در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
به روال همه سال، شبکههای مختلف تلویزیونی به تولید برنامههایی به مناسبت دهه محرم اقدام میکنند که از آن میان سریالها جایگاه خاصی را به خود اختصاص میدهند. کارهایی که در دو بخش کلی ساخته میشوند: نخست آنهایی که در گونه تاریخی قرار گرفته و به روایت روزهای منتهی به شهادت امام حسین(ع) و یاران وفادارش میپردازند. در دسته دوم هم آنهایی قرار دارند که داستان خود را در زمان حال روایت کرده و به لحاظ تماتیک با این ایام ارتباط دارند. حال این دو گروه برای پیشبرد داستان خود و درگیر کردن مخاطب با خود نیاز به شخصیتهایی کار شده در دل خود دارند که بخش مهمی از موفقیت کار هم به کیفیت خلق آنها بازمیگردد. حال در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی(ع) نگاهی به برخی از شاخصترین این آثار با تمرکز روی شخصیتهای اصلی آن میاندازیم.
شب دهم و توازن دو قطب مثبت و منفی
حسن فتحی به شهادت کارنامه کاریاش علاقه خاصی به تاریخ داشته و اغلب ساختههایش نیز در این وادی بهسر میبرند. شب دهم بدون تردید یکی از بهترین آثار او در قاب تلویزیون است که با نگاهی به واقعه عاشورا ساخته شده است. تلاش برای برپا کردن تعزیه شبهای دهه اول محرم آن هم در دورهای که رضاخان دستور به منع برگزاری داده، شالوده فیلمنامه شب دهم را تشکیل داده است. آن هم با شخصیتهایی جذاب که مخاطب را تا به آخر با خود همراه میکنند. حیدر خوشمرام با بازی حسین یاری یکی از این دسته شخصیت هاست: لوطی محل که کسب و کار مشخصی نداشته و به دنبال یک شرطبندی وارد راهی میشود که پایان آن رستگاری است. آن هم به شکلی باورپذیر که او را از یک عشق زمینی به عشق آسمانی اهل بیت پیامبر(ص) میرساند. نکته مهمی که فتحی در رابطه با حیدر لحاظ کرده، استفاده از خصوصیات تیپیک برای اوست، بدون آنکه در ورطه کلیشه صرف بغلطد. در کنار او باید به یاور با بازی پرویز فلاحیپور اشاره کرد که روی دیگر سکه حیدر است: لوطی مسنتر محله که کاسبی بهتر و مشخصتری نسبت به حیدر داشته و اعدام برادر سیاسیاش در زندان رضاخانی او را به سمت انتقام و برگزاری تعزیه دهه اول محرم وا میدارد. یک تیپ - شخصیت دوستداشتنی که مخاطب را به مرور به همذاتپنداری با خود وا داشته و به مرگش نیز شمایلی اسطورهای میبخشد. فخرالزمان که کتایون ریاحی آن را ایفا کرده یکی دیگر از شخصیتهای قطب مثبت داستان است که بخش مهمی از قصه حول محور این شخصیت رخ میدهد: شاهزاده قجری که خانوادهاش را در دوره رضاخانی از دست داده و حال با عمه مسن و درگیر اوهام خود زندگی بیروح و کسلکنندهای را میگذراند. سیر تحول فخرالزمان در شب دهم را میتوان یکی از بهترین نمونههای تلویزیونی در این باب به حساب آورد که به چشم مخاطب باورپذیر میآید. در قطب منفی شب دهم نیز با شخصیتهایی مواجه هستیم که هر یک لایههای مختلفی داشته و جذاب از کار درآمدهاند. فخرالملوک یکی از آنهاست، پیردختری که کینهای کهنه از سلسله پهلوی به دل داشته و شعله انتقام درونش زبانه میکشد. شناختی که مخاطب از انگیزههای او پیدا میکند، به مرور وی را از یک شخصیت سیاه و منفی به یک شخصیت خاکستری نزدیک میکند که البته بخشی از آن را باید به بازی عالی رویا تیموریان مرتبط دانست. کمیسر اداره پلیس سیاسی با بازی محمود پاکنیت، منفیترین شخصیت شب دهم است که تمامی نشانههای یک بدمن کلاسیک را دارد. فتحی از این شخصیت به عنوان ما به ازای امروزی شده اشقیا بهره گرفته که حیدر و یاور را روی صحنه تعزیه عاشورا به ضرب گلوله از پا درآورده و سرانجام خودش نیز به هلاکت میرسد.
سفری سبز در روزهای محرم
محمدحسین لطیفی در سفر سبز سراغ تم بازگشتن به خویشتن رفته و داستان پرپیچ و خم زندگی جوانی به نام دنیل وسبرگ را به تصویر کشیده که در دهه اول محرم برای پیدا کردن مادر خویش وارد ایران میشود. دنیل وسبرگ با بازی پارسا پیروزفر شخصیتی است که به مرور زمان و با پیشرفت داستان پوست انداخته و گرمای بیشتری پیدا میکند و به عنوان قهرمان داستان تا حدود زیادی همدلی برانگیز جلوه کرده و مخاطب را با خود همراه میسازد. در کنار او با گروهی از تیپ-شخصیتهای جذاب روبهروییم که داستان را پیش برده و به سرانجام میرسانند. اکبر راننده تاکسی فرودگاه است که برحسب اتفاق با دنیل همراه شده و در کنار او تا آخر داستان میماند. نمونه یک ایرانی خوشقلب و لوطی مسلک که پیشینه خوبی هم برایش طراحی شده و بیهویت جلوه نمیکند. مشابه این اتفاق برای حاج رضا نیز رخ داده و به تیپ آشنای بازاری مومن و معتقد، عمق بیشتری بخشیده و وی را به یکی از محبوبترین شخصیتهای سفر سبز تبدیل کرده است. باورپذیری غریبی در این نقش موج میزند که به عمق روح مخاطب نفوذ کرده و تحتتاثیر قرار میدهد. مواجهه او با فتاح (شاگرد قدیمیاش) در تکیه واقع در حیاط منزلش در کنار دوستی قدیمی و ریشهدارش با سرکیس، زوایای دیگری از این شخصیت چندوجهی جذاب را به مخاطب نشان میدهد. فتاح با بازی درخشان حسن پورشیرازی هم نمونه تمامعیار از یک شخصیت خاکستری است که با وجود سالها شاگردی در حجره حاج رضا نتوانسته به معرفتی که باید دست پیدا کند و حال برای کسب درآمد بیشتر از حرام هم رویگردان نیست! در قطب منفی سفر سبز هم با شخصیتهای مختلفی سروکار داریم که از بین آنها غلام ملقب به غلام شمدی بسیار بهتر از بقیه از کار درآمده است. او نمادی از یک شر مطلق است که با دغلبازی و سیاهکاری، کارش را پیش برده و همچون ماهی از دست حاج رضا و نیز ماموران پلیس میگریزد. لطیفی در خلق غلام ریزهکاریهای بسیاری را اعمال کرده که ازجمله آنها تکیهکلام خاص او (تو بمیری) است که بیش از هرچیز نمایانگر چهره خبیث اوست و در نهایت هم اکرم (همسر سابقش) را به قتل میرساند. البته در این بین نباید از بازی حیرتانگیز مصطفی طاری هم در این نقش بسادگی گذشت. در نقطه مقابل شخصیتهای زن این مجموعه تلویزیونی آنچنان که باید از کار درنیامده و کلیشههای آشنا بر دیگر وجوه آنان غلبه کردهاند. از اکرم گرفته تا همسر و دختر حاج رضا و مادر اکبر که در همگی آنها کلیشهها بهعینه به چشم میخورد.
مختارنامه: روایت سترگ از عاشورا
داوود میرباقری در مختارنامه سراغ موضوعی رفته که بسیاری از کارگردانهای کشورمان علاقه به ساخت اثری در این رابطه دارند. او با مرکز ثقل قرار دادن مختار ثقفی در این مجموعه فرصتی طلایی برای به تصویر کشیدن بخشهایی از نبرد میان سپاه امام حسین(ع) و لشکر یزید پیدا کرده است. به همین دلیل هم شخصیتها به دو قطب خیر و شر تقسیم شدهاند که هر یک به سهم خود در پیشبرد داستان نقش مهمی داشتهاند. مختار تصویری کامل از سرداری است که با انتقامگیری از بانیان واقعه جانسوز کربلا محبوبالقلوب شیعیان جهان شده و در گذر زمان به افسانهای جذاب تبدیل شده است. نویسندگان فیلمنامه برای خلق شخصیت ذکر شده، ابتدا مختار را از وجوه قهرمانانه آمیخته با تخیل تهی کرده و سپس براساس مستندات تاریخی آن را شکل داده و فراز و نشیبی جذاب به آن بخشیدهاند. به عنوان مثال به مختار هنگام ورود امام حسن(ع) به مدائن نگاه کرده و آن را با مختار همزمان با ورود مسلم بن عقیل به کوفه مقایسه کنید تا با ظرافتهای موجود در این نقش بیشتر آشنا شوید. از جایی هم که قیام مختار به پیروزی رسیده و وارد جنگهای متعدد برای حفظ دولت خویش میشود، با لایه دیگری از شخصیت او آشنا میشویم و سرانجام تنها ماندنش را هنگام نبرد غمانگیز پایانی زیر باران با عمق وجود خود حس میکنیم. پس از او به کیان ایرانی با بازی رضا رویگری میرسیم، او به عنوان بازوی حرکتی مختار ثقفی به سرداران ایرانی هخامنشی شباهت بسیاری داشته و ترکیب جالبی از آرامش، خشم و طغیان را ارائه میدهد. برای نمونه به سکانس مواجهه مختار با کیان هنگام برداشت گندم در قسمت نخست توجه کنید. وی به عنوان دست راست مختار پیچیدگیهای بسیار داشته و هوش فوقالعادهاش وی را از دیگر یاران مختار متمایز ساخته است. این ایرانی دلاور و با هوش با پیش رفتن داستان کاملتر و پختهتر شده و وجوه قهرمانانهاش تشدید میشود به گونهای که همچون یک اسطوره به استقبال مرگ میرود. میرباقری در خلق این شخصیت بهگونهای عمل کرده که همذاتپنداری بیننده را برانگیخته و جبهه مختار را بشدت تقویت میکند. مسلم بن عقیل یکی از شخصیتهای بزرگ آن ایام است که به عنوان فرستاده امام حسین(ع) و به دعوت کوفیان برای ستاندن بیعت وارد این شهر شده و سرانجام با عهدشکنی آنها مظلومانه به شهادت میرسد. مسلم در مختارنامه یکی از جذابترین شخصیت هاست که بهترین بازی کارنامه بازیگری امین زندگانی را با خود دارد. نبرد دلاورانه او با فوج سربازان ابن زیاد یکی از نقاط اوج مختارنامه است که سر آخر به سکانس فوقالعاده شهادت ایشان ختم میشود. از دیگر شخصیتهای قدرتمند قطب مثبت مختارنامه میتوان به میثم تمار با بازی پرویز پورحسینی اشاره کرد که شوروحال انقلابیاش روی مخاطبان تاثیر عمیقی میگذارد. عبیدالله بن زیاد که در تاریخ به شقاوت و سنگدلی شهرت دارد، در اینجا پرداخت دقیقی داشته و میرباقری در خلق وی ریزهکاریهای بسیاری را به کار گرفته که مهمترینش را میتوان در سکانس ورود او و همراهانش به کوفه با صورتهای پوشیده شده مشاهده کرد. همینطور رفتارهای هیستریک وی در برابر مسلم بن عقیل و ضربه ناجوانمردانهای که به چشم مختار وارد میآورد که هردوی این موارد بخش دیگری از شخصیت متزلزل ابن زیاد را به تصویر میکشد. عمر بن سعد نیز با وجود برخی اغراقهای به کار رفته در خلق آن، توانسته به تصویر ذهنی تماشاگر از این شخصیت نزدیک شده و برای باورش مشکلی نداشته باشد. درگیری و کینه قدیمی او از مختار نیز به این شخصیت لایه دیگری بخشیده که تا پایان هم ادامه پیدا میکند. هرچند که از یک جا به بعد این شخصیت منفور کاملا به حاشیه رفته و آن کیفیت اولیه خود در داستان را از دست میدهد. میرباقری در خلق شخصیت سیاه و منفوری به نام شمر بن ذیالجوشن از این دست ظرافتهای اشاره شده در سطور بالا کمتر به خرج داده و بیشتر به سمت تیپ رفته است. اما تیپی که به خوبی شکل گرفته و قوام یافته و بازی خوب محمد فیلی را هم با خود همراه دارد. عبدالله ابن زبیر یکی دیگر از شخصیتهای قطب منفی مختارنامه است که لایههای بسیار داشته و میرباقری وجوه نمایشی زیادی برای آن به کار گرفته است.
یلدا و اجرای یک تعزیه خانوادگی
یلدا ساخته حسن میرباقری از جمله سریالهایی است که با نگاهی به واقعه عاشورا ساخته شده و قصه خود را در این بستر، اما در زمان حال روایت کرده است. محمدعلی زاهدی که سالها مراسم تعزیه را در شهر بسطام اجرا کرده، پیش از فرارسیدن محرم میمیرد در حالی که در وصیتنامهاش وراث خود را به برپا داشتن مراسم تعزیه ملزم کرده است. در اینجا هم شخصیتهای مثبت در کنار شخصیتهای خاکستری حضور داشته و به داستان یلدا رنگ و لعاب خاصی بخشیدهاند. علی پسر بزرگ خانواده زاهدی کولاژی از تمامی شخصیتهای ریاکار و آبزیرکاه این سالهای سینما و تلویزیون است که دست بر قضا ایفای آن را هم محمدرضا شریفی نیا به عهده دارد. شخصیتی نچسب سرشار از بدبینی که از شعارهای انسان دوستانه و کاملا اخلاقگرا سود میجوید بی آنکه خود به آنها عمل کند. او در ارتباط با خواهرها و برادر ناتنیاش، همان رفتار کلیشهای را بروز میدهد که مخاطب از پیش حدس میزند. آفاق به عنوان یکی از شخصیتهای تاثیرگذار کار، پرداخت بهتری داشته و برای عقدههای درونیاش یک دلیل اساسی تراشیده شده است. موضوع بچهدار نشدنش تا حدود زیادی رفتار غیرنرمال آفاق را توجیه کرده و گارد مخاطب را در برابر او پایین میآورد. عاطفه به عنوان نمادی از یک زن عامی و تا حدودی بیسواد با وجود بهرهگیری از کلیشهها به باور مخاطب نشسته و در قسمتهای مربوط به مراسم پدرش، بقیه را به حاشیه رانده و خود را در کانون توجه قرار میدهد. شکل رابطه او با همسرش (فتاح) و دخترش یلدا نیز از جنس واقعیتهای روزمره پیرامون ماست که در جاهایی به اوج میرسد. فتاح یک تیپ-شخصیت درخشان و کلاسیک است که موتور داستان را به حرکت درآورده و با قدرت بیشتری به پیش میبرد. او نمونهای از آدمهای حریص و طماعی است که چشم به ثروت پدرزنش دوخته و برای به دست آوردنش به آب و آتش میزند. اما مخاطب فتاح را به دلایل مختلف دوست دارد: نخست آنکه برای کارهای ناپسند خود، دلیل و برهان نتراشیده و به اصطلاح کارهایش را توجیه نمیکند. دیگر اینکه برخلاف بقیه محمدعلی را تنها نگذاشته و بیش از فرزنداشطنش در کنار او بوده است، سوم اینکه مخاطب آدمهایی از جنس فتاح را بوفور دیده و کاملا برایش آشنا به نظر میرسد. پدر فتاح (حاج رضا) هم یکی دیگر از شخصیتهای جذاب یلداست که با محمدعلی زاهدی دعوایی کهنه داشته، اما بیش از بقیه برای برپایی تعزی میکوشد.
آخرین دعوت و سفر در زمان
حسین سهیلیزاده در این مجموعه تلویزیونی، داستانی را در زمان حال با محوریت یوسف زمانی روایت کرده که قصد شرکت در انتخابات مجلس را دارد و در یک سفر اداری به زادگاه خود مجروح شده و به کما میرود. در بخش دوم زمانی را در حوالی سال 61 هجری قمری در آستانه محرم میبینیم. او را میتوان کارشدهترین شخصیت این سریال به حساب آورد که در هر دو بخش یکدست و خوب از کار درآمده است. در کنار او جوانی قرار گرفته که داماد زمانی است و برنامههای زیادی برای رفتن پدر همسرش به مجلس به نفع خود دارد. شخصیتی خاکستری که منفعتطلبی شاخصترین وجه از شخصیتش است و در برابر زمانی قرار میگیرد. در کنار آنها با تیپهای مختلفی در دو قطب کار مواجه میشویم که البته هیچکدام ماندگاری لازم را نداشته و شباهت زیادی هم به نمونههای پیش از خود داشتهاند.
یک تکه زمین؛ سنت در پناه مذهب
مهدی کرمپور در یک تکه زمین تلاش زیادی به خرج داده تا از داستانی بارها تکرار شده و آشنا روایتی جذاب و تماشایی بسازد که در این زمینه آنچنان که باید موفق نشان نداده است. داستان در ایام ماه محرم میگذرد. حاج حیدر نانوای قدیمی و مورد اعتماد یک محله است که رگه و ریشه روستایی داشته و آرد نانواییاش را از گندم کشتشده در روستای خویش تامین میکند. اقتدار و صلابت مورد نیاز این شخصیت در شخصیتپردازی آنچنان که باید لحاظ نشده و بخش مهمی از آن به بازیگر و شکل اجرایش واگذار شده است. در واقع نویسندگان فیلمنامه روی سابقه ذهنی مخاطب از بازیگر کارکشتهای همچون: داریوش ارجمند حساب کرده و بخش مهمی از برگ برنده خود را از بین بردهاند. خاتون دیگر شخصیت محوری کار است که صلابت و اقتدار خوبی داشته و به باور مخاطب هم برخلاف حاج حیدر مینشیند. پسر حاج حیدر که پول گندم مردم روستا را روی لوازم خانگی سرمایهگذاری کرده، نمونه دیگری از جوانهای سر به هوا و خطاکار سریالهایی از این جنس است که به بحران موجود در داستان دامن میزند. در قطب منفی هم با التفات با بازی خوب آتیلا پسیانی روبهروییم که کینهای قدیمی از حاجی به دل دارد و تلفیقی از چند شخصیت خاکستری مجموعههای ملودرام تلویزیونی است.
محمد جلیلوند
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان