درباره 3 نوع فرق و اختلافی که در زمان تصمیم به ازدواج باید به آن دقت کنیم

تفاوت‌ های اصطکاک‌ ساز

خدا نکند پای عشق و علاقه وسط باشد و دختر و پسری همدیگر را بخواهند؛ آن‌وقت است که از نظر آنها همه تفاوت‌ها و فاصله‌های موجود در خودشان و خانواده‌هایشان، بی‌اهمیت‌ترین موضوعی است که باید راجع به آن فکر کنند و تصمیم بگیرند.
خدا نکند پای عشق و علاقه وسط باشد و دختر و پسری همدیگر را بخواهند؛ آن‌وقت است که از نظر آنها همه تفاوت‌ها و فاصله‌های موجود در خودشان و خانواده‌هایشان، بی‌اهمیت‌ترین موضوعی است که باید راجع به آن فکر کنند و تصمیم بگیرند.
کد خبر: ۱۳۳۷۲۰۸

 اما اگر قرار است واقع‌بین باشیم، تفاوت‌های فرهنگی، اختلاف طبقاتی و فاصله سنی، از مهم‌ترین ویژگی‌هایی است که می‌تواند در قدم به قدم زندگی مشترک زوجین و در ریزترین و معمولی‌ترین اتفاقات بین آنها هم تاثیرگذار باشد.

زندگی واقعی شبیه به فیلم‌ها نیست؛ البته فیلم‌ها را از روی واقعیت می‌سازند اما فیلم یک واقعیت است در صورتی که واقعیت هزاران روی دیگر هم دارد.

پس زمانی که تصمیم به ازدواج با فردی که تفاوت‌های بسیاری با همدیگر دارید گرفتید، آن را شبیه فیلم و سریال‌های که دیده‌اید تصور نکنید.

حواستان باشد که برای خودتان، معیارهای‌تان و بایدها و نبایدهای‌تان ارزش قائل باشید البته پیش از هرچیز لازم است بگوییم هیچ منطق و قانونی در ازدواج، مطلقا صحیح و مطلقا اشتباه نیست و تجربه نشان داده است افراد بسیاری هستند که با وجود اختلافات عمیق و ریشه‌دار، زندگی‌های شیرین و دلچسبی دارند.

این گزارش، یک بررسی منصفانه، بدون غرض و کارشناسانه درباره جنبه‌های مثبت و منفی وجود این اختلافات در ازدواج است؛ حالا این شما هستید و این میدان که باید بهترین تصمیم را بگیرید.

اختلاف طبقاتی

مساله مالی یکی از مهم‌ترین مسائلی است که در ارتباط با اختلاف طبقاتی در ازدواج وجود دارد. به‌طور کل وضعیت اقتصادی و مالی عاملی بسیار تاثیرگذار در روابط اجتماعی است.

گاهی وجود اختلاف طبقاتی صرفا به‌دلیل شرایط مالی خانواده‌ها نیست که ممکن است مشکل‌ساز شود بلکه عدم تشابه خانواده‌های در بسیاری از مسائل زندگی است که باعث ناهمخوانی‌های بسیاری می‌شود.

در واقع اختلاف طبقاتی باعث کنار هم قرار گرفتن دو سبک زندگی متفاوت می‌شود که طبیعتا مانند هر موضوع ناهمگون دیگری، ممکن است دچار اصطکاک شود.

در واقع، زمانی که دختر و پسر و خانواده‌هایشان از یک طبقه اجتماعی باشند، راحت‌تر حرف همدیگر را می‌فهمند و با هم کنار می‌آیند.

در این میان، فراموش نکنیم که درست است که اختلافات طبقاتی می‌تواند باعث به‌وجود آمدن مشکلاتی در زندگی افراد شود، اما به همان اندازه هم می‌تواند در درجه کمی از اهمیت قرار گیرد و دختر و پسری که با آگاهی از چنین وضعیتی، همدیگر را انتخاب کرده‌اند، پای انتخاب‌شان بمانند و به آن وفادار باشند. اما بهتر است که به اندازه کوچک‌ترین احتمالی به مشکلات احتمالی این نوع از اختلاف فکر‌کنید و بعد تصمیم بگیرید؛ یعنی خوشبین باشید که چنین چیزی پیش نمی‌آید اما اگر شد، چه؟ آیا برایش راه‌حلی دارید؟

سلامت به خطر افتاده فرزندان

کارشناسان حوزه خانواده معتقدند هرچه فاصله سطح مالی دختر و پسر کمتر باشد و هرچه اختلاف طبقاتی کمتری وجود داشته باشد، فرزندانی که سال‌های بعد به جمع این خانواده اضافه می‌شوند از سلامت روان بیشتری برخوردار خواهند بود زیرا راحت‌تر با همدیگر کنار می‌آیند و حرف هم را بهتر می‌فهمند؛ موضوعی که تاثیر بسیاری مهمی در رشد و پرورش فرزندان خانواده دارد.

در واقع اختلاف طبقاتی و اختلافات فرهنگی ناشی از شرایط مالی، باعث به‌وجود آمدن ناسازگاری‌های متداوم در خانواده می‌شود که اثراتش به‌وضوح در فرزندان دیده می‌شود؛ تاثیراتی که البته محدود به کودکی باقی نمی‌ماند و بر آینده و نوجوانی و جوانی‌شان هم تاثیرگذار خواهد بود. بدیهی است هرچه زوجین از طبقه مشترکی باشند، نسبت به مسائل فرزندپروری، اشتراکات و سازگاری بالاتری‌دارند.

این عادت‌ های متفاوت

یکی از مسائلی که از اختلاف طبقاتی و فاصله سطح مالی خانواده‌ها در زندگی زوجین پدید می‌آید، نوع تفریحات آنهاست. در واقع افراد در طبقات متفاوت اجتماعی، هرکدام به گونه‌ای متفاوت اوقاف فراغت خودشان را می‌گذارنند و عادت‌های متفاوتی دارند.

این موضوع زمانی کار را سخت می‌کند و ممکن است در زندگی زوج جوان دردسرساز شود که زن از طبقه مرفه جامعه باشد و مسافرت‌های متعدد و تفریحاتی با هزینه‌های بالا، جزو روتین‌ترین برنامه‌های زندگی‌اش باشد در صورتی که مرد خانواده با این سبک زندگی همخوانی ندارد و از آن مهم‌تر، توان مالی فراهم کردن چنین شرایطی را برای همسرش در زندگی مشترک ندارد.

موضوعی که شاید در روزهای اول آشنایی ساده به نظر برسد و به هوای عشق و علاقه هردوی آنها چشم‌شان را روی آن ببندند اما می‌تواند در آینده و زمانی که زندگی روی عادی شدن را به خودش می‌بیند، مشکل‌آفرین باشد.

زبان مشترک

گاهی اختلاف طبقاتی زیاد باعث عمیق شدن تفاوت نگاه آدم‌ها به زندگی می‌شود؛ مثلا این‌که یک‌نفر کار، تلاش و پس‌انداز را ارزش می‌داند و دیگری تلاش آدم‌ها را برای به قول خودشان یک‌قران و دوزار، یک دوندگی بی‌حاصل می‌بینند و فقط درباره مبالغ و مقدارهای بالا و کلان حرف می‌زنند. این نوع نگاه گاهی آن‌قدر ریشه‌دار است که به تمسخر هم می‌رسد.

در واقع چنین اختلافاتی ممکن است قدرت درک ارزش‌های زندگی را در نگاه هرکس، از زوجین بگیرد. مثلا این‌که مرد استقلال زن در زندگی را درک نکند و زن تلاش‌های مرد را برای فراهم کردن یک زندگی معمول و منطقی. خب، در یک زندگی مشترک، چه چیزی مهم‌تر از درک کردن همدیگر؟

اختلاف فرهنگی

تفاوت‌ های فرهنگی، یکی از اصلی‌ترین عوامل زمینه‌ساز در ناکامی زندگی‌هاست. فرهنگ هر فرد، ارزش‌هایی است که درخانواده او وجود دارد و روحیات، سبک زندگی، باورها، انتظارات و در واقع همه ابعاد شخصیتی فرد را تشکیل می‌دهد؛ آن‌قدر که حتی در نوع لباس‌پوشیدن و غذا خوردن افراد هم تاثیر دارد. آن‌وقت است که اگر دختر و پسری با فرهنگ‌های بسیار متفاوت با هم ازدواج کنند، احتمال این‌که در جزئیات زندگی، دچار اصطکاک شوند کم نیست.

مشاوران ازدواج و خانواده معتقدند تجربه نشان داده است که اختلاف فرهنگی خانواده‌ها در صورتی که زوج به یکدیگر علاقه داشته باشند شاید قابل حل و چشم‌پوشی باشد اما اگر این اختلاف فرهنگی، در بین زوج هم به‌وضوح وجود داشته باشد، زندگی کم‌مشکلی نخواهد داشت چراکه تلاش در جهت اصلاح همدیگر در اکثر موارد بی‌نتیجه خواهد ماند و هرکدام از زوج‌ها اعتقاد دارند مشکل از دیگری است و فرد مقابل باید تغییر کند؛ موضوعی که شاید اگر در کنار فردی از همان جنس و فرهنگ قرار بگیرد، دیگر نامش مشکل نخواهد بود.

تفاوت فکری

پیش‌پاافتاده‌ترین تبعات اختلافات فرهنگی در بین زوجین، تفاوت در باورها و اولویت‌هاست. این‌که هرکدام از آنها به چیزی اعتقاد دارند و برایشان ارزش است که ممکن است برای شریک زندگی‌شان نباشد؛ موضوعی که خودش به‌تنهایی می‌تواند مهم‌ترین آفت زندگی مشترک باشد.

در چنین مواقعی، برخی خط قرمزهایی برای هر دو طرف وجود دارد که عبور از آنها، می‌تواند زندگی را دچار تنش کند. این تفاوت فرهنگ، روی آداب و رسوم فرد هم تاثیر دارد و باعث می‌شود دلخوری‌هایی از افراط در اجرای رسوم یا کاهلی در برگزاری برخی از مراسمات به چشم بیاید.

مثلا این‌که مسائلی برای زن ارزش است که برای مرد کوچک‌ترین اهمیتی ندارد و برعکس. در صورتی که اگر موضوعی برای هر دو نفر ارزش یا برای هردوی آنها بی‌اهمیت باشد، حداقل یکی از چالش‌های زندگی را پشت سر گذاشته‌اند.

تردید در هدف‌ های زندگی

در بسیاری از موارد، تفاوت‌های فرهنگی، به تفاوت در نگاه افراد به زندگی منجر می‌شود. آن‌وقت است که ممکن است مردی که از کودکی در بازار بزرگ شده و روحیه‌ای کاسب‌گونه دارد، نتواند دختری که به ادامه تحصیل علاقه دارد را درک کند؛ ادامه‌تحصیلی که از نظر او در آینده بازدهی ندارد و به دلیل نبود بازار شغلی مناسب، ارزش تلاش و دنبال‌کردن نخواهد داشت اما دختر این‌طور فکر نمی‌کند و صرف تحصیل برایش اهمیت دارد؛ حتی اگر نتواند آن را به عنوان فرصتی برای اشتغال ببیند البته که مردان و زنان بسیاری هستند که در فرهنگ‌های متفاوتی رشد کرده‌اند اما خودشان را با فرهنگ‌های جدید وفق می‌دهند، آن را می‌پذیرند و به آن احترام می‌گذارند.

برای همین است که متخصصان حوزه خانواده، ازدواج با فرهنگ‌های دیگر را رد نمی‌کنند و معتقدند چه بسیارند افرادی که با این‌که خودشان به حوزه‌ای علاقه یا تخصص ندارند، اما همسرشان را در آن راه همراهی می‌کنند اما آنها اکیدا توصیه می‌کنند جوان‌ها با در نظر گرفتن و بررسی این مسائل، تصمیم به ازدواج بگیرند.

اختلاف سنی

بحث بر سر اختلاف سنی زوجین، تقریبا به یکی از رایج‌ترین موضوعات پیش از ازدواج تبدیل شده است.
موضوعی که هنوز هم پاسخ قاطع و مشخصی برای درستی یا نادرستی آن وجود ندارد و همه صاحب‌نظران و کارشناسان حوزه خانواده، آن را بسته به ویژگی‌های شخصیتی و خانوادگی زوجین می‌دانند؛ آن‌قدر که هرکدام از آنها می‌توانند موارد متعددی از تجربه‌هایی را بیان کنند که هردو نتیجه را به همراه داشته است؛ یعنی زوجینی که با وجود اختلاف سنی، زندگی‌های موفق یا ناموفقی را داشته‌اند. البته در این میان یک تعریف کلی وجود دارد که می‌گوید هر چقدر فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد، آنها درک بهتری از همدیگر خواهند داشت؛ چراکه خاطره‌های مشترکی را در بازه‌های زمانی یکسانی گذرانده‌اند، حرف‌های بیشتری برای گفتن دارند و بهتر می‌توانند شرایط روحی همدیگر را در سنین مختلف بفهمند. اما آیا این یعنی همه افرادی که دارای چنین شرایطی هستند، زندگی موفقی خواهند داشت؟ مسلما‌ خیر.

در این میان، فاصله سنی کم می‌تواند سنخیت و تناسب بین زوج را محکم‌تر کند ولی طبیعتا هیچ چیز در این موضوع مطلق نخواهد بود. چیزی که در این میان اهمیت دارد این است که تفاوت سن در فرهنگ ما اهمیت دارد اما میزان آن را هیچ علم و منطقی با قاطعیت تخمین نزده است.

بازه‌زمانی مهم است

موضوع جالب در بحث اختلاف سنی در ازدواج، فقط به خود آن اختلاف سنی محدود نمی‌شود، بلکه به دوره‌ای که زن و مرد در آن قرار می‌گیرند هم بستگی دارد. یعنی چه؟

یعنی اگر دختری در 18 سالگی با مردی با10 سال اختلاف ازدواج کند، قطعا شرایط متفاوت‌تری را تجربه خواهد کرد تا دختری که در 28 سالگی با مردی 38 ساله و نزدیک به دوران40 سالگی ازدواج می‌کند، چرا که بازه‌های زمانی در پختگی، هیجانات، اخلاق و شخصیت هر دو طرف تاثیر بسزایی دارد.

از طرف دیگر، مرسوم است مرد از همسرش بزرگ‌تر باشد؛ رسمی که از تکیه‌گاه بودن مرد در زندگی ریشه گرفته و این باور را به وجود آورده است که این ویژگی می‌تواند توازن خوبی در زندگی به وجود بیاورد و ثبات آن را بیشتر کند.

البته با در نظر گرفتن مختصاتی مانند بلوغ زودرس جسمی، جنسی، عاطفی و عقلانی اجتماعی در زنان و دوران کوتاه باروری و... می‌شود گفت فرضیه اشتباهی نیست، اما تغییر نگرش‌ها در شرایط اجتماعی امروز را هم باید در نظر گرفت.

نقشت را از دست نده

کارشناسان حوزه خانواده معتقدند اختلاف سنی بیشتر از 10سال ممکن است نقش‌ها را در زندگی تغییر دهد؛ یعنی در زندگی زوج‌هایی که اختلاف سنی زیادی دارند، یکی نقش پدر یا مادر را برای دیگری بازی کند؛ چرا که او ممکن است به دلیل تجارب بیشتر، مدام بخواهد مسائل را به دیگری یاد بدهد، ایراد بگیرد و به طور کلی، نقش حمایتی‌اش، بیشتر و پررنگ‌تر از نقش عاطفی‌اش باشد که باید به عنوان همسر آن را ایفا کند.

برای همین است که اگرچه نمی‌توان درباره عدد دقیق فاصله سنی زوجین و نقش آن در موفقیت و شکست زندگی زناشویی قانون یکسانی برای همه افراد صادر کرد، اما طبیعتا تناسب سنی از زیربناهای اساسی در ازدواج است که کم‌توجهی به آن، زمینه‌ساز بسیاری از ناسازگاری‌ها در زندگی مشترک خواهد بود.

پژوهش‌هایی که در این زمینه انجام شده نشان می‌دهد زوج‌هایی که از لحاظ متغیرهای گوناگون، به‌ویژه متغیر سن، شباهت بیشتری به هم دارند، رضایت زناشویی‌شان هم بیشتر است. این موضوع زمانی عینیت پیدا می‌کند که زن‌ها در چنین شرایطی از خودشان می‌پرسند یعنی اگر این موضوع را برایش تعریف کنم، حرف من را می‌فهمد؟ و در طرف دیگر، مردها هم ممکن است از خودشان بپرسند که می‌توانم به تصمیم‌هایش اعتماد کنم؟ نکند که از سر هیجان تصمیم گرفته باشد؟

مردانی که خیلی بزرگ‌ترند

زندگی مشترک زوجی را تصور کنید که خانم 18سال دارد و آقا 32سال. در این زندگی، خانم در اوج دوران هیجانات و انرژی به سر می‌برد و آقا کم‌کم نیاز به آرامش فکری و جسمی دارد. آن‌وقت چه خواهد شد؟

خانم دلش می‌خواهد در ساعات ابتدایی روز به کوه برود، ولی مرد به دلیل خستگی ناشی از یک روز پرفشار کاری ترجیح می‌دهد صبح جمعه را به استراحت و آرامش بگذراند.

هردو طرف خواسته‌ای منطقی دارند در صورتی که همین اتفاق ساده می‌تواند منجر به این شود که خانم این رفتار همسرش را به حساب کم‌کاری و کم اهمیتی او در زندگی بگذارد؛ اتفاقی که تازه شروع چالش‌هاست البته نمی‌توان منکر این شد که بسیاری از زوجین از چنین فاصله‌ای راضی هستند؛ آن‌قدر که معتقدند هرکدام از آنها توانسته‌اند شور و هیجان افراطی طرف کوچک‌تر یا کرختی و بی‌حوصلگی طرف بزرگ‌تر را به تعادل برسانند و آن را کنترل کنند.

نرگس خانعلی‌ زاده - روزنامه نگار / ضمیمه چاردیواری روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها