درست مثل مجموعه «قصههای مجید» که بیش از سه دهه قبل، یعنی در سال ۱۳۶۹ توسط زندهیاد کیومرث پوراحمد ساخته شد و خیلی زود جای خودش را بین مخاطبان باز کرد تا جایی که هنوز هم با گذر سیواندی سال هنوز مخاطب را با خود همراه میکند. داستان درباره نوجوانی به نام مجید بود که در هر قسمت داستان و ماجرایی خلق میکرد. او با مادربزرگش بیبی زندگی میکرد و همین تفاوت دو نسل هم گاهی باعث طنز و کمدی میشد. یکی از مهمترین نکاتی که در این مجموعه نظر مخاطب را جلب میکرد، شخصیت ساده مجید و بیبی بود. همچنین احترامی که مجید همواره برای بیبی قائل بود یا دلنگرانیهای بیبی بهعنوان مادر برای مجید. مثلا در قسمتی که مجید قرار بود به اردو برود و وسایلش را در خانه جا گذاشته بود، بیبی خودش را به زحمت به او رساند یا در قسمتی که بیبی از دست کارهای مجید قهر کرده یا بیمار شده بود، مجید نگران او بود و حتی در تنهایی برای بیبی گریه میکرد. این رابطه ساده و بیآلایش نوه و مادربزرگ بهقدری جذاب و باورپذیر بود که نظر هر کسی را به خود جلب میکرد. در مجموع میتوان گفت مجید و بیبی و خانهای که در آن زندگی میکردند یا سبک زندگیشان بهقدری اصیل بود که هویتی کاملا ایرانی داشت.
مجید را میتوان نمادی از نوجوان ایرانی در دهه ۶۰ دانست. با همان ویژگیهایی که نوجوانها در آن دوران داشتند؛ همان دغدغهها و همان شیطنتها. مهدی باقربیگی و زندهیاد پرویندخت یزدانیان یا بهتر بگوییم مجید و بیبی برای ما فقط یک اسم یا یک کاراکتر نیست، بلکه بخشی از هویت و تاریخ و فرهنگ ما پشت این اسامی قرار دارد. خیلی از منتقدان هم معتقدند که دلیل موفقیت قصههای مجید این است که خودش و ماجراهایش متعلق به همین مرز و بوم است و هویتی کاملا ایرانی دارد. شاید هوشنگ مرادیکرمانی زمانی که قصههای مجید را خلق میکرد، هیچگاه فکر نمیکرد کاراکترهایش تا این اندازه جان بگیرند و ماندگار شوند. گرچه اتفاقات و شخصیتهای داستان او در کرمان میگذشت، اما از همان سال تا به امروز مجید و بیبی نمادی از استان اصفهان شدهاند و مخاطب آنها را با این شهر میشناسد. این مجموعه هماکنون از شبکه آیفیلم پخش میشود. پس اگر دوست دارید با دیدن مجید و ماجراهایش خاطرهبازی کنید، میتوانید هر شب به تماشای این سریال بنشینید.