کاکاوند با تفاَلهایی که به حافظ میزند شهرت دارد، او حافظ را بیشتر از دیگر شاعران نامدار ایرانی دوست دارد و سالهاست با او مانوس است و دوست دارد مردم نیز حافظ را گرامی بدارند و اشعارش را بخوانند حتی اگر شده به بهانه فال! همصحبت شدن با کاکاوند نتیجهاش میشود، گفتوگویی که خواندن آن خالی از لطف نیست.
فامیلیتان کاکاوند است، گویا اصلیتتان نیشابوری نیست چون نیشابور کاکاوند ندارد!؟
متولد و بزرگ شده نیشابور هستم .اجدادم در دوره رضاشاه از غرب ایران به خراسان تبعید شدند. پدرم در نیشابور به دنیا آمده اما در شهرهایی مانند درگز و قوچان هم زندگی کردهاند. دو تا از برادرها و خواهرم در این شهرها به دنیا آمدند اما من در نیشابور به دنیا آمدم.
پس اصالتا کرد هستید چون قوچانیها هم کردند؟
کُرد خراسان هستند که اصطلاحا به آنها میگویند کُردمانچ! مادرم کُردمانچ است.
کُردها روحیه متفاوتی دارند؛ سختکوش و صبور، اقلیم بر روحیه آدمها تاثیرگذار است؟
اقلیم، حتی زبان و عادتهای قومی و خانوادگی روی شخصیت آدمها تاثیرگذار است.کُردهای اصیل در غرب کشور زندگی میکنند، در منطقهای کوهستانی که سختیهای خاص خود را دارد. شادی کُردها خیلی عمیق است به همان اندازه که غمهایشان هم عمق دارد. آدمهای قابل اعتمادی هستند و بسیار شریف. همه این خصلتها را بقیه مردم ایران که در مناطق دیگر زندگی میکنند هم دارند. در هر منطقهای بنا به آداب و اقلیم شکل ظاهری زندگی مردم تغییر میکند اما همه ایرانیها را دوست دارم و تمایلی ندارم انسانیت و شرافت را قومیتی کنم! همه ایرانیها یک فرهنگ مشترک و قابل ستایش دارند که مبتنی بر اخلاق و انسانیت است.
شبها و طبیعت نیشابور خاص است، آیا اقلیم این شهر در روحیه شما و اینکه به ادبیات و شعر علاقه مند شوید تاثیر داشته؟
صبحهای نیشابور که معروفتر از شبهایش است ! این شهر فوقالعاده است ! هر زمان از روز و شبش طراوت و تازگی دارد که بینظیر است. انگار در خاک این شهر فرهیختگی ریشه دارد. در کوچه و خیابان این شهر حتی اگر با یک روستایی همصحبت شوی احساس میکنی با ابوالفضل بیهقی همکلام شدهای ! همه آدمهایش ادبیات خاص خود را دارند، مسلما وقتی در میان این مردم فرهیخته بزرگ شوی، متاثر از فرهنگی میشوی که بر روح این شهر حاکم است. گرایشم به ادبیات حتما متاثر از شهری است که در آن بزرگ شدهام.
طبیعت وآدمهای پیرامون چقدر در خوب شدن حال یکدیگر موثر است؟
حال درون ما به صورت انتزاعی که خوب یا بد نمیشود.شرایط بیرونی است که بر درون ما تاثیر میگذارد.طبیعت، هوای پاک، آب سالم و ... اگر آلوده نباشند، حال ما را خوب میکنند. مردم اطراف که روابط اجتماعی ما را شکل میدهند نیز تاثیر مستقیم بر حالمان دارند؛ اگر دروغ نشنویم، اگر ریاکاری نبینیم، مورد عصبانیت بیهوده قرار نگیریم و ... دلیلی ندارد حالمان بد باشد.وقتی مهربان و صادق باشیم مسلما حال آدمهای اطرافمان هم خوب خواهد بود و این خوبی گسترش پیدا خواهد کرد.
عارفان و درمانگران بر این باورند که همه چیز به درون آدمها بستگی دارد، اگر هر کسی درون خودش را خوب کند، دنیا جای بهتری میشود اما شما گفتید که حال ما به دنیای بیرون مربوط است...
نگاه عُرفا و این که به درون بیشتر میاندیشند باز هم بستگی به زاویه نگاه آنها به جهان دارد، وقتی دنیا را مخلوق خدا بدانی و باور کنی که خدا در بالاترین حد همه چیز قرار دارد، به پیرامون خود اعتماد میکنی و آن زمان است که سنگ زمخت هم لطیف میشود! اما هیچ نوعی از عرفان در انزوا و به دور از شرایط اجتماعی به وجود نیامده و رشد نکرده و ماندگار نشده. زندگی عارفان بزرگ بر این ادعا صحه میگذارد. ابوسعید ابوالخیر که بیشتر عمر خود را در نیشابور گذرانده، عارفی است که در بطن اجتماع زندگی میکرده؛ روزی یکی از مریدانش به او گفت: فلان عارف در آسمان میپرد، ابوسعید جواب داد: مگس هم میپرد! گفت: فلانی روی آب راه میرود؛ جواب داد: وزغ هم روی آب راه میرود! عرفان و خداشناسی واقعی این است که در میان مردم زندگی کنی و امرار معاش کنی در عین حال به خدا هم فکر کنی.این نگاه درون آدمها را بدرستی شکل بگیرد و باعث میشود که جوری زندگی کنی که اطرافت پر از خوبی و خیر شود.
نظرتان درباره شعار «از خودمان شروع کنیم» چیست؟
با این شعار موافقم! چون به همان اندازه که بیرون بر درون ما تاثیرگذار است، رفتار و نوع زندگی و تفکر ما نیز بر دیگران تاثیرگذار است.اگر قرار است حالمان خوب باشد و در این راه نقشی داشته باشیم در گام اول باید خودمان مطلوب و درست رفتار کنیم. اگر نگاه زیبای خود را به دنیا بپاشیم و حال دیگران را خوب کنیم، دنیا به سمت خوبی گسترش پیدا میکند. ما موظفیم در خوب شدن دنیا سهم خود را ایفا کنیم.
نام شما به نوعی گره خورده به تفأل زدن به حافظ، با این کار هم به نحوی حال خوب را گسترش میدهید، رفاقت شما با حافظ چگونه شکل گرفت؟
متهم هستم در زمان تفأل هر غزلی که از حافظ بیاید، من آن را خوب تعبیر میکنم! این هم یک جور تلاش است برای خوب کردن حال دیگران و گسترش نیکی! رشته تحصیلیام ادبیات است و عاشق شعر و ادبیات هستم. کشور ما شاعران بزرگی دارد اما این که من چرا بیشتر حافظ را دوست دارم به قابلیتهای شعر حافظ بستگی دارد، اشعار او قابلیت این را دارد که با شرایط مختلف تطبیق پیدا کند. دیگر شاعران بزرگ ایران که همه در قله شعر قرار دارند این قابلیت را ندارند. حافظ در اشعارش خودش را حذف کرده است به همین دلیل هر کسی میتواند بنا به شرایط خودش، شعر او را تعبیر کند.از جوانی با حافظ پیوند خوبی برقرار کردم و هیچ وقت برای فهمیدن اشعارش با مشکل روبه رو نشدم.برخی به من انتقاد میکنند که نباید فال بگیرم اما معتقدم هر اتفاقی که باعث شود مردم شعر حافظ را بخوانند، اتفاق خوبی است.
از همان ابتدایی که وارد رادیو شدم، حافظ با من همراه شد و در همه برنامههای رادیویی و تلویزیونی حافظخوانی را اجرا کردم و حالا دیگر مردم مرا با حافظ میشناسند و اگر در برنامهای حافظ نخوانم، آن برنامه به دل مخاطبان نمینشیند و به نظرم این بهترین اتفاقی است که برای من رخ داده که توانستهام مردم را به حافظخوانی تشویق کنم.
طاهره آشیانی - روزنامهنگار
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد