بررسی بازی Watch Dogs: Legion

واچ‌داگز به عنوان یکی از پر حاشیه‌ترین عناوین نسل هشتم کنسول‌ها محسوب می‌شود. عنوانی که با نمایشی فوق‌العاده و چشم‌نواز توسط شعبه مونترال یوبی‌سافت معرفی شد، اما در نهایت شاهد عرضه محصولی بودیم که فاصله فراوانی با آن نمایش خاص و با کیفیت ابتدایی داشت و از مشکلات متعددی در بخش‌های ساختاری خودش رنج می‌برد.
واچ‌داگز به عنوان یکی از پر حاشیه‌ترین عناوین نسل هشتم کنسول‌ها محسوب می‌شود. عنوانی که با نمایشی فوق‌العاده و چشم‌نواز توسط شعبه مونترال یوبی‌سافت معرفی شد، اما در نهایت شاهد عرضه محصولی بودیم که فاصله فراوانی با آن نمایش خاص و با کیفیت ابتدایی داشت و از مشکلات متعددی در بخش‌های ساختاری خودش رنج می‌برد.
کد خبر: ۱۲۸۴۱۶۱

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از بازی سنتر،  هر چند واچ داگز عنوانی سرگرم کننده و دارای ایده‌های نوینی در سبک اپن ورلد بود، اما باز هم در تبدیل شدن به یک ip طراز اول همانند اساسینز کرید، موفق نبود و به همین دلیل شاهد اعمال تغییرات فراوانی برای ساخت نسخه دوم بازی بودیم. توسعه شماره دوم هم به استودیو مونترال سپرده شده و در مجموع نسخه دوم هم هر چند عنوانی سرگرم کننده بود، اما باز هم موفق نشد تا مشکلات شماره اول را به صورت کامل بر طرف سازد و شاهد عنوانی متوسط بودیم که همچنان در هسته مرکزی خودش به عنوان یک بازی اپن ورلد دارای مشکلاتی بود.

با این تفاسیر ساخت شماره سوم به استودیو تورنتو سپرده شد. استودیویی که در کارنامه خودش شماره پنجم فارکرای و اسپلینتر بلک‌لیست را دارد و حال باید دید با عرضه جدید ترین نسخه از بازی با نام Watch Dogs: Legion آیا آن‌ها موفق شده‌اند تا مشکلات دو نسخه اول را بر طرف سازند و یک محصول کامل و بدون مشکل را ارائه دهند؟ برای پاسخ به این سوال باید از همان اول گفت، شماره سوم هر چند بر پایه ایده‌های جالب و جدیدی بنا شده، اما همچنان مشکلات دو شماره اول را با خود به یدک می‌کشد و با افزودن مشکلات بیشتر از تبدیل شدن این عنوان به محصولی بی نقص جلوگیری کرده‌است.

شماره سوم از همان روز معرفی تا همین نمایش‌های اخیرش بر پایه ایده «کنترل تمام NPC و شخصیت‌های حاضر در محیط بازی» در کمپین‌های تبلیغاتی و کنفرانس‌های شرکت یوبی‌سافت به نمایش در آمده‌است. ایده‌ای که در محصول نهایی هم نقش پر رنگی را ایفا می‌کند و دارای جذابیت‌های فراوانی هم است، اما این ویژگی بدون اشکال نیست و ضربه فراوانی را به بخش‌های مختلف شماره سوم، به خصوص داستان آن وارد کرده‌است. اما قبل از بررسی این مورد بد نیست اشاره‌ کنیم به دو شماره اول که دارای مشکلات فراوانی در زمینه شخصیت‌پردازی و روایت داستان بودند.

یوبی‌سافت تورنتو برای ساخت شماره سوم، نه تنها این مشکلات را بر طرف نکرده، بلکه با استفاده از ویژگی کنترل تمام شخصیت‌ها، عملا شخصیت پردازی نصفه و نیمه موجود در دو شماره قبل را هم به صورت کامل از بین برده است و در این شماره خبری از قهرمان یا شخصیت‌هایی نیست که بتوانیم در طول داستان با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم یا هدف و حیات آن‌ها برای ما دارای اهمیت خاصی باشد. به غیر از نام و حرفه هر شخصیت، دیگر هیچ توضیحی در خصوص شخصیت‌ها در دسترس نیست و در واقع ارتباط بر قرار کردن با شخصیت‌های واچ داگز لیجن، عملی غیر ممکن به حساب می‌آید.

 در کنار این مورد، داستان هم به قدری کلیشه‌ای و تکراری شروع می‌شود که عملا ضربه سنگینی را به کلیت بخش کمپین این عنوان وارد کرده‌است. در آینده‌ای نزدیک در شهر لندن، حملات تروریستی در نقاط مختلف شهر به وقوع می‌پیوندد و بعد از آن شاهد فساد و بر روی کار آمدن گروه‌های مختلف برای کنترل لندن هستیم. در همین حال عامل اصلی حملات تروریستی، گروه هکر DedSec شناخته می‌شود و حال ما در نقش مبارزان این گروه، باید برای شناسایی عامل حملات تروریستی و بیگناهی گروه DeadSec وارد عمل شویم. ما کار خود را به عنوان یک شخصیت تصادفی شروع می‌کنیم و در ادامه در سطح شهر با صحبت با NPC ها و انجام ماموریت‌ آن‌ها که معمولا به نجات افراد و یا سرقت اتومبیل ختم می‌شود، تیم DeadSec را گسترش می‌دهیم تا عامل حملات تروریستی را شناسایی کنیم.

هر چند بازی به شدت سعی می‌کند تا داستان را مرموز و جدی جلوه دهد، اما این داستان و شخصیت پردازی‌ها به خوبی در کنار هم قرار نگرفته‌اند و در مجموع نمی‌توان به هیچ عنوان با داستان بازی ارتباط برقرار و آن را جدی گرفت. در کنار تمام این موارد صداپیشگی‌ شخصیت‌ها و دیالوگ‌ها هم در سطح بسیار پایینی قرار دارند و باز هم به نظر می‌رسد گستردگی در تنوع شخصیت‌ها باعث استفاده از صداپیشگانی شده که نتوانستند به خوبی در نقش خود ایفای نقش کنند و در لحظات و صحنه‌های حساس داستانی به دلیل ایفای نقش ضعیف آن‌ها، عملا صحنه‌های مضحک و خسته‌ کننده‌ای به وجود آمده‌است.

هر چند شماره جدید در بخش روایت و داستان یک قدم رو به عقب حساب می‌شود، اما در بعد گیم‌پلی به لطف تنوع شخصیت‌ها، آزادی عمل مناسبی را به بازی منتقل کرده‌است. حال هر کدام از شخصیت‌ها دارای قدرت‌ها و ویژگی‌هایی هستند که می‌توانیم با استفاده از آن‌ها نحوه پیشبرد مراحل را تغییر دهیم. به عنوان مثال در طول بازی می‌توانید یک آدم‌کش حرفه‌ای را به تیم خود اضافه کنید و مراحل را کاملا تبدیل به یک عنوان شوتر و همراه با درگیری مستقیم با دشمنان پیش ببرید. یا در حالتی دیگر قادر خواهید بود همان مراحل را با یک هکر و بدون کوچک‌ترین درگیری و به صورت کاملا مخفیانه پیش ببرید.

هر چند عنوان واچ داگز لیجن همچنان تمرکز فراوانی بر «هک‌کردن» و استفاده از گجت‌های مختلف دارد، اما این تمرکز نسبت به دو شماره قبل به شدت کمتر شده‌است. با آن که ایده استفاده از شخصیت‌های مختلف همراه با ویژگی‌های متفاوت، مناسب و نسبتا متنوع از آب درآمده، اما نباید فراموش کنیم این ویژگی‌ها نیاز به بستر، مراحل و لول دیزاین مناسبی را دارا هستند که عنوان واچ داگز لیجن همانند دو عنوان قبلی نتوانسته در این بخش موفق عمل کند و عملا اکثر مراحل خلاصه شده به وارد شدن به یک محیط، دریافت و دانلود اطلاعات و فرار از آن‌.

انمیشین‌های پارکور و دیگر قابلیت‌ها هم بدون تغییرات وسیعی از شماره دوم به اینجا منتقل شده‌اند و از همان شروع بازی شباهت فراوان آن با شماره دوم کاملا حس می‌شود با این تفاوت که حال هر شخصیت با توجه به ویژگی‌هایی که دارد قادر به استفاده از یک سری امکانات خاص خواهد بود. به عنوان مثال شخصیت هکر با خود اسلحه‌‌های سنگین حمل نمی‌کند و تنها می‌توان از گجت‌های متنوع او استفاده کرد.

 گان‌پلی و استفاده از اسلحه‌ها همچنان حس بی‌وزن بودن آن ها را با خود به همراه دارد و معمولا واکنش بد هوش مصنوعی هم گان‌پلی و حتی ملی کامبت بازی را تحت تاثیر قرار داده‌است. هوش‌مصنوعی بازی عملا بر پایه مخفی‌کاری بنا شده و دشمنان معمولا سعی می‌کنند تا حدامکلان ما را نبینند تا بازی به صورت مخفیانه پیش برود. یا حتی با دیدن ما، مدتی طول می‌کشد تا شاهد عکس‌العمل آن‌ها باشیم. بدین صورت ایجاد درگیری و نبرد مستقیم با دشمنان به یکی از بخش‌های جانبی واچ‌داگز لیجن تبدیل شده‌است و این مورد برای زمانی که قصد نبرد مستقیم با آن‌ها را داشته باشیم، به عملی آزار دهنده تبدیل می‌شود. در بخش رانندگی هم با هندلینگی شبیه به شماره دوم طرف هستیم که در ابتدا شاید کمی غیر معقول به نظر برسد، اما با کمی تمرین به خوبی حس و حال یک عنوان آرکید را به ما منتقل می‌کند.

مراحل فرعی و اکتیویتی‌های موجود در نقشه‌ هم چنگی به دل نمی‌زنند. مراحلی مثل شرکت در مسابقات رزمی زیر زمینی، انجام حرکات نمایشی با توپ فوتبال و یا سرقت و جا به جایی ماشین‌ها از جمله مراحل فرعی بازی هستند که معمولا با پاداش‌های مختلفی مثل آزاد سازی افراد جدید برای تیم شما و یا لباس‌های جدید همراه خواهند بود. در مجموع با در نظر گرفتن بخش داستانی و گیم‌پلی واچ داگز، با عنوانی بی روح و حتی بی هویت طرف هستیم که نتوانسته از ایده‌های جالبش به صورت کامل بهره ببرد. ایده‌ استفاده از تمام NPC ها به عنوان شخصیت اصلی و قابل کنترل جالب از کار درآمده، اما پیاده‌سازی این ایده آن طور که انتظار می‌رفت کامل نیست. همچنین باید ذکر کرد که بخش آنلاین بازی هم تا دو ماه دیگر در دسترس نخواهد بود و بدین صورت نمی‌توان به بررسی آن پرداخت.

شهر لندن به عنوان محیط شماره سوم استفاده شده و در خصوص طراحی آن باید گفت با یکی از بهترین طراحی‌های ساخته شده تا به امروز برای شهر لندن و یا حتی در بین دیگر عناوین شرکت یوبی‌سافت طرف هستیم. علاوه بر محیط وسیع و با جزئیات، تک‌تک بنا‌ ها و ساختمان‌ها و ویژگی‌های شهر لندن به بهترین شکل ممکن طراحی شده‌اند و برای گردش در دسترس هستند. علاوه بر این تیم، تورنتو به خوبی موفق به تفکیک قسمت‌های مختلف شهر شده و به خوبی می‌توان مناطق فقیر نشین و مرفه را از یک‌دیگر تشخیص داد.

در خصوص شبیه‌سازی NPC ها هم با آن که همچنان با پویایی و اتمسفر زنده عناوین راک‌استار فاصله زیادی به چشم می‌خورد، اما قطعا شماره جدید واچ‌داگز نسبت به دو شماره قبل پیشرفت کرده‌است و با شهری شلوغ و نسبتا پویا طرف هستیم. تنها انتقاد موجود بر لندن، نبود فروشگاه‌ها و محیط های داخلی آن است و بدین صورت برای خرید لباس،‌ خبری از طراحی محیط‌ های داخلی نیست و خرید و فروش در همان سطح خیابان انجام می‌شود.

در مبحث گرافیک می‌توان از بازی به عنوان بهترین شماره در سری نام برد و شاهد پیشرفت در تمامی موارد تکنیکی هستیم. هر چند همچنان بازی از لحاظ بصری با آن نمایش معرفی شماره اول فاصله دارد، اما باز هم تمام بخش‌ها از جمله مدل‌ها، انیمیشن‌ها، سایه‌زنی و تکستچر ها از کیفیت به مراتب بیشتری نسبت به شماره دوم برخوردار هستند. محیط شهری لندن، به خصوص در طول شب از نورپردازی و کیفیت بسیار خوبی بهره می‌برد و با وزش باد شاهد به حرکت در آمدن برگ‌ها در سطح شهر هستیم.

به همین صورت گردش در لندن به امری لذت بخش و به عنوان یکی از موارد مثبت شماره سوم به حساب می‌آید. در زمینه تکنیکی هم هر چند شاهد چندین باگ و مشکلاتی مثل فریز کردن بازی در طول تجربه خودم برای نوشتن این نقد بودم، اما به نظر می‌رسد این مشکلات به زودی با اولین پچ بازی بر طرف شوند. نسخه‌های Xbox One X و PS4 Pro هم به لطف رزولوشن 4K دارای جزیئات خوبی هستند.

در خصوص صدا می‌توانیم فقط به بخش صداپیشگی و لیپ‌سینک‌ ها انتقاد کنیم. قطعا می‌توان این شماره را به عنوان یکی از ضعیف‌ترین عناوین ساخته شده توسط یوبی‌سافت در خصوص صداپیشگی، لیپسینگ و دیالوگ‌ها نام برد و که ضربه سنگینی را به داستان کم فروغ این شماره وارد کرده‌است. با این حال در بخش استفاده از افکت‌های مختلف صدا و موسیقی‌های در نظر گرفته شده برای مراحل، تیم سازنده کار خود را به خوبی انجام داده و شاهد موسیقی‌های متنوعی با توجه به روند مراحل هستیم.

نتیجه‌گیری:

از همین حالا می‌توان به عنوان واچ داگز لیجن لقب ناامید کننده‌ترین بازی سال را داد. عنوانی که تمام مشکلات شماره‌های قبل را با خود به یدک می‌کشد و با افزودن قابلیت بازی در نقش تمام NPCها، مشکلات جدیدی را هم به این شماره افزوده‌است. داستان کلیشه‌ای، شخصیت پردازی به شدت سطحی و ضعیف و لول‌دیزاین تکراری مراحل از مشکلات اصلی شماره سوم محسوب می‌شوند که در نهایت عنوانی بی‌روح و بدون هویت را ایجاد کرده‌است. قسمت مثبت این قابلیت جدید را هم می‌توان ایجاد تنوع و آزادی عمل برای انجام بازی نام برد که البته پتانسیل آن‌ در مجموع به خوبی استفاده نشده‌است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها