مجموعه‌ای در احترام به شهدای غواص

با آخرین نفس‌هایم

جنگ و پیامدهای آن منبعی غنی برای هنرهای نمایشی است که تا سال‌ها پس از اتمام جنگ نیز مورد توجه هنرمندان قرار گرفته و بعضا آثار تولید شده نیز در ردیف ماندگارترین آثار تاریخ سینما و تلویزیون نیز قرار می‌گیرند.
کد خبر: ۸۵۲۰۵۱
با آخرین نفس‌هایم

به گزارش جام جم سیما ، برای نمونه می‌توان از جنگ دوم جهانی نام برد که همچنان با وجود گذشت 70 سال از اتمام آن هرساله سهمی ولو کوچک از تولیدات سینمای جهان را به خود اختصاص می‌دهد.

جنگ تحمیلی هشت ساله ایران و عراق نیز با توجه به زوایای مختلفش می‌تواند زمینه تولید آثار متنوعی قرار گیرد بی‌آن‌که به ورطه تکرار افتاده و مخاطبانش را پس بزند.

وجه حماسی این جنگ زمینه را برای تولید آثار مختلفی در این باب فراهم کرده که به جرات می‌توان گفت تنها بخش کوچکی از آن به تصویر کشیده شده و همچنان بخش اعظم آن نادیده مانده است.

کشف پیکر شهدای غواص در اواخر بهار امسال و تشییع باشکوه آنها با حضور گسترده مردم، بسیاری از فیلمسازان را به فکر تولید اثری با محوریت شهدای غواص انداخت که به لحاظ بار دراماتیک هم از غنایی فوق‌العاده برخوردار است.

حال پس از گذشت مدتی نسبتا کوتاه شبکه پنج سیما مینی‌سریالی پنج قسمتی با عنوان «با آخرین نفس‌هایم» به کارگردانی سامان سالور با محوریت غواصان دوران جنگ تحمیلی روی آنتن برد

که به لحاظ تعداد قسمت‌ها و مدت زمان هر قسمت شباهت‌های زیادی به یک فیلم تلویزیونی داشت داستان سریال درباره سیدرسول فاطمی (جانباز شیمیایی) است که فرماندهی گردان غواصان شهر زنجان را برعهده داشته او اینک پس از سال‌ها در حالی که همچنان از جراحت‌های شیمیایی رنج می‌برد با تنها دخترش(غزل) زندگی می‌کند.

رسول که همسرش را هم از دست داده به واسطه علاقه دیرینه‌اش به آب و دریا به کار پرورش ماهی مشغول است در حالی که به خاطر زخم‌های یادگار جنگ نمی‌تواند به آب حتی دست بزند.

سالور در این مجموعه روی موضوع خوبی دست گذاشته و قصه جذابی را با محوریت یکی از جانبازان جنگ تحمیلی شکل داده که مخاطب را با آن درگیر می‌کند. آن هم مخاطبی که شناخت اندکی از گردان غواصان جنگی و رشادت‌های آنان داشته است.

فیلمنامه با آخرین نفس‌هایم از جمله فیلمنامه‌های شخصیت‌محور است که براساس شخصیت سید رسول شکل گرفته که داستان را پیش برده و ماجراها حول محور آن شکل می‌گیرد.

به همین دلیل و با توجه به فرمول‌های کلاسیک، این دسته از فیلمنامه‌ها نیاز به یک قهرمان کنشمند و جذاب دارند تا مخاطب را با خود همراه کرده و در دل داستان به حرکت درآورد.

اتفاقی که در این مجموعه رخ داده و مخاطب با سید رسول همذات‌پنداری می‌کند چرا که او را به چشم یک قهرمان شجاع جنگ تحمیلی می‌بیند.

ایده حساسیت پوستی او به آب به‌واسطه زخم‌های شیمیایی نیز ایده فوق‌العاده‌ای برای هرچه نزدیک‌تر کردن مخاطب به سید رسول است که عشق به آب و دریا در وجودش فوران می‌کند.

شغل پرورش ماهی هم نشانه دیگری از علاقه او به دریاست که از آن دور شده و حال باید از بیرون تنها به نگاهی به آن دلخوش کند.

سالور این وجه استعاری را به خوبی به کار گرفته و از افراط در نمادپردازی نیز خودداری کرده است. رابطه او با دخترش (غزل) هم با وجود بهره‌گیری از برخی کلیشه‌های بارها استفاده شده، نسبتا خوب و باورپذیر از کار درآمده و مخاطب می‌تواند خود را جای این دختر جوان و دلشوره‌هایش قرار دهد.

رضا که به‌تازگی داماد سید رسول شده ضلع دیگر مربع شخصیت‌های اصلی با آخرین نفس‌هایم است که مستندساز بودن او بهانه‌ای برای رسیدن ناصر ملکوتی به فرمانده‌اش (سیدرسول فاطمی) و گسترش داستان است.

با این حال رضا آنچنان که باید عمق پیدا نکرده و بیشتر در سطح می‌گذرد که جنبه هنری شغلش نقش مهمی در این باب داشته است.

ناصر ملکوتی به عنوان تنها عضو گردان غواصی که زنجانی نبوده و اصلیتی خوزستانی دارد، در بسط و گسترش داستان و به میدان کشاندن دوباره فرمانده‌اش این بار در عملیاتی مهم و حیاتی (خنثی کردن یک بمب زیر آب) نقشی کلیدی دارد.

رابطه مریدگونه‌اش با سید رسول هم گرم و باورپذیر از کار درآمده و مخاطب برای باور آن مشکل چندانی ندارد.

در حقیقت پیشنهاد کاری او به فرمانده‌اش را می‌توان نقطه عطف مهم فیلمنامه در قسمت سوم به حساب آورد که ذهن مخاطب را به سمتی دیگر معطوف کرده و با توجه به مشکلات جسمی و به‌خصوص تنفسی سید رسول در بیم و امید نگه می‌دارد.

سالور که در فیلم‌های سینمایی‌اش هم نشان داده که علاقه‌مند به دست و پنجه نرم کردن با قصه‌های خاص و متفاوت است، در اینجا هم به سراغ قصه‌ای جذاب رفته و با هوشمندی، قالبی نزدیک به مستند را با توجه به شغل یکی از شخصیت‌هایش(رضا) برگزیده است.

به همین دلیل هم در برخی نماهای این مجموعه پنج قسمتی دوربین اصلی جای دوربین رضا را گرفته و وجه مستندگونه تصاویر آن را تشدید کرده است.

در این میان تنها چیزی که کمی عجیب به نظر می‌رسد، نوع دوربین رضاست که سنخیت چندانی با دنیای دیجیتال امروزی ندارد.

دیگر این‌که فیلمنامه این مجموعه مصالح کافی برای یک مینی‌سریال پنج قسمتی را نداشته و به همین دلیل هم ریتم در برخی سکانس‌ها کاملا کند می‌شود.

انتخاب پرویز فلاحی‌پور برای ایفای نقش سید‌رسول انتخاب هوشمندانه‌ای بوده که بخش مهمی از بار این مجموعه را به دوش کشیده و یکی از از عناصر کلیدی در دیده شدن کار به حساب می‌آید.

او به واسطه درک درست و کاملش از نقش به‌خوبی به درون آن نفوذ کرده و سید رسول را زندگی کرده است. به‌خصوص در بخش‌هایی که مشکلات تنفسی این شخصیت شدت گرفته و وضعیتی بحرانی پیدا می‌کند.

البته نباید از طراحی گریم غافلگیرکننده کار هم به‌سادگی عبور کرد که نقش مهمی در برجسته‌تر شدن بازی خوب فلاحی‌پور داشته است.

سمیرا حسن‌پور هم در نقش غزل بازی روانی را به نمایش گذاشته و به عنوان دختری که مادرش درگذشته و پدرش هم به لحاظ جسمی وضعیت وخیمی دارد، متقاعدکننده و باورپذیر ظاهر شده است.

به‌خصوص در نماهای دو نفره‌اش با فلاحی‌پور که جزو نقاط قوت این مجموعه محسوب می‌شوند.

محمد مختاری هم پس از سال‌ها حضور در نقش‌های مختلف تلویزیونی، این بار در نقش ناصر ملکوتی حضور گرم و دلنشینی داشته و به رابطه مریدگونه‌اش با سید رسول رنگ و بوی واقعی بخشیده است.

البته در این میان نباید از لهجه خوزستانی این شخصیت هم به‌آسانی عبور کرد که مختاری آن را خوب از کار درآورده است.

با آخرین نفس‌هایم تلاش شایسته‌ای برای به تصویر کشیدن رشادت انسان‌هایی است که در دفاع از خاک کشور خود از جان گذشته و خود را فدای مردم کشور خویش کرده‌اند.

محمد جلیلوند

ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها