یادداشت

باد، رِمدیوس را برد ... آب، زن گمنام را ...

ناگهان بادی تند وزیدن گرفت. رمدیوس زیبا، در آشوب باد و لرزش نور کورکننده‌ای که از پس ملافه‌های سپید و خیس می‌تابید، ناگهان از زمین بلند شد و باد او را با خود برد.... باد او را با خود برد... باد.... این، یکی از تاثیرگذارترین صحنه‌های کتاب صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز، نویسنده و روزنامه‌نگار کلمبیایی است.
کد خبر: ۹۶۶۴۱۴

از چیره‌دستی‌های مارکز در نوشتن، یکی آفرینش صحنه‌های اعجاب‌انگیز است که در دنیای عادی شبیه‌شان دیده نمی‌شود مثل صعود دختری به آسمان، در باد و از نظر نهان‌شدنش. مارکز گرچه برای اهل جهان خالق شگفتی و اعجاز است، اما خیلی از ما، مردم این تکه از زمین با خواندنشان چندان انگشت حیرت به دندان نمی‌گزیم، چون شبیه این صحنه‌ها را در دنیای واقعی و خارج از جهان داستان در کلانشهرهایمان زیاد دیده‌ایم، گواه می‌خواهید؟ باران دو شب پیش تهران که از غروب باریدن گرفت، رم کرد، قطره‌هایش زنجیری بی‌انقطاع شد، ضربش تند شد و باد و تگرگ برایش مخالف‌سرایی کردند و بعد سیاهی و ترس، هرچه نور بود را در خیابان‌ها بلعید و آب جوی‌ها بالا زد و نیمچه‌سیلی راه افتاد و همان وقت زنی گمنام و 47 ساله، حوالی پاسداران، مثل قصه‌های مارکز توی جوی آب افتاد و آب او را با خود برد و ناپدید کرد!

توجه کنید! آب او را در پایتخت کشورمان، با بارانی که فقط چهار ساعت بارید، با خود برد و حتی تماس مردم با آتش‌نشان‌ها و تکاپوی آنها برای یافتنش در اولین دقایق سرنوشت‌ساز جدال میان مرگ و زندگی،‌ بی‌حاصل ماند.این اما همه ماجرا نیست در همان چهار ساعت، سازمان آتش‌نشانی، 88 حادثه در تهران گزارش کرد، زور رعد و برق حتی به مترو هم چربید و خط 5 را از کار انداخت و مسافران در باران سرگردان شدند؛‌ در همین مدت کوتاه، خودروها حتی آمبولانس‌ها در چنبره ترافیکی عبوس و رقت‌انگیز گرفتار شدند و شهر، یعنی پایتخت مثل طفلی رمیده و ترس‌خورده گیج شد، قفل شد و درهم پیچید.

باران چهار ساعته دیشب قرار نبود بحران باشد،‌ باران ساده‌ای بود که آسمان خیلی از کلانشهرهای دیگر دنیا بر سر مردم می‌باراند با این تفاوت که آنها نخواسته‌اند و نمی‌گذارند با هر باران، حادثه هم باریدن بگیرد. آنها فکر می‌کنند خبر تلفات دادن بعد از هر بار بارش باران،‌ عادی نیست و مثل ما به این جور خبرها عادت ندارند و می‌دانند چگونه باید شرایط را سر و سامان بدهند که ده‌ها حادثه با بارندگی در شهرشان گزارش نشود و اگر آسمان ابری شد، مردم خوف نکنند. آنها خطرات را از پیش می‌بینند و به همین دلیل آتش حادثه را در نطفه خفه می‌کنند تا آشوب نشود و دامنشان را نگیرد. باران چهار ساعته دیشب قرار نبود بحران باشد، اما بحران شد در کلانشهری که بیشترین امکانات را در مقایسه با دیگر استان‌های کشور مکیده و از آن خود کرده است و اگر وضع در تهران چنین باشد، بقیه استان‌ها با هر بار بارندگی چه شرایطی دارند؟

مریم یوشی زاده

دبیر گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها