1 ـ لازمه این کار نقش تعیینکننده غرب یعنی همان طرفی است که خود امثال داعش و سایر سازمانهای تروریستی را به وجود آورده است. حتی اگر به نقش غرب در ساخت این گروهها بیاعتنا باشیم باید گفت این گونه تحلیلها بیشتر ریشه در آرزوهای اعراب دارد. از یک قرن پیش تاکنون اعراب، غرب را به عنوان منجی خود در برابر امپراتوری عثمانی میدیدند. به نظر میرسد کسی نمیخواهد از این گذشته درس بگیرد.
2 ـ صرف صحبت از خطر داعش به این معناست که خطر تاسیس سایر گروههای تروریستی از سوی غرب نادیده گرفته شود. این در حالی است که غرب به جای استفاده از واژه تروریسم در مورد گروههای خودساختهاش از الفاظی چون مخالفان مسلح میانهرو یا مخالفانی که دست به اقداماتی خوب میزنند، یاد میکند. حتی اگر غربیها موضعی سرسختانه گرفته و داعش را هدف قرار دهند، آنها نیز میتوانند رنگ عوض کنند و به تروریستهای میانهرو تبدیل شوند. مگر پیشتر همین اتفاق در مورد آنها نیفتاده و به محض قطع شدن کمکهای سازمان اطلاعات آمریکا، آنها فورا از صفوف میانهروها به صفوف افراط گرایان نپیوستند؟
3 ـ این تحلیلها بیشتر مبتنی بر یک برداشت غلط از مقامات غربی است. بخصوص مقامات کشورهایی که این حوادث تروریستی در آنها اتفاق میافتد. به بیانی روشنتر ما هرگز نشنیدهایم یکی از این رهبران غربی به محض شنیدن خبر حوادث تروریستی به اورژانس بیمارستانی منتقل شود یا از شدت اندوه حالش بد شده باشد. چرا؟ زیرا آنها خود از پیش، از آن موضوع خبر داشتهاند.
واقعیت این است که این رهبران تفاوت چندانی با جورج بوش رئیسجمهور آمریکا در زمان وقوع حوادث 11 سپتامبر ندارند. حتی باید گفت اینها از این که عملیات با موفقیت انجام شده از صمیم قلب خوشحالند. زیرا به این وسیله توانستهاند بهانهای برای مبارزه با تروریسم پیدا کنند. کاری که آمریکا کرد و خود را رهبر جهان تکقطبی معرفی کرد. در واقع تروریسم، یک نارنجک دودزاست که واشنگتن و متحدانش آنها را پرتاب میکنند.
این درست است که بعد از حوادث 11 سپتامبر آمریکا عملیاتی را با عنوان مقابله با تروریسم شروع کرد. این بار نیز به نظر میرسد زمینه دارد برای یک عملیات جدید تحت عنوان مبارزه با داعش مهیا میشود، اما ائتلاف به رهبری آمریکا تاکنون در مبارزه با داعش هیچ کاری از پیش نبرده است. طی این5/1 سال تنها دستاورد این پروژه منهدم کردن زیرساختها در کشورهای عراق، سوریه، یمن یا کمکرسانی پنهان به تروریستها بوده است.
هماکنون سردمداران جنگ با داعش در اروپا و آمریکا به صورتی بیپروا میگویند هدفشان بمباران تمام شهرهای سوریه و عراق، سرنگونی بشار اسد و قطع راههای نفوذ ایران و روسیه در منطقه است. آنچه در منطقه جریان دارد نبرد بین دو اردوگاه است: اردوگاه سلطه آمریکایی ـ صهیونیستی و عمق استراتژیک آن ازجمله گروههای تروریستی و اردوگاه آزادیبخشی مبتنی بر محور مقاومت به همراه قدرتهایی مانند روسیه و چین که تلاش میکنند به جای جهان تکقطبی آمریکا جهانی چند قطبی را به وجود آورند. در این میان به نظر گروه دوم، پروژه تروریسم چیزی جز یک مشت بمبهای کاغذی نیست که واشنگتن برای سرپوش گذاشتن بر ماهیت واقعی نبرد خود، آنها را پرتاب میکند. از این رو بیتردید هر نیروی غربی که تحت پوشش مبارزه با تروریسم به منطقه فرستاده میشود بخشی از پروژه دشمنی با نیروهای آزادیبخش و مقاومت است.
منبع: العهد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد