نقد و نظر

قدرت نرم و رسانه‌ها

موضوع قدرت همیشه در ارتباطات انسانی وجود داشته و اراده به قدرت یک پدیده تاریخی است. ژان‌ژاک روسو در کتاب «ریشه‌های نابرابری بین انسان‌ها» معتقد است انسان‌های اولیه زمانی که هیچ نداشتند یا امکانات خیلی کمی داشتند برابری وجود داشت. هرکسی به اندازه نیاز و خوراک خود کالا تولید یا کشت و کار می‌کرد؛ ولی از آن لحظه‌ای که انسان تولید مازاد کرد، یعنی غذا، کالا یا گندمی که تولید می‌کرد بیش از نیازش بود و باید این مازاد تولید را کسی دیگر تحصیل می‌کرد، قدرت در ارتباطات انسانی تجلی پیدا کرد.
کد خبر: ۹۴۱۵۷۲
قدرت نرم و رسانه‌ها

قدرت در معنای دیگر، توان وادارسازی فرد یا افراد به انجام کار یا منع آنان از انجام یک کار است. در گونه‌شناسی قدرت، ماکس وبر، جامعه‌شناس معروف سه نوع قدرت را از هم متمایز می‌کند: اول، قدرت ناشی از کاریزما یعنی فّر ایزدی یا توان ذاتی. به عبارتی افرادی که خداوند، فی‌نفسه و ذاتاً به آنان قدرت و جذبه‌ای عطا کرده که آدم‌ها به‌دنبال آنان می‌روند. این جذبه ذاتی را کاریزما گویند. نوع دوم، قدرت سنتی است یعنی افرادی که نیاکان آنها صاحب قدرت بودند و جامعه از آنها خاطره خوبی دارد، لذا فرزندان آنان نیز فرصت احراز قدرت می‌یابند. نوع سوم، عقلانیت است؛ یعنی افرادی که عقل و منطق بالایی دارند، بنابراین راهبر می‌شوند و آدم‌ها از آنها اطاعت می‌کنند.

اما امروزه رسانه‌ها وارد میدان شده‌اند؛ لشکرکشی می‌کنند، اما بدون سرباز وارد کشورهای مختلف می‌شوند، بی آن‌که هزینه‌های بالا صرف کنند. بنابراین باید کارکرد رسانه‌ها بازشناسی و این قدرت نو کالبدشکافی شود.

اولین ویژگی این قدرت نو، وسعت است. تمام جهان را تحت‌پوشش و مورد هدف دارد، پس قدرتی جهانی است.

دومین ویژگی آن، فاصله است؛ یعنی قدرتی است که از هزاران کیلومتر وارد جوامع می‌شود. به عبارتی از نظر فیزیکی دارای بُعد مسافت است اما از نظر محتوا فاصله‌ها را برداشته و دیوار و مرز سرزمینی نمی‌شناسد.

سومین ویژگی این قدرت نوظهور این است که مغز انسان‌ها را هدف گرفته و زیرپوستی عمل می‌کند. بظاهر کاری ندارد، اما به اعماق خانه‌ها رسوخ می‌کند. زمانی می‌گفتند چاردیواری اختیاری، اما قدرت نو یعنی رسانه‌ها این اختیار را از انسان‌ها سلب کرده‌اند و بدون هیچ اجازه‌ای وارد اتاق و زندگی افراد می‌شوند.

چهارم این‌که رسانه با خضوع وارد می‌شود و به همین خاطر نرم خوانده می‌شود. این قدرت، ادعای بی‌طرفی، دلسوزی و همدلی دارد بنابراین بدون هیچ مقاومتی، آرام آرام وارد ذهن آدم سپس قلب او می‌شود.

پنجم، تولید جاذبه می‌کند. جاذبه‌هایی که برای آدمی در سطح بالایی لذت بخش است. این قدرت نرم نوظهور، توجه انسان را کنترل و مدیریت می‌کند.

ششم از تکنیک برجسته‌سازی بهره می‌برد و حوادث را با ظرافت دستکاری می‌کند بدون این‌که مخاطب بفهمد.

به عنوان نمونه تجمع چند نفر کارگر کوره آجرپزی در یک شهرستان دور را که نسبت به عقب افتادن دستمزد خود اعتراض دارند طوری برجسته‌سازی می‌کند که گویا تمام ایران با اعتصاب کارگری مواجه شده است.

هفتم، فراواقعیتی عمل کردن است. همان مثال قبلی، یعنی تجمع کارگران را با دستکاری تحلیل ها، یک معضل اجتماعی و بلکه سیاسی نشان می‌دهد. به عبارتی واقعیت را دستکاری کرده و گزینشی عمل می‌کند. فراواقعیتی کار می‌کند، یعنی ادعا می‌کند که من واقعیت محض را به خانه‌ها می‌آورم در حالی که هیچ‌وقت چنین نیست. این قدرت، نواندیشه‌ها، ایدئولوژی و منافع خود را وارد واقعیت می‌کند، بنابراین واقعیتی که ارائه می‌کند واقعیت ناب نیست، بلکه فراواقعیت است و هدفمند و دستکاری شده است.

پروفسور باقر ساروخانی

استاد دانشگاه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
....
-
۱۹:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۳
۰
۰
با سلام. عالی بود. بسیار استفاده كردم.

نیازمندی ها