به گزارش جام جم آنلاین ، زنان فیلم بازمانده، تلاش می کنند تا با حفظ جان نوزاد، جایگاه مادرانگی خود را تثبیت کنند. آنان بی هویتی خود را زمانی درمی یابند که خلاء فرزند را در آغوش خود حس می کنند.
بازمانده روایت گر موقعیت های دراماتیکی است که دستاویز اصلی آن یک نوزاد فلسطینی به نام فرهان است.
دکتر سعید (جمال سلیمان) و همسرش لطیفه (جیانا عید) که طی حمله اسرائیلی ها جان خود را از دست می دهند، تنها فرزند نوزادشان، توسط یک زوج اسرائیلی به غنیمت گرفته می شود.
مدتی بعد، صفیه (سلما مصری) مادر دکتر سعید خود را به عنوان پرستار کودک، به این زوج اسرائیلی معرفی می کند تا از این راه نوه خود را باز پس گیرد.
سیف الله داد ضمن بررسی موقعیت های اسف بار موجود در فلسطین، به شکلی دقیق تر و موشکافانه تری به بطن شخصیت های زن در داستان رخنه می کند و رفتارهای آن ها را در زیر ذره بین خود می کاود.
تفاوت در دین تنها فرق بین زنان فیلم بازمانده است. حضور مسلمان، مسیحی و یهودی مثلثی را شکل می دهد که نقطه مرکزی آن یک نوزاد است.
فارغ از هر گونه جهت گیری دینی، «کهن الگوی مادر» به عنوان تنها رکن پیش برنده داستان عمل می کند و همه گیر بودن آن را در بین زنان به نمایش می گذارد.
زنان فیلم بازمانده بیش از آنکه به موقعیت های وخیم جغرافیایی و مکانی خود اهمیت بدهند و مثل مردان شخصیتی بیرونی از خود داشته باشند، سرگرم جدال بر سر اثبات مادرانگی خود هستند.
آنها مثل مردان می جنگند. اما فرق آنها با مردان این است که آنان، هویت را نه در خاک جغرافیایی، بلکه در دفاع از ارزش مقدس مادر می بینند؛ و این دفاع تا حدی است که از جان خود هم می گذرند.
به جرئت می توان این فیلم را فیلمی درباره زنان دانست، که از پستوی درونیات خود بیرون می آیند و به موازات جنگ های مردانه، درگیر جنگ بر سر جایگاه مادری می شوند.
هانا (صباح برکات) زن یهودی، که رفتارهای مادرانه خود را خالصانه از آن فرزندی که به غنیمت گرفته می کند؛ همان قدر باورپذیر و قابل درک است که رفتارهای مادرانه لطیفه به عنوان مادر حقیقی فرزند حتی صراحتا زن مسیحی که در همسایگی خانه دکتر سعید زندگی می کند، به عنوان یک الگوی فرزند داری برای هانا معرفی شده. اما در نیمه های فیلم شخصیت صفیه به طرزی قدرتمند و پیچیده ای پر رنگ شده و اقتدار مادرانه در او متبلور می گردد.
صفیه تصویری برتر از یک مادر نسبت به هر زن دیگری در این فیلم است. البته می توان خوش شانسی را تا حدی چاشنی شخصیت صفیه کرد، و او را تا حد یک قدیسه پیش ببرد.
هر چند مخاطب به شکلی آگاهانه می داند که پیروزی از آن صفیه است. اما در اصل چیزی که شاید گاها ذهن مخاطب را به سمت دیگر سوق می دهد، همان شخصیت پیچیده و قابل درک هانا به عنوان یک نامادری باشد.
حس مادرانه هانا به فرهان ، از رفتارهای تیپیک وار فاصله می گیرد و شدیدا در رفتارهای خالصانه یک مادر غرق می شود، چیزی که در همسرش رشید (علاالدین کوکش) به عنوان یک حس پدرانه نسبت به نوزاد دیده نمی شود.
حضور استعاری زن مسیحی و زن یهودی در کنار زن مسلمان، صلحی نامحسوس را در سراسر فیلم به نمایش می گذارد که بانی آن یک نوزاد است. زنان فیلم بازمانده اصالت زنانگی خود را نه با حضور فیزیکی در میدان های جنگ، و نه با تیراندازی و اسلحه به نمایش می گذارند. بلکه آنها همان خط مشی ای را دنبال می کنند که زن نوعی در طول تاریخ، ذاتا موظف به انجام آن بوده است. زن اصالت را در جایگاه مادرانگی خود در می یابد.
در این فیلم به شکلی محسوس در میابیم که زنان جسارت بیشتری از مردان خود نشان داده و در دوئلی که پیش از این توسط مردان برپا شده، بردباری بیشتری برای زنده ماندن خود و فرزندشان نشان می دهند. هدف همه زنان فیلم، با توجه به عقاید و رویکردهای متفاوتشان، تصاحب و زنده نگه داشتن نوزاد است. و جالب اینکه هر کدام به زعم خود وظایف مادری را در حق کودک به جا می آورند.
سیف الله داد در نقش یک کارگردان برای به ثمر نشاندن حقایق یک جنگ نابرابر، بهترین سوژه را در عواطف مادر و فرزندی کشف کرده؛ و به شکلی استعاری تصاحب یک نوزاد، توسط زنی دیگر را مصداق اشغال ناجوانمردانه فلسطین توسط رژیم صهیونیستی معرفی می کند.
در نهایت زنان فیلم بازمانده یا می میرند (صفیه، لطیفه، هانا) و یا مثل زن مسیحی تبعید می شوند اما آن چیزی که شخصیت صفیه را از دیگر شخصیت های زن فیلم جدا می کند، مرگ قهرمانانه او به عنوان پایان برنده درام است.
شاید اگر سرنوشت صفیه به مرگ قهرمانانه ختم نمی شد، نه تنها درامی با این قدرت شکل نمی گرفت، بلکه شخصیت صفیه هم هیچ فرقی با دیگر زنان فیلم نمی داشت.
امین عارف
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد