مدتها بود که پیگیر مصاحبه با او بودم تا از چند و چون بازیاش در این شخصیت به یاد ماندنی و سالهای کارگردانی، تهیهکنندگی و بازی در سینما بیشتر بدانم تا این که هفته گذشته با او گفتوگویی انجام دادم .
اگر تمایل دارید به گذشته برگردیم به روزهایی که جواد گلپایگانی به هنر علاقهمند شد.
از دوران کودکی به تئاتر و سینما علاقه داشتم و دوران دبیرستان با برادرم تئاتر کار میکردم. من سال 1350 به عنوان تهیهکننده و هنرپیشه وارد سینما شدم.
در فیلم کوتاه «مادر» به کارگردانی غلامرضا گمرکی برای نخستین مرتبه مقابل دوربین رفتم. سپس فیلم «شیطان» را با موضوع حوادث ظهر عاشورا ساختم.
در فیلمهای «زر خرید» و «باغ بلور» بازی کردم. اوایل انقلاب که هیچ کارگردانی فیلم نمیساخت من فیلمهای «شجاعان ایستاده میمیرند» و «عصیانگران» را تهیه کردم.
البته فیلم «شجاعان ایستاده میمیرند» توقیف شد. فیلم «نقطه ضعف» به کارگردانی زندهیاد محمدرضا اعلامی و تهیهکنندگی و بازی من پخش شده است.
سپس فیلم «شیلات» را به کارگردانی زندهیاد رضا میرلوحی ساختم که هیچ فردی جرات ساختش را نداشت. فیلمهای «مزدوران» و «آقای شانس» از دیگر کارهایم محسوب میشود.
ابتدای فعالیتتان دهه 50 شما بیشتر در عرصه تهیهکنندگی و سرمایه فعالیت میکردید و همزمان هم به بازی میپرداختید... چرا با نیت سرمایهگذاری ورود پیدا کردید؟
من با فیلم کوتاه «مادر» بازیگر شدم. از بزرگان سینما خوشم میآمد و عاشق سینما شدم.
پس با دیدن بازی اسطورههای سینما خود را جایشان قرار میدادید؟
می خواستم قرار دهم، اما هنوز به آن جایگاه نرسیدهام. انشاءالله در آینده خواهم رسید.
شما با سریال آیینه عبرت به چهره شناختهشدهای تبدیل شده بودید و همه حرکات و رفتارهایتان را تقلید میکردند و بینندگان بسیاری داشت. آن دوران اوج خود را به خاطر دارید؟
بله به خاطر دارم. نامههایی از مردم دارم که در زمان پخش برایم نوشتند و از من تشکر کردند. حتی زمانی که در سریال مردم طرفدارانم برایم مراسم ختم و فاتحهخوانی گرفتند و به همه تسلیت گفته بودند. این سخنان را مستند دارم که بر در و دیوار زده بودند: «آتقی مرد».
چرا با وجود اینکه آتقی شخصیت منفی در قصه بود، اما همه او را دوست داشتند؟
خبرنگاران خارجی هم این سخن را گفتند. وقتی با من صحبت کردند میگفتند، متعجب هستند که چطور نقش منفی در این سن و سال درخشیده است! معتقدم این سریال ساده و راحت ساخته شده بود.
بیآلایشی، این سریال را محبوب کرد. اکنون در همه سریالها خودروهای آخرین سیستم و منازل لوکس و آنچنانی به نمایش گذاشته میشود و مورد پسند بیننده نیست.
وقتی بچهها سریال را میبینند که مثلا فلان بنز آخرین سیستم زیر پای فرزند آن سریال است از پدرش میخواهد که برای او هم خریداری کند چون پدر توان مالی ندارد فرزند از او دلگیر میشود. معتقدم مردم با سریال آیینه عبرت زندگی میکردند.
البته تعداد کم شبکهها هم بیتاثیر در استقبال مردم نبود...
همینطور است، آن زمان تنها دو شبکه داشتیم. گرچه معتقدم اگر آیینه عبرت الان هم روانه آنتن شود پربینندهترین سریال میشود.
اصلا چه شد بازیگر سریال آیینه عبرت شدید؟
دوست عزیزم ایرج سرباز آن موقع مدیر تدارکات بود و من را به محسن شاهمحمدی معرفی کرد و این سریال با بازی من معروف شد.
نترسیدید نقش یک معتاد که وجهه خوبی در جامعه ندارد، بازی کردید؟
حرف شما درست است، اما این سریال بسیار ساده و بیآلایش بود و زندگی خود مردم را روایت میکرد. علاوه بر آن من یک بازیگر هستم از چه چیزی باید میترسیدم؟!
این مردم بودند که من را بالا کشیدند و معروفم کردند و کمال تشکر را از آنها دارم. این مردم بودند که آتقی را آتقی کردند.
چرا با وجود این که سریال آیینه عبرت در اوج بود ادامهاش ساخته نشد؟
کارگردان گفت این اوج سریال است و داستانی نداریم که مردم را پای تلویزیون بکشانیم و تصمیم او بود که ادامهاش ساخته نشود.
اکنون مردم شما را با گذشت این همه سال میشناسند؟
بله. در اماکن عمومی من را میشناسند و دورم جمع میشوند. هنوز هم من را آتقی صدا میزنند. مردم از من سوالهای مختلفی درباره سریال میپرسند.
به یاد دارید که فیلمنامه چگونه نوشته میشد و به دستتان میرسید؟
ما فیلمنامهای نداشتیم! محسن شاهمحمدی پروندههای مواد مخدر را مطالعه میکرد و سر صحنه به ما دیالوگ میداد و میگفت چگونه بازی کنیم.
ما هم چون بداههگو بودیم کار میکردیم. کارگردان در کار من را آزاد گذاشته بود، چون میدانست هم سوادش را دارم و از پس بداههگویی برمیآیم.
چطور به آن تیپ و نقش نزدیک شدید؟
من با بچههای مواد مخدر بزرگ شدهام یعنی در محلهای زندگی میکردیم که با اعتیاد آشنایی داشتم.
تکهکلامهایی هم که میگفتم مال خودشان بود. من محل کارم گمرک بود که محل این کار بود. تکیهکلامهایی هم چون «ای بابا»، «عجب مستعمراتی»، «عجب عمارتی» را میگفتم. البته اکنون سکته کردهام و نمیتوانم مانند آن موقعها بازگو کنم.
وضعیت جسمیتان چگونه است؟
من تا کنون سه سکته کردهام. دست چپم لمس است، اما میتوانم تکان دهم، اما صدایم تغییر کرده است.
فکم سفت شده و نمیتوانم فکم را بچرخانم. دو سکته قلبی کردهام که سه رگ قلبم بسته است. اکنون تحت نظر پزشک در حال درمان هستم و از امام حسین(ع) میخواهم که شفایم دهد.
اکنون که یادی از سریال آیینه عبرت میکنیم چه حسی دارید؟
احساس خوبی دارم و خوشحال میشوم. چون آیینه عبرت سریال به یادمانی است. مخاطبی که 26 سال پیش بیننده سریال بوده وقتی من را در خیابان میبیند ابراز علاقه میکند.
با عوامل آن سریال هنوز هم در ارتباط هستید؟
محمود دینی، کارگردانی فیلمهای ناتمام خود را انجام میدهد و تلفنی با یکدیگر در ارتباط هستیم. چندی پیش هم محسن شاهمحمدی با من تماس گرفت و قصد ساخت سریال را دارد و از من دعوت کرد و پذیرفتم.
از میان کارهایی که تاکنون انجام دادهاید کدامیک را بیشتر دوست دارید؟
در سینما بهترین کارم «نقطه ضعف» است، چون فیلمی سیاسی بود که تهیه و بازی را بهعهده داشتم. فیلم «شیلات» رضا میرلوحی را هم دوست دارم. بهترین بازیام در تلویزیون آیینه عبرت بود.
چرا در آن مقطع که در اوج بودید فعالیت خود را در سینما ادامه ندادید؟
من فیلمی در مصر با نام «شیر سینا» ساختم که با مدیرکل وقت اداره نظارت و نمایش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درگیر شدم، بنابراین از سینما کنارهگیری کردم تا این که به دعوت آقای سرباز وارد تلویزیون شدم.
بیشتر علاقه دارید در سینما کار کنید یا تلویزیون؟
سینما را دوست دارم، چون تهیهکننده و بازیگر سینما هستم.
به چه نقشی علاقه دارید؟
هر نقشی که مردم بپسندند. دوست دارم زندگی مردم را نمایش دهم. میخوام مثل مردم باشم و نمیخواهم ژست و قیافه بگیرم.
اکنون که لباس معمولی میپوشم و در اماکن عمومی حضور پیدا میکنم خانوادهام با من بر خورد میکنند و من هم میگویم میخواهم مانند مردم باشم و نمیخواهم با کت و شلوار و خودروی آنچنانی بیرون بروم. دوست دارم کنار خیابان بنشینم و با مردم نان ماست بخورم.
آن موقع که وارد حرفه بازیگری شدید چه کردید که این حرفه را بهدرستی یاد بگیرید؟
آن زمان من در اوج ثروت بودم. نمایندگی ایران خودرو داشتم و اتوبوس و مینی بوس میفروختم. نمایندگی پیکان داشتم. 14 هزار متر گاراژم تهشاپور بود که اکنون شرکت مخابرات از من گرفته است.
از دوران کودکی به تئاتر و سینما علاقه داشتم و مشوقم به این حرفه مدیر دبستان بود. من دوره بازیگریام همان تئاترهایی بود که در دبستان بازی میکردم.
از دوره دبیرستان به همراه برادرم بازیگری روی صحنه تئاتر را تجربه کردم. او نمایشنامه مینوشت و من بازی میکردم.
نخستین مرتبه که عکستان در مجله چاپ شد و بهعنوان یک بازیگر شناخته شدید به خاطر دارید؟
عکسم قبل از بازیگر شدن بهعنوان خواننده در مجله جوانان آن زمان چاپ شد. برای نخستین مرتبه برای بازیم در آیینه عبرت منتشر شد.
البته عکسم را چاپ میکردند و نقطهنظرات منفیشان را منعکس میکردند و میگفتند من که در فیلم نقطه ضعف بازی کردهام، چرا در این سریال ایفای نقش کردهام و از کارگردانی و سریال ایراد میگرفتند.
اگر به شما بگویند دوربین، صدا و حرکت چه نقشی را بازی میکنید؟
نقش یک عاشق دیوانه را بازی میکنم، چون خیلی علاقه دارم.
اهل مطالعه هستید؟
شبی 10 صفحه کتاب مطالعه میکنم. البته بیشتر اوقات قرآن کریم را میخوانم. توی گوشیام نرمافزار قرآن را هم دارم و در همه حال گوش میدهم. هرشب یک سوره قرآن را باید مطالعه کنم.
چه فردی در روند کاریتان نقش داشت؟
به جرات میتوانم بگویم هیچکس.
مریم محمدی - ضمیمه قاب کوچک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد