مثالهایی به اندازه یک دور تسبیح

می گویند شانس و اقبال و این حرفها همه اش خرافه و باد هواست ؛ اما راستش را بخواهید ما ته دلمان را که می جوریم می بینیم که این سنخ نقل و حدیث ها را باور داریم و حتی می توانیم در تایید آنها یک دور تسبیح مثال بیاوریم ، یکی از یکی زنده تر و جاندارتر.
کد خبر: ۱۳۴۵۲
یک نمونه اش خود ما.بس که بدبیار یم ، اگر انگشت کوچیکه مان ، را توی آب دریای خزر بزنیم ، بی برو برگرد جوش آمده و پنجه مان را آب پز می کند. خب حالا خود شما حسابش را بکنید که اگر آدمی به بدشانسی ما یک وقت سرش بزند که سر یکی از چهارراه های پررفت و آمد، مثلا به شیوه مدیرمسوول هفته نامه وزین شهر قشنگ شتری بخندد و یا اطوارهای آنچنانی بریزد، در مجاورت چه کسانی سر خواهد کرد؛ عکس اقبال ما را جناب فتحعلی اویسی دارد که در نقش مدیر مسوول هفته نامه «شهر قشنگ »، این اداها و شورترهایش را هم نه سر چهارراه ، بلکه روی آنتن شبکه سوم سیما درمی آورد و نه تنها نازکتر از گل نمی شنود، بلکه کلی هم مورد مرحمت و تقدیر قرار می گیرد، چرا؛ چون اقبالش بلند است و جزو آدمهای خوش شانسی است که حتی اگر سوار هواپیمای روسی هم بشوند، سالم و سرحال برمی گردند. باور بفرمایید بعضی وقت ها که به علت عود بیماری همذات پنداری ، خودمان را جای بازیگران سریال «بدون شرح » می گذاریم و ضمن درآوردن اصوات عجیبه و غریبه در صحن منزل ، شلنگ تخته می اندازیم و نور چشمی ها و عیال مربوطه را به پیش خودمان می خندانیم ، درست در وسط معرکه یاد بدبیاری وادبار خودمان می افتیم و طوعا و کرها از خواب غفلت بیدار می شویم ، صیحه بلندی می کشیم و به خویشتن خویشمان می توپیم که : مرد حسابی این چه همذات پنداری بیجایی است که می کنی ؛! نمی ترسی از این که این قبیل حرکات و سکنات بر اثر تکرار و استمرار تبدیل به ملکه ذهنی شود و یک وقت خدای ناکرده در ملاعام نیز بروز و ظهور پیدا کنند؛! اصلا تو می دانی یک من ماست چقدر کره دارد؛! پیش از گفته بودیم که بعد از زدن به میخ ، یک ضربه تاریخی هم به نعل خواهیم زد، این همان ضربه بود. حالا دیدی که وقتی خلقمان تنگ می شود و از این رو به آن رو می شویم ، چه دلبرفتانی از کار درمی آییم ما؛!
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها