مناطق مبنای آموزش و پرورش و انتقال محتواهای آموزشی به دانش‌آموزان قرار گیرد، در تقویت حس ایرانی‌بودن تاثیرگذار خواهد بود؟
قطعا همین طور است. امروز در کتب درسی رایج به شکل غیر مستقیم، یک شکل مشخص از هویت ایرانی به مخاطب القا می‌شود و بازنمایی‌ای که از هویت ایرانی در کتاب‌های درسی انجام می‌شود بر هویت واقعی و بیرونی ایرانی تحمیل می‌کند. تردیدی نیست که زبان فارسی را نباید در مدارس غیر فارسی‌زبان حذف کرد چون فارسی زبان رسمی ‌کشور است و ارتباطات اداری و حتی غیر اداری با این زبان است. دانش‌آموزان تمام مناطق کشور باید فارسی را هم یاد بگیرند چون در آینده با این زبان قرار است مراودات دانشگاهی، اجتماعی و... را پیش ببرند. اما ترجیح این است که امکانی فراهم شود که در کنار زبان فارسی، بخشی یا درسی هم برای زبان قومی ‌و منطقه‌ای خود داشته باشند. در مجموع حذف زبان فارسی از مدارس، اقدامی‌ عملی و اصولی نیست.

واقعیت این است که نقش والدین هم در کمرنگ‌شدن هویت زبان در مناطق غیرفارسی‌زبان غیرقابل انکار است چرا که به عینه شاهدیم که اغلب والدین از بدو امر، آموزش زبان‌های رایج در مناطق را در اولویت قرار نمی‌دهند.
بله. متاسفانه رسانه‌ها و اخیرا هم فضای مجازی به شدت و به طور غیرمستقیم در حال از بین بردن فرهنگ‌های محلی هستند. بنده مازندرانی هستم و در کودکی با من با همین زبان مادری صحبت شده همان طور که در گذشته با کودک تُرک، کرد، بلوچ و عرب و... به زبان مادری‌اش صحبت می‌شد. بعدها وقتی به مدرسه رفتیم زبان فارسی را هم آموختیم و امروز مشکلی در صحبت‌کردن با زبان فارسی نداریم. متاسفانه امروزه، والدین یک کودک بلوچ یا تُرک یا کرد فکر می‌کنند اگر فرزندشان فارسی را از ابتدا نیاموزد، پیشرفت نمی‌کند و در جامعه پذیرفته نمی‌شود، آنها سعی می‌کنند کودک را از ابتدا با زبان فارسی آشنا کنند اما این امر در دراز مدت آسیب‌های فرهنگی زیادی به همراه دارد و فرهنگ‌های غنی چند هزار ساله را به تدریج از بین می‌بر‌د. پس این بعد از آموزش زبان به خانواده‌ها مربوط است و نه لزوما به دولت و نظام آموزش و پرورش. به عقیده من کودکان حداقل باید دو زبانه باشند و در منزل با زبان‌های محلی ارتباط برقرار کنند چون فارسی را در مدرسه به خوبی خواهند آموخت.

با این توضیحات اگر زبان را بخش جدایی‌ناپذیر هویت بدانیم، جامع ترین تعریف برای هویت ایرانی چیست؟
نگاه ما به هویت ایرانی نباید خشک و ثابت و محدود به عوامل باشد، بلکه باید هر قومیتی به ایرانی‌ بودنش و زبان قومیتی و محلی‌اش مفتخر باشد. حقیقتا به واسطه سیال‌ بودن هویت نمی‌توان تعریفی واضح و دقیق از آن ارائه داد و گفت همه ایرانیان باید خود را با این چارچوب تعریف کنند اما به طور کلی اگر نگاهی به پیشینه تاریخی کشور داشته باشیم، بخشی از هویت ما به اندیشه‌های ایران باستان برمی‌گردد، بخشی هم به دوران اسلامی؛ پس هویت ایرانی ترکیبی است از عناصر اسلامی ‌و ایرانی. بعدها در دوران مدرن هم اندیشه‌های گوناگون و رنگارنگ این دوران از مشروطه به این سو هم میان آمد. بنابراین ممکن است برخی خود را با این اندیشه‌ها تعریف کنند. تعریف هویت ایرانی شاید از فرد به فرد متفاوت باشد. در مجموع عناصری که به طور خاص در شکل‌دهی هویت ایرانی نقش دارند عبارتند از: ایرانیت (متاثر از ایران باستان)، اسلامیت، اندیشه‌های مدرن، لیبرالی و دموکراتیکی که از غرب آمده... تمام اینها یک جامعه را می‌سازد و نباید یک بُعد را بر دیگر ابعاد تحمیل کرد وگرنه مشکل‌ساز می‌شود.
 
فرزانه غلامی - فرهنگ و هنر / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها