میگویم: برو پی کارَت گوشتکوب جان! طنز خیلی جدیتر از این است که یقهاش را بدهد به دست گوشتکوبهایی مثل تو!
گوشتکوب میگوید: تو نمیتوانی نقش فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مرا انکار کنی.
میگویم: برو بابا! این حرفهای گنده گنده به تو نیامده، تو قیافهات بیشتر به گروه فشار شبیه است تا شخصیتهای فرهنگی و سیاسی.
میگوید: حالا چه فرقی میکند؟ اصلا تو چه حقی داری که درباره آدمها براساس قیافه و ظاهرشان قضاوت کنی؟
میگویم: عجب! یعنی گوشتکوب هم خودش را داخل آدم حساب میکند؟ عجب دوره و زمانهای شدهها!
ای طنزنویس! تو چقدر بدبختی که گوشتکوب هم برایت قیافه میگیرد.
میگوید: اسم خودت را گذاشتهای طنزنویس و اینقدر نازک نارنجی و کمطاقتی؟! مرد حسابی، طنزنویس باید خیلی خونسرد و پوست کلفت باشد. من آمدهام برای افشاگری. من آمدهام تا اسرار درون دیزی را برای اطلاع افکارعمومی فاش کنم.
میگویم: دست بردار گوشتکوب جان! بوی انتخابات و جناحبندی و یارکشی و فهرستسازی به مشامت خورده و جوگیر شدهای؟ خونسرد باش و رازدار باش و اسرار دیزی را که رفیق قدیمی توست، فاش نکن!
میگوید: ببین طنزنویس جان! تو میدانی که من با تمام تواناییها و شایستگیهایی که دارم، هرگز هوس سیاستبازی نکردهام. همیشه سرم را پایین انداختهام و در خدمت مردم بودهام. شکم همه را سیر کردهام و خودم لقمهای به دهان نگذاشتهام و حرفی نزدهام. اما امروز نمیتوانم ساکت بنشینم.
میگویم: تو که هیچوقت ساکت نبودهای؛ ای جنجالآفرین! ای غوغاسالار! ای سرکوبگر! ای آلت دست این و آن!
گوشتکوب میگوید: فعلا که قلم در دست توست و هر چه به عقلت میرسد مینویسی و تهمت میزنی و افترا میزنی و مارک میزنی و چه میزنی و چهها میزنی! اما برادر جان، اگر تو طنزنویسی، اگر دلت به حال فرهنگ و سیاست و اقتصاد این مملکت میسوزد، بنویس که یک روز یک گوشتکوبِ زبانبسته آمد و فریاد زد: این چه آبگوشتی است که برای ما بار گذاشتهاید؟
میگویم: چرا با کنایه و استعاره حرف میزنی؟ چرا پا تو کفش ما طنزنویسها میکنی؟ یکباره بفرما ما طنزنویسی را رها کنیم و کارمان را بدهیم به دست گوشتکوبهایی مثل تو!
میگوید: پدر جان! عصبانی نشو! یک نگاهی به این دیزی بینداز تا درد مرا بفهمی! گوشت از برزیل، نخود از شیلی، لوبیا از السالوادور، پیاز از مصر، زردچوبه از نیکاراگوئه، نمک از ونزوئلا، گوجهفرنگی از مراکش، آخر این دیزی است یا مجمع عمومی سازمان ملل است؟
گفتم: خونسرد باش گوشتکوب جان! شنیدهام که به سلامتی قرار است آب را هم از کشورهای همسایه وارد کنیم. آن وقت با آن آب خارجی میتوانیم یک آبگوشت بینالمللی بار بگذاریم چندان که در معنای آن حیران بمانی!
اسماعیل امینی - جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد