ازجمله تمهیدات هوشمندانه او در این خصوص رقابت خندانندههای برتر با حضور 16 شرکتکننده در قالب استندآپ کمدی برای انتخاب کمدین برتر است. همه این طرح و برنامه و ایدههای خلاقانه برای خنداندن مخاطب، واجد دو کارکرد عمده است. یکی ایجاد سرگرمی و به قول محققان رسانهای رونق سرگرمیسازی و دوم فرهنگسازی در زمینه الگوهای شاد زیستن. این که شاد بودن یک روش و انتخاب است نه یک اتفاق! اما هفته گذشته با تشدید رقابت میان هواداران، کمدینها بویژه رقابت امین حیایی و امیرمهدی ژوله، انگار بهانه خنده نیز بهای سنگینی در جامعه ما دارد و فرصت خندیدن به جنگیدن بدل شد.
با دوقطبی شدن فضای رقابت، این مسابقه به یک مجادله در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بدل شد. خود این اتفاق نشان داد هنوز در فرهنگ عمومی ما رقابت همدلانه و مهارت شادی جمعی به عنوان یک مهارت اجتماعی نهادینه نشده است. هنوز احترام به رقیب و اعتماد متقابل در رقابتهای نمادین و نهادین به یک کنش اخلاقی بدل نشده و ما حتی در بستر یک رقابت سرگرمکننده که به قصد شادی خودمان طراحی شده، به جای تشویق، تخریب هم میکنیم.
واقعیت این است که در سالهای اخیر بویژه بهواسطه بسط و گسترش فناوریهای نوین ارتباطی مسالهای به نام هوادار و هواداری دچار آسیبهای جدی شده و راه افراطی طی کرده است.
همه جای دنیا هواداری از یک خواننده، ورزشکار یا بازیگر وجود دارد، اما به نظر میرسد فرهنگ هواداری در کشور ما بشدت دچار بد فرهنگی و بیماری شده که فراتر از کارکردهایش عمل میکند. متاسفانه همان شمایل از هواداری که در استودیوهای ورزشی شاهد بودیم به ساحت و میدان فرهنگ و هنر نیز وارد شده و گاه از مرز کلکل کردن گذشته و به توهین و تهمت و افترا کشیده است.هواداری شاید لازمه یک رقابت عمومی باشد، اما کارکرد آن حمایت و ترغیب است نه لجاجت و تخریب.
قطعا خود کمدینها به این شکل از حمایت راضی نیستند و از هواداران خود انتظار ندارند به فحاشی و خشونت کلامی با رقیب دست نزنند. این شکل از هواداری مصداق همان دوستی خاله خرسه است که زیانش بیشتر از نفعش است.قرار بر این بود به بهانه یک رقابت رفاقتی بخندیم، شاد باشیم و حالمان خوب شود؛ اما به قول آن شعر معروف، حال ما خوب است، اما تو باور مکن. همین مسابقه خندوانه و حاشیهها و جنجالهایی که در شبکههای اجتماعی شد، نشان داد هنوز یاد نگرفتهایم چطور به شکل جمعی شادی کنیم. شادی هم قواعد خاص خودش را دارد و باید این قواعد را رعایت کرد وگرنه از دل این شادی، خشم و نفرت برمیآید. خندوانه و حاشیههایش مصداق خوبی بود تا روانشناسان و جامعهشناسان ما به تجزیه و تحلیل و آسیبشناسی بیشتر فرهنگ عمومی و رفتارهای اجتماعی بپردازند. خیلیها میگویند گسترش فضاهای مجازی به این بیاخلاقیها دامن زد؛ اما واقعیت این است فناوریهای رسانهای فقط ابزارند تا آنچه را در بطن و ضمیرناخودآگاه جامعه هست به نمایش بگذارند و بیرونفکنی کنند. مشکل، ریشه در نبود فرهنگ صحیح در استفاده از این فناوریهاست!
سیدرضا صائمی
جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد