شالوده زندگی با اعتیاد پدر از هم پاشید

به گزارش جام جم آنلاین کرمان؛ مریم 16 ساله که خواستار انتقالش به خوابگاه یا مکانی دور از خانواده بود شرح حال خود را برای کارشناس مشاوره کلانتری اینگونه شرح داد:

حدود 6 سال است که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شده اند و دلیل جدایی آن ها، اعتیاد پدرم به مواد مخدر بود همان معضلی که باعث شد هیچوقت ارتباط خوبی با یکدیگر نداشته باشند و بیشتر زندگی خود را به ناآرامی و بحث و جدل بگذرانند.

پس از این جدایی بود که هم پدر و هم مادرم با فاصله زمانی چند سال ازدواج مجدد کردند و من که نزد مادرم زندگی می کردم هیچگاه نتوانستم ارتباط خوبی با ناپدری داشته باشم، چراکه او دائم سر هر مسئله بی اهمیتی من را تحقیر می کرد و بیشتر اوقات بحث و درگیری لفظی بین ما به کتک کاری ختم می شد.

مادرم را مسبب همه بدبختی های خود می دانستم و اینگونه بود که همیشه با او درگیر بودم و یک بار که بین ما سر یک گوشی موبایل یک درگیری  رخ داد  و در بحبوحه دعوا دست مادرم آسیب دید با کتک کاری شدید از سوی ناپدری روبرو و کاملا از خانه و با آن ها بودن دلزده شدم.

قبل از این ماجرا نیز زمانی که تنها چهارده سال سن داشتم و برای سرگرمی به کلاس زبان می رفتم یک بار در مسیر کلاس با ایجاد مزاحمت شدید یک پسر جوان روبرو شدم،اما وقتی موضوع را به مادرم گفتم فقط با سرزنش های او و اینکه خودم مقصر هستم روبرو و از شرکت در کلاس زبان هم محروم شدم. 

پس از این ماجرا هم در یک حادثه کوهنوردی برادرم را که تنها پشت و پناهم بود از دست دادم و از آن روز به بعد دیگر حال و حوصله هیچ کس را نداشتم و کمتر از منزل بیرون می رفتم اما به سبب آزار و اذیت هایی که نزد مادر و ناپدری ام متحمل می شدم به مشاور کلانتری پناه آوردم و از شما می خواهم من را به جایی دور از خانواده انتقال بدهید چون که دیگر تحمل در کنار آن ها ماندن را ندارم.

در ادامه کارشناسان مشاوره کلانتری با پدر مریم تماس گرفتند،اما وی هیچ علاقه ای به نگهداری از او نداشت و از طرفی خود مریم هم به رغم اصرار مادر برای بازگشت او به منزل شدیدا از رفتن به منزل خودداری می کرد که در این رابطه مشاوره های لازم جهت ایجاد ارتباط بهتر بین او و خانواده اش انجام و طی تماس با اورژانس اجتماعی مقرر شد یک مدت را در خوابگاه بهزیستی بماند و از خدمات مشاوره و مددکاری آنجا استفاده کند تا اوضاع و احوال روحی اش مساعد شود.

نظر کارشناس مشاوره:

به طور کل در رابطه با این مورد و مشکل پیش آمده برای این دختر جوان می توان گفت نوجوانان در برابر فشارهای روانی به خصوص در مقابل مسائلی همچون طلاق والدین بسیار تا بسیار آسیب پذیرند و در برابر اصلاح مسائل و امور احساس ناتوانی می کنند و اساسا اعضای خانواده در دوران بعد از طلاق دچار افسردگی و اختلالاتی می شوند و در این بین بیشترین تاثیر متوجه فرزندان است که اغلب با مشکلات گسترده ای همچون ناسازگاری، افسردگی،گوشه گیری، اضطراب و استرس و ترس از آینده مواجه هستند و در مواردی ازدواج مجدد والدین می تواند زمینه ساز ناسازگاری بیشتر آن ها و باعث تمایلشان به سمت رفتارهای مخاطره آمیز هم بشود.

 نکته مهم و مورد تاکید اینکه والدین به رغم بروز طلاق به هر دلیلی که صورت گرفته باشد همچنان وظیفه دارند به دنبال راهی برای مراقبت و حفظ سلامت روحی و روانی فرزندان خود باشند و آن ها را همچون این دختر جوان قربانی بی مهری و کم توجهی نکنند.

گزارش از مهدیه حاجی زاده، مشاور کلانتری20 کرمان