با هادی حکیمیان، نامزد نهایی جوایز ادبی جلال و شهید غنی‌پور

انقلاب در «برج قحطی»

«وقت توت بود. عبدالرضاخان یاغی شده بود و ما شب‌ها به دنبال یک دخترک مینیاتوری تار به‌دست می‌گشتیم توی شهر.» این جملات آغازین کتابی است که جلد شیک و زیبایش با طرح ترمه‌ آبی‌رنگ و چند برگ‌ طلایی و نارنجی درخت توت، کنجکاوت می‌کند تا نگاهی به آن بیندازی و سر از داستانش در بیاوری. «برج قحطی» دومین اثر هادی حکیمیان نویسنده جوان یزدی است که حوادث انقلاب در یزد را دستمایه داستان قرار داده است.
کد خبر: ۱۰۰۰۰۶۲
انقلاب در «برج قحطی»

حکیمیان داستان‌نویسی را از سال 1379 در کلاس‌های آموزشی حوزه‌هنری استان یزد آغاز کرده و اکنون نیز مدرس و عضو انجمن داستان‌نویسان حوزه‌هنری این استان است. نخستین کتابش «گل انارها را باد می‌برد» در سال 1384 با حمایت حوزه‌هنری استان‌یزد به چاپ رسید که به عنوان اثر برگزیده ششمین دوره کتاب سال شهید غنی‌پور معرفی شد. رمان «برج قحطی» او نیز امسال جزو پنج اثر نهایی نهمین دوره جایزه ادبی جلال‌آل احمد قرار گرفت و نامزد شانزدهمین دوره جایزه شهید غنی‌پور است که مراسم اختتامیه آن 9 اسفند برپا می‌شود. به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی با حکیمیان درباره ادبیات انقلاب اسلامی گفت‌وگو کردیم.

چه شد که به فکر نگارش رمانی درباره انقلاب اسلامی آن هم در شهر یزد، افتادید؟

پس از نگارش مجموعه داستان «گل انارها را باد می‌برد»، سال 84 مرحوم امیرحسین فردی رئیس مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری که از او به عنوان پایه‌گذار ادبیات انقلاب یاد می‌کنند، از آنجا که رشته دانشگاهی‌ام تاریخ است به من پیشنهاد داد تا درباره رویدادهای انقلاب در استان یزد بنویسم.

چرا آن‌قدر بین دو اثر شما فاصله افتاد؟ تقریبا ده سال؟

پس از چاپ «گل انارها را باد می‌برد» مشغول تحصیل در دوره کارشناسی ارشد و نوشتن پایان‌نامه شدم و مقداری فاصله انداخت. همچنین کار پژوهش و نگارش «برج قحطی» حدود پنج سال طول کشید.

یعنی بیشتر زمان شما به پژوهش و بررسی تاریخی گذشت؟

در این زمینه بیشتر از پژوهش‌هایی که در دوران تحصیل داشتم، استفاه کردم بویژه پایان‌نامه‌ام که به بررسی تحولات سیاسی اجتماعی یزد در دوره پهلوی دوم اختصاص داشت.

برخی معتقدند تاریخ نوعی داستان‌گویی است. به عنوان یک تاریخ‌دان و رمان‌نویس، نگارش مقالات و آثار تاریخی چه تفاوتی با داستان‌نویسی دارد؟

من مقالات تاریخی‌ای که نوشته‌ام شامل روایت‌های داستانی می‌شود و از سوی دیگر نتوانسته‌ام خود را از تاریخ جدا کنم. با وجود این، تاریخ‌نگار متعهد به رعایت اصول و روش‌های علمی در امر پژوهش است. در این میان وفاداری به اسناد و مدارک مستند اهمیت دارد. اما در داستان‌نویسی تخیل نقش ویژه‌ای ایفا می‌کند. به عنوان مثال در رمان «برج قحطی» شورش عبدالرضا‌خان از خوانین یزد را روایت کردم که پیش‌تر نیز مقاله‌ای در رابطه با آن منتشر کردم. اما آنچه در رمان از این رویداد روایت می‌شود بیشتر زاده تخیل است و شاید 10 درصد آن ریشه در واقعیت دارد.

یکی از مشکلات رمان‌های تاریخی ما ضعف در ترسیم شیوه زندگی، پوشش و خورد و خوراک مردم در مقطعی از تاریخ است که داستان در آن روی می‌دهد. شما برای توصیف زندگی روزمره مردم عادی با مشکلی مواجه نشدید؟

برخی تصور می‌کنند تاریخ روایت زندگی پادشاهان است. به عنوان مثال، در مورد زندگی آقامحمدخان قاجار کتاب جذاب و خواندنی‌ای توسط مرحوم ذبیح‌الله منصوری به رشته تحریر در آمده، اما در مورد مردم عادی دست ادبیات ما خالی است، در حالی‌که متن اصلی تاریخ، زندگی توده‌های عظیم مردم است که حتی پژوهشگران رشته تاریخ در کشور ما در تاریخ‌نگاری همین است که به تاریخ اجتماعی بی‌توجه‌اند.

وقتی نویسنده می‌خواهد در مورد مقطع تاریخی مشخصی بنویسد، وظیفه دارد که درباره شیوه زندگی مردم آن مقطع پژوهش کند. دوره قاجار و انقلاب اسلامی به ما نزدیک است و مکتوبات و اسناد زیادی از این دوران داریم. نویسنده وظیفه دارد از دل متون تاریخی شیوه زندگی مردم عادی را بیرون بکشد. موزه‌های مردم‌شناسی، بافت تاریخی و اشیای قدیمی موجود در موزه‌ها نیز می‌توانند در توصیف جزئیات زندگی مردم در داستان‌های تاریخی کمک کند.

برخی ادبیات انقلاب اسلامی را ذیل ادبیات تاریخی طبقه‌بندی می‌کنند و به وجود گونه یا سبک مستقلی به نام ادبیات انقلاب قائل نیستند. شما معتقدید چنین ژانری وجود دارد؟

همان‌طور که قائل به‌وجود ادبیات جنگ هستیم، ادبیات انقلاب هم داریم. این‌گونه هم نیست که تنها مختص ما باشد. در روسیه شاهد رمان‌ها و آثار ادبی زیادی در زمینه انقلاب بودیم. همچنین در فرانسه. به‌عنوان مثال رمان بینوایان ویکتور هوگو، اثری است که در ژانر ادبیات انقلاب قرار می‌گیرد. جنگ‌های استقلال آمریکا، انقلاب چین و کشورهای آمریکای جنوبی نیز بن‌مایه رمان‌های زیادی بوده‌اند. در مجموع، جنگ و انقلاب درتاریخ معاصر بشر آنقدر حادثه کلانی است که توجه نویسندگان و هنرمندان بسیاری را به خود جلب می‌کند.

کسی نمی‌پرسد آیا ادبیات و سینمای جنگ در کشور ما وجود دارد یا خیر، چراکه آثار ادبی و سینمایی زیادی در این حوزه تولید شده و به عنوان یک گونه رسمیت یافته است.

فکر می‌کنید چرا در مورد ادبیات انقلاب چنین پرسشی مطرح است؟

به نظر می‌رسد از آنجا که به فاصله کوتاهی پس از انقلاب در کشور ما جنگ آغاز شد، واقعه بزرگ انقلاب به فراموشی رفت و نگاه بیشتر نویسندگان و هنرمندان به دفاع مقدس معطوف شد که هشت سال تمام وقت و انرژی کشور را در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گرفت. در نتیجه، پدیده انقلاب و حوادث پس از آن، مغفول ماند.

بر این اساس، ارزیابی شما از آثار ادبیات انقلاب بویژه انقلاب اسلامی در کشور چیست؟

نخستین رمانی که درباره انقلاب اسلامی ایران خواندم، «جزیره سرگردانی» سیمین دانشور بود که خیلی مرا تحت تأثیر قرار داد. آثار ارزشمندی چون «شاه‌بی‌شین» کاظم مزینانی در این زمینه منتشر شده است، اما هنوز در حوزه انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه کار چندانی در حیطه ادبیات صورت نگرفته است و هنوز خیلی جای کار داریم. ادبیات انقلاب ظرفیت‌های زیادی دارد بویژه در ادبیات بومی. متأسفانه بیشتر آثاری که در زمینه انقلاب اسلامی نوشته شده به حوادث و وقایع پایتخت پرداخته‌اند و شهر بزرگی چون مشهد فاقد یک رمان درباره حوادث دوران انقلاب در این شهر است یا تبریز، اصفهان و... درحالی‌که این شهرها شاهد رویدادهای و وقایع مهمی در کوران انقلاب بودند.

در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

در حال نگارش رمانی با عنوان «باد سرخ» درباره عملیات مروارید هستم که در همان اوایل دفاع مقدس، یعنی آذر59 توسط تکاوران نیروی دریایی انجام شد که سکوی مهم نفتی البکر عراق را منهدم کردند.

کمیل انتظاری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها