هر چند «صبح روز بعد» که بهتازگی از تلویزیون پخش شد نوشته پوراحمد است اما نمیتوان از تاثیر مستقیم هوشنگ مرادی کرمانی در شکلگیری بستر قصهای روان و شخصیتهای خوشتراش فیلم گذشت؛ چراکه فضای فیلم وامدار همان سریال قصههای مجید است.
سالهاست سینمای کودک چنین آثاری به خود کم دیده است؛ فیلمهایی که با ساختاری منسجم و با قصهای جذاب مخاطبان خود را سرگرم کند. اغلب کمیت یک سوی کار لنگ میزند یا داستان کشش چندانی ندارد یا از بازیگران کودک به خوبی بازی گرفته نشده است یا اساسا فیلم، فیلم کودک نیست و دغدغههای کودک یا نوجوان را بیان نمیکند. «صبح روز بعد» با وجود تمام المانهای قدیمیاش هنوز در جذب بیننده موفق است و در این موفقیت نقش مجموعه عوامل نظیر بازی باورپذیر و یکدست بازیگران، داستان ساده و پرکشش و ریتم خوب موثر است. فیلم در سه بخش با نامهای جدول ضرب، تشویق و زنگ انشا روایت میشود که با نخ تسبیحی به هم متصل شدهاند. ارتباط هر سه قسمت مشکلات مجید با معلمها در مدرسه است. مشکلاتی ملموس که برای هر کسی که دوران مدرسه را طی کرده باشد، باورپذیر است. حتی نسل جدید که اغلب طعم تنبیه بدنی و چوب معلم را نچشیدهاند.
ابتداییترین رسالت فیلمساز کودک، دوری از تصورات کهنه و کلیشهای از دنیای پیچیده کودکان زمانه خود و شناخت نیازهای واقعی آنهاست. کارگردان فیلم کودک و نوجوان باید مخاطبان خاص خود را درنظر بگیرد و با بیانی ساده در عین ظرافت و اهمیت دادن به خلق تصاویر زیبا قصه بگوید. فیلمساز باید بتواند با شناخت فرهنگ و افکار مخاطب کودک و نوجوان با فیلمی قصهگو و روان آنان را جذب کند. بیشتر این ویژگیها در فیلم صبح روز بعد که به نوعی در ادامه قصههای مجید است دیده میشود و همین سهل ممتنع بودن داستان و ساختار فیلم است که آن را ماندگار کرده است.
قصههای مجید، نقطه عطف و نوعی اوج گرفتن در کارنامه پوراحمد و از بهترین و مهمترین آثار سینما و تلویزیون کودک ایران است که به گونهای حرفهای همه دستهبندیهای این ژانر اعم از فیلم برای کودک و فیلم درباره کودک را در بر میگیرد و این چنین است که حاصل کار برای کودک و بزرگسال تماشایی میشود. همان طور که گفته شد این سریال، اقتباسی است که در عین وفاداری به کتاب مرادی کرمانی وجه تمایزاتی با آن دارد. کارگردان با تیزهوشی ظرفیتهای قصه برای رسانه تلویزیون و سینما را شناخته است و برای جاگرفتن هر چه بهتر اثر در قالب تصویر با خوش سلیقگی تغییراتی در آن ایجاد کرده است. این اتفاق فرخندهای برای سینما و تلویزیون ایران است که کمتر تکرار میشود. شاید نویسندهها از ایده تبدیل شدن داستانشان به فیلم استقبال کنند، اما معمولا پس از پایان کار از دیدن آثار خود در تلویزیون و بر پرده سینما ابراز رضایت نمیکنند و اثر خلق شده را کممایهتر از کتاب خود یا قصهای دیگر میدانند. در مورد هوشنگ مرادی کرمانی این اتفاق کمتر افتاده است و این میتواند به دلیل تصویرسازی قوی داستانهای او و همچنین تعامل او با فیلمنامهنویس و کارگردان در روند کار باشد.
نوشین مجلسی
جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد