کوسه در خانه کدخدا +عکس

حالا درست که نسل کنونی چندان خبری از کوسه ناقالدی ندارد اما اگر دلبستگان به سفر این آیین را بشناسند، بهانه سفرشان به استان مرکزی ایران تماشای این آیین خواهد بود.
کد خبر: ۹۶۱۵۱۷
کوسه در خانه کدخدا +عکس

به گزارش جام جم، براساس یک افسانه قدیمی، حضرت موسی که در خدمت شعیب نبی چوپانی می‌کرده، یک بار 50‌روز مانده به نوروز، سری به گوسفندان می‌زند و متوجه می‌شود همگی دوقلو زاییده‌اند. چون به خانه بازگشته از شدت شادی و سرخوشی به همسرش مژده داده و به شادمانی پرداخته.

این جشن در روزگاران قدیم مخصوص چوپانان و گله‌رانان بوده، ولی این روزها دلاکان، حمامی‌ها و افراد طبقه پایین، ناقالدی راه می‌انداختند. حاضرین در این جشن پنج تا 10 نفر هستند.

نفر اول با پوشیدن لباس چوپانان و به سر کردن پوست بزغاله و تزئین خود به نقش کوسه یا ناقالی در می‌آید، نفر دوم پسری 15 ساله با پیراهن و چادری زنانه، نقش عروس کوسه را دارد.

دو نفر دیگر هر کدام دوشاخ به سرشان می‌بندند و چند زنگوله به خود می‌دوزند که این دو نفر را تکه می‌گویند. این دو نفر خورجین به دوش انداخته و انعام مردم را جمع می‌کنند. در این میان دو یا سه نفر هم ساز و دهل دارند که نوازنده گروه هستند.

کوسه که در پیشاپیش گروه حرکت می‌کند با دست‌های خود صدای زنگوله‌های بسته به خود را در می‌آورد و سپس وارد خانه‌ای می‌شود. (در این روز مردم در خانه‌های خود را باز نگه می‌دارند) و با پاشنه کفش یا چوب دستی خود ضربه‌ای به طویله می‌زنند با این اعتقاد که این کار شگون دارد.

کوسه همچنان که صدای زنگوله‌ها را درمی‌آورد، اشعاری را می‌خواند، در روستای کزاز از توابع شهرستان شازند کوسه می‌خواند:

«ناقالی گنده گنده، چهل رفته پنجاه مانده، سالی یک دفعه می‌آییم، دعا گوی شماییم» و صاحبخانه کوسه را به درون طویله می‌فرستد تا گوسفندان او از حوادث و بلایا دور و خیر و برکت به طویله باز گردد.

بعد از آواز خوانی کوسه، دو تکه (افرادی که در پوست بز نر هستند) با یکدیگر چوب بازی می‌کنند و عروس و کوسه با هم می‌رقصند. اوج جشن و هنر‌نمایی کوسه و همراهان در منزل کدخدای ده است، در این خانه کوسه هنرنمایی را به حد کمال می‌رساند و صاحبخانه مبلغی پول یا خوراکی به کوسه می‌دهد.

میثم اسماعیلی - روزنامه نگار

ضمیمه چمدان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
مخاطب
-
۰۹:۰۹ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۷
۰
۰
چه جالب . مادر من یه مطلبی شبیه به این از خیلی قدیم ها بچه بودیم تعریف می كرد اما داستانش دقیقا شبیه این نبود و البته به تركی می گفت كوسه گلین . البته رسوم تركای عشایر بوده .

نیازمندی ها