«حقوق مالکیت فکری از قرن 17 و 18 بیشتر مورد توجه قرار گرفت و شکلی که امروزه میبینیم از آن زمان به یادگار مانده است. به طور طبیعی تئوری انحصار که برای تشویق، تلاش و اقتصاد جدید ضرورت داشت در یک نقطه فراتر ممکن است با یک تضاد روبهرو شود.» این صحبت معاون حقوقی رئیس دستگاه اجرایی معنادار است. بخصوص اگر در نظر داشته باشیم در دولت یازدهم، صداهایی از بخشهای مختلف فرهنگی و هنری وزارت ارشاد شنیده میشد که قوانین مالکیت معنوی بخصوص عینیت بیرونی آن را در کنوانسیون برن، کتاب آسمانی حوزه فرهنگ و هنر تلقی میکرد.
هرچند نباید از این نکته هم غافل شد که صداهای مزبور، بیش از آنکه عقلانی و منطقی به مالکیت معنوی بنگرند، با آن هیجانی برخورد میکردند و برخورد هیجانی هم شکل طبیعی هر مواجههای در ابتدای کار است. حالا بعد از چند سال که موج برخورد هیجانی با مالکیت معنوی و کپیرایت فروکش کرده، آرام آرام جا برای برخوردهای عاقلانه با موضوع هم باز میشود. اظهارات خانم معاون از این زاویه بشدت مهم و معنادار میشوند. پیشفرض جملات بالا این است که فهم جدیدی در دولت در حال شکلگیری است و این فهم به این نقطه رسیده است که قواعد فعلی کپیرایت جهانی، بازمانده رقابتهای اقتصادی شدیدی است که از قرن 17 و 18 در غرب شکل گرفته است؛ وضعیتی که همخوانی چندانی با اوضاع فرهنگی و حتی اقتصادی جامعه ما ندارد.
همین اعتراف تلویحی هم تا به اینجا مایه خوشحالی است. البته خانم معاون در ادامه حرفهای بشدت معنادار دیگری هم زده است که باز هم مایه امیدواری است. جنیدی گفته است: «اعتقاد ما باید از حالت انحصارمحور به موازنهمحور برود. ما نباید آنقدر در انحصار غرق بشویم که نخواهیم این انحصار را به نقطه توازن برسانیم. امروز حتی در حقوق مالکیت فکری باید از انحصار به گرایش موازنه محور چه عرفی و چه وضعی رفت.» این دیدگاهها بشدت مهماند. نگاه اطلاق به مالکیت هنری و معنوی، انحصار عجیبی در ارائه حقوق مالکیت برای صاحب اثر پدید میآورد. انحصاری که بیش از آنکه وجه حقوقی یا فلسفی داشته باشد، بهنوعی پاسدار حقوق اقتصادی است. چیزی که معاون حقوقی رئیسجمهور هم چند سطر بالاتر به آن اشاره کرده بود.
در چنین شرایطی، اوضاع برای جوامع و کشورهایی که صنعت فرهنگ بالندهای دارند روز به روز بهتر شده و منفعت بیشتری عاید آنها میکند، اما در مقابل مسیر توسعه را بر دیگر جوامع میبندد یا حداقل ایجاد مانع میکند. هرچند در سالهای اخیر، نابسامانی وضعیت حقوق مالکیت فکری در کشور به یک دغدغه مهم فرهنگی تبدیل شده و طرح نوعی نظام کپیرایت برای پدیدآورندگان آثار هنری و فرهنگی میتواند تا حدی در سامان دادن این وضعیت سهیم باشد، اما در مقابل نگرانیهایی هم از پیوستن بی قید و شرط به کپیرایت جهانی وجود دارد؛ نگرانیهایی شبیه همین نگرانیهای خانم مشاور. حالا جای خوشوقتی است که جای چنین فهمی در دولت باز شده است.
البته نباید از این نکته هم غافل شد که ظاهرا مبدا این فهم، بیش و پیش از آنکه الصاق پیوست مناسب جامعه کنونی ایران به نظام کپیرایت جهانی باشد، منبعث شده از اردوگاه فکری دولتمردان ماست که ریشه در نئولیبرالیسم نوین دارد. علامت تصدیق این ادعا هم بخشهایی از جملات لعیا جنیدی است که این سطور را با آنها به پایان میبرم: « امروز دنیا تغییر عقیده داده و در کشورهای جهان اول این نگرانی به وجود آمده است که آیا درجه بالای انحصار به آنها کمک میکند یا آنها را از توسعه باز میدارد.»
محمدصادق علیزاده
روزنامهنگار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد