این روزها سریال دیوار شیشهای به کارگردانی مشترک تنی چند از کارگردانهای جوان قاب کوچک تلویزیون (راما قویدل، احمد معظمی و فرید میهندوست) و به تهیهکنندگی علیاکبر تحویلیان روی آنتن شبکه یک سیما رفته که به همین بهانه نگاهی به این سریال و آثار نزدیک به آن خواهیم انداخت.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
این مجموعه که قسمتهای متعددی از آن ضبط و پخش شده، بحث مکافات عمل را پیش کشیده و از آن به عنوان محور ماجراهای هر قصه بهره گرفته است. موضوع ذکر شده به واسطه آن که مخاطب با آن آشنایی داشته و باورش دارد، به خودی خود دارای ارزش بسیار است که میتواند موتور داستان را به حرکت وا دارد، اما سازندگان مجموعه یاد شده از این پتانسیل بالقوه اغلب بهره لازم را نگرفته و آن را به فعل درنیاوردهاند.
در حقیقت بیش از آنکه به لایههای درونی این امر توجه شود بیشتر به لایههای بیرونیاش پرداخته شده و به همین دلیل نیز آنچنان که باید تاثیرگذاری لازم را ندارد.
نویسندگان فیلمنامه برای روایت داستانهای خود از قالب داستانهایی مجزا در هر قسمت بیآنکه ارتباطی با قسمت قبلی خود داشته باشد، بهره گرفته و داستانی مستقل را روایت میکنند.
داستانهایی متکی بر جامعه و شخصیتهای امروزی که هریک در موقعیت دراماتیک خلقشده توسط نویسنده، معنا پیدا کرده و داستان را پیش میبرند.
در واقع مشکل اصلی فیلمنامه «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» که با نیم نگاهی به نمونه مشابه ترکی خود با عنوان «کلید اسرار» ساخته شده، در پرداخت شخصیتها و بعضا ماجراهای رخ داده پیرامونشان است که باورپذیری آن را تنزل میبخشد.
در حقیقت در این مجموعه با زنجیرهای از شخصیتهایی بهعنوان قهرمان داستان مواجهایم که گاه باورشان برای مخاطب سخت بوده و به راحتی قادر به برقراری ارتباط با آنها نیستند.
چرایی آن هم به ضعف رایج فیلمنامهنویسی در ایران یعنی شخصیتپردازی بازمیگردد که اغلب به جای خلق شخصیت به استفاده از کلیشهها و تیپهای رایج مشغول میشوند!
آنها در قصهها زندگی میکنند
شبکه دو سیما نیز در این مجموعه تلویزیونی سراغ مضامین اخلاقی رفته و قصه آدمهایی را روایت میکند که در برههای از زندگی خود به یک مشکل خاص برمیخورند.
در قصهها زندگی میکنند به کارگردانی داوود بیدل و به قلم نویسندگان مختلف، شباهتهایی به لحاظ تم شاید برای شما هم اتفاق بیفتد احساس میشود که این امر هم کار را برای سازندگان آن آسان و هم دشوار کرده است.
اول از این جهت که مخاطب از آن ذهنیت قبلی داشته و کار را برای ارتباط با مخاطب آسان کرده و دومی از این جهت که برای مخاطب تکراری به نظر رسیده و ممکن است که تماشای کاری دیگر را به دیدن آن ترجیح دهد. با این حال در قصهها زندگی میکنند جز همان شباهت کلی چندان به آن شبیه نبوده و مخاطب علاقهمند به حوزه اخلاق را به راحتی جذب خود میکند.
در عین حال ساختار اپیزودیک هم به کمک نویسندگان این سریال آمده و برخی ضعفهای این بخش را تا حدود زیادی پوشانده است. در کارهای اپیزودیک معمولا هر داستان در یک تا حداکثر چهار قسمت جمع شده و به پایان میرسد، اما در اینجا هر داستان تنها در یک قسمت روایت شده و در آخر هم سرنوشت قهرمانها و ضدقهرمانهای آن مشخص میشود.
همین امر هم به کمک این سریال آمده و مخاطب امروزی که حوصله و صبر زیادی برای دنبال کردن داستانهای طولانی ندارد را پای گیرندهها مینشاند.
برای مثال میتوان به داستان مرد نانوایی اشاره کرد که به مرور نانواییاش از رونق افتاده و کار به جایی میرسد که در آستانه ورشکستگی قرار میگیرد، چرا که مرد نانوا هنگام خرید این ملک حق بچه یتیمی را پایمال کرده و حال باید به جبران گناه خود بپردازد.
محمد جلیلوند
ضمیمه قاب کوچک جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: