در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهروز تصور میکند که اگر همسرش را طلاق دهد میتواند به عذابهایش برای همیشه پایان دهد. برای همین چشمش را به روی تمام عشقی که به نسرین داشت بست و همراه با او برای دادخواست جدایی راهی دادگاه خانواده شد.
این مرد زمانی که روبهروی قاضی عموزادی رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: یک سالی میشود که با نسرین ازدواج کردهام. با او در ماشین خودم آشنا شدم. من راننده آژانس بودم و نسرین هم مسافرم بود. چند باری او را به مقصد رسانده بودم و در همین رفت و آمدها با هم آشنا شدیم. من عاشق نسرین شدم تا جایی که تصمیم به ازدواج با او گرفتم. از همان روزهای اول آشناییمان میدانستم که از لحاظ فکری و عقایدی با نسرین اختلاف دارم.
او دختری آزاد بود و در خانوادهای بدون محدودیت بزرگ شده بود. در صورتی که من سنتی هستم و در خانوادهای بزرگ شدهام که آزادی زن را قبول ندارد. با این حال آنقدر عاشق نسرین شده بودم که به این موضوع توجه نکردم. با خودم گفتم که در زندگی مشترک به مرور زمان نسبت به این موضوع با هم به توافق میرسیم.
او ادامه داد: پس یک سال آشنایی با وجود مخالفت خانوادهام، من و نسرین به عقد یکدیگر درآمدیم. بعد از آن هم زندگی مشترکمان آغاز شد. ولی تازه پس از ازدواج بود که این تفاوتها در میان من و نسرین پررنگ شد و خودش را نشان داد. از همان روز اول زندگیمان من نتوانستم پا روی عقایدم بگذارم و آزادیهای نسرین را تحمل کنم. از طرفی نسرین هم نمیتوانست که زندانی من باشد. او زن مستقلی است و دوست دارد هرجا که میخواهد برود. با هرکس که دوست دارد صحبت و رفت و آمد کند، اما من یک مرد سنتی هستم و نمیتوانم به نسرین چنین اجازهای بدهم. برای همین نسرین از همان روز اول زندگیمان مرتب در عذاب بود. هر جا بخواهد برود باید کلی به من جواب پس بدهد. هر لحظه باید دلشوره داشته باشد که مبادا کاری کند تا من ناراحت شوم و جنجال به راه بیندازم. از طرفی من هم دست خودم نیست و نمیتوانم به نسرین اجازه دهم آزاد باشد. از صبح که از خانه بیرون میروم مرتب با او تماس میگیرم و بابت هرکاری که میکند توضیح میخواهم. نسرین به خاطر من حتی یک لحظه هم نمیتواند آرامش داشته باشد. از خودش بپرسید، او در این یک سال یک روز هم خوشحال نبوده و هرشب با من دعوا داشته است. با این حال تحمل میکند و حرفی نمیزند. میدانم که مقصر اصلی من هستم و نسرین رفتارش نرمال و طبیعی است. برای همین تصمیم گرفتم به زندگی با او پایان دهم تا نسرین هم بتواند بعد از من خوشبخت زندگی کند.
او زن خوب و مهربانی است و در این مدت به من بدی نکرد فقط نسبت به رفتارم اعتراض دارد. ولی من نمیتوانم اخلاق خودم را تغییر دهم. احساس میکنم نسرین در زندگی با من خوشبخت نیست و من نمیتوانم لایق این همه خوبیهایش باشم برای همین تصمیم گرفتم با اینکه هنوز عاشقش هستم، او را طلاق دهم تا شاید بتوانم خوشبختی از دست رفتهاش را به او برگردانم و خوبیهایش را جبران کنم.
در ادامه جلسه، زن جوان نیز در رابطه با جدایی به قاضی گفت: آقای قاضی بهروز به جای اینکه سعی کند رفتارش را تغییر دهد میخواهد از من جدا شود. من همیشه از او خواهش میکنم که با آرامش بیشتری در زندگیمان رفتار کند، مرتب به همه چیز مشکوک میشود. جرات ندارم بدون او از خانه بیرون بروم. حتی جرات ندارم تلفنی با دوستانم حرف بزنم. او مرا در خانه زندانی میکند و اجازه نمیدهد با کسی رفت و آمد کنم. حتی به خانه مادرم هم نمیتوانم تنهایی بروم. این رفتارهایش آزاردهنده است و جالب اینجاست که وقتی اعتراض میکنم، خودش هم قبول میکند که رفتارش مشکل دارد. ولی سعی نمیکند آن را تغییر دهد. من هم به او گفتم دیگر تحمل زندگی در کنارش را ندارم، بهروز هم بدون هیچ حرفی حاضر به جدایی شد. من هم وقتی میبینم که او حاضر نیست رفتارش را تغییر دهد دیگر حاضر به زندگی در کنارش نیستم. فقط در صورتی از جدایی منصرف میشوم که بهروز تغییر رفتار بدهد.
در پایان جلسه قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند. در نهایت این زوج قبول کردند که به مشاوره خانواده بروند تا شاید مشکلشان آنجا حل شود.
سیما فراهانی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد