مهران مدیری
یکی از محبوبترین چهرههای تلویزیونی در بیش از سه دهه گذشته که حتی در سالهای غیبتش از تلویزیون هم همچنان محبوبیت خویش را حفظ کرده است. او با پرواز 57 و نوروز 72 به مخاطبان معرفی شد و سپس با ساعت خوش و سال خوش به اوج شهرت رسید. البته مدیری در سال 72 در فیلم سینمایی دیدار به کارگردانی محمدرضا هنرمند به ایفای نقش پرداخته بود که توقیف آن به مدت چهار سال، مدیری را به یک چهره صرفا تلویزیونی تبدیل کرد. با این حال همین شهرت تلویزیونی بار دیگر مدیری را به سمت پرده نقرهای سوق داد که حاصل آن فیلم توکیو بدون توقف ساخته سعید عالمزاده بود.
مدیری در اینجا در نقش یک برادر غیرتی تلفیقی از شخصیتهای محبوب تلویزیونیاش را بازی کرده و به همین خاطر هم مورد توجه مخاطبان عام قرار گرفت. بخش مهمی از توفیق اندک مدیری در سینما به اغراقهای همیشگی او در بازی بخصوص میمیک چهرهاش بازمیگردد که البته در فیلمهای بعدی همچون: همیشه پای یک زن در میان است، دایره زنگی و پل چوبی تا حدود زیادی کنترل شده است. با همه اینها مدیری اساسا بازیگر مناسبتری برای مدیوم تلویزیون است که خود او هم بخوبی متوجه آن شده و بار دیگر به تلویزیون بازگشته است.
رضا عطاران
چهره محبوب سینما و تلویزیون که او هم به مانند مدیری کارش را با ساعت خوش آغاز کرده و پس از آن نقشهای درخشانی را بخصوص در مجموعههایی به کارگردانی خودش تجربه کرد که همانها پل ورود وی به سینما شد. در حقیقت عطاران محبوبیت امروزیاش در سینما را مدیون همان نقشهایی است که در زمان پخش به باور مخاطبان نشسته است. عطاران در قالب شخصیتهایی از کف جامعه که زندگی را سخت نگرفته و اساسا دم را غنیمت میشمرند، به بهترین شکل به آنها عینیت بخشیده است. این درست همان چیزی است که مخاطبان از هر طبقه و گروه سنی، از سازندگان یک فیلم یا مجموعه تلویزیونی میخواهند و آن را از مطالبات به حق خود از آنان میدانند. این شخصیت آسمانجل و بیخیال به قدری با عطاران چفت شده که حتی در سینما هم ادامه یافته و شاهد نمونههای زیادی از آن در سالهای اخیر بودهایم.
عطاران در مجموعههای خانه به دوش، متهم گریخت، ترش و شیرین و بزنگاه شخصیتهایی از یک جنس را به گونهای متفاوت بازی کرده و شیرینی خاصی هم به آن افزوده که برگ برنده عطاران در مواجهه با مخاطب به حساب میآید. او از معدود چهرههای مطرح تلویزیونی است که در سینما هم به همان اندازه موفق ظاهر شده و محبوبیت خویش را حفظ کرده که احتمالا در سالهای بعد نیز ادامه خواهد یافت.
محمدرضا فروتن
این بازیگر خوشذوق و توانای سینمای ایران باوجود ایفای نقشهایی کوتاه در فیلمهایی همچون هدف ساخته بهرام کاظمی، آخرین بندر به کارگردانی حسن هدایت، فاتح ساخته بهرام ریپور و ماه و خورشید به کارگردانی محمدحسین حقیقی، با ایفای نقش در اپیزود تماشاخانه مجموعه سرنخ ساخته کیومرث پوراحمد به شهرت رسید. نقشی ماندگار با فراز و فرودهای بسیار که فروتن با تکیه بر صدا و بیان فوقالعاده به آن جان بخشیده و مخاطبان را به همذاتپنداری با او واداشت. جالب اینکه به محض اتمام این قسمت از سرنخ پیشنهادهای سینمایی بسیار به سمت فروتن سرازیر شد که یکی از آنها مرسدس ساخته مسعود کیمیایی بود.
در حقیقت مجموعه سرنخ سرنوشت بازیگری فروتن را عوض کرده و او را در رسیدن به جایگاه فعلیاش در سینمای ایران یاری کرد. در این میان نباید از انتخاب هوشمندانه پوراحمد برای ایفای نقش جوان عصیانگر کارش غافل شد که در این زمینه عالی عمل کرده است.
او برخلاف مدیری برای بازی در سینما مناسبتر بوده و نگاههای سینماییاش بخصوص در نماهای نزدیک تاثیر عمیقی بر جای میگذارد. فروتن در تمامی سالهای بعد کمتر در تلویزیون آفتابی شده و تنها در سرزمین کهن ساخته کمال تبریزی که پخش آن متوقف شده و نیز از یاد رفته به کارگردانی فریدون حسنپور در نقش اصلی کار ظاهر شد که چندان هم مورد توجه قرار نگرفت.
امیر جعفری
او که کارش را از تئاتر آغاز کرده و در نمایشهای مختلف، بازیهای درخشانی هم از خود به نمایش گذاشته نیز در زمره بازیگرانی قرار دارد که تلویزیون سکوی پرش آنها برای ورود به سینما شده است. مجموعه طنز بدون شرح ساخته مهدی مظلومی با بازی او و فتحعلی اویسی نخستین مواجهه مخاطبان با جعفری به حساب میآید. عموم مخاطبان به گونه کمدی علاقه بیشتری نشان میدهند که همین امر کار جعفری را آسانتر کرده و به مرور با پیشرفت داستان و جا افتادن شخصیت فرید سپهری به محبوبیت وی کمک شایانی کرد.
اندکی بعد جعفری در نقشهایی کوتاه در فیلمهای قارچ سمی ساخته رسول ملاقلیپور و نان و عشق موتور هزار به کارگردانی ابوالحسن داوودی ظاهر شد و قدمهای اولیه را در سینما محکم برداشت. نکته جالبی که در بازی او به چشم میخورد، استفاده درست از میمیک چهره و بیان پختهاش است که به نقشهای کوتاه و فرعی هم جان میبخشد. برای مثال میتوان به شخصیت ابی بنبست در فیلم کیفر اثر حسن فتحی اشاره کرد. وی در عین حال به موازات سینما همچنان در تلویزیون هم فعال بوده که از شاخصترین کارهایش میتوان به میوه ممنوعه (حسن فتحی) و تعبیر وارونه یک رویا (فریدون جیرانی) اشاره کرد.
امین تارخ
او نیز به مانند بسیاری از بازیگران مطرح کشورمان کارش را پیش از انقلاب از تلویزیون آغاز کرده و در اوایل دهه 1360 با مجموعه تلویزیونی جذاب و ماندگار سربداران ساخته محمدعلی نجفی به محبوبیت فوقالعادهای دست پیدا کرد. شخصیت شیخ حسن جوری به عنوان قهرمان سربداران فضای مناسبی را برای بروز خلاقیتها در اختیار تارخ قرار داده و او هم از این فضا به بهترین شکل در این راستا بهره گرفت. تارخ با تکیه بر یک بازی درونی نقش را پیش برده و در این مسیر از صدا و نیز بیان فوقالعادهاش بیشترین بهره را گرفته است. او پس از این مجموعه پربیننده در بوعلی سینا ساخته کیهان رهگذار در نقش این دانشمند شهیر ایرانی ظاهر شد و محبوبیت خود را بیش از گذشته کرد و پیشنهادهای سینمایی بیشتری دریافت کرد.
همین دو نقش ماندگار، تارخ را به یکی از پرکارترین بازیگران دهه 60 تبدیل کرده و او را به یکی از گزینههای اصلی برای ملودرامهای خانوادگی سینمایی تبدیل کرد. از نمونههای آن میتوان به فیلمهای پرنده کوچک خوشبختی (پوران درخشنده)، شقایق (مجید قاریزاده) و پاییزان (رسول صدرعاملی) اشاره کرد که سرانجام به شاه نقشهایش در سرب مسعود کیمیایی و مادر علی حاتمی ختم شد.
افسانه بایگان
مجموعه تلویزیونی سربداران با توجه به اینکه نخستین کار تلویزیونی پرخرج پس از انقلاب به حساب میآید، نقشی کلیدی در دیدهشدن و محبوبیت برخی از بازیگران آن داشت که بدون شک یکی از آنها افسانه بایگان است. بازیگر بااستعدادی که در سربداران با اعتماد محمدعلی نجفی به او در نقش ترکانبانو ظاهر شده و مخاطبان خود را غافلگیر کرد. یک بازی بیرونی متکی بر حرکات تا حدودی غلو شده که کاملا با نقش هماهنگی داشته و به اصطلاح از آن بیرون نمیزد. محبوبیت بایگان نزد مخاطبان سربداران به سرعت پای او را به سینما کشانده و خیلی زود به تک ستاره زن سینمای دهه 60 تبدیل کرد. فیلمهایی که اغلب در گونه ملودرام قرار داشته و قهر و آشتیهای زن و شوهرها پایه قصه آنها را شکل میداد. بایگان که طی سه دهه بازیگری در بیش از 50 فیلم سینمایی ظاهر شده و دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول را هم برای فیلم دو فیلم با یک بلیت (داریوش فرهنگ) بدست آورده، همچنان گهگاه در سریالهای تلویزیونی ظاهر میشود که از نمونههای آن میتوان به روزهای زندگی، روز حسرت و پیامک از دیار باقی (از ساختههای سیروس مقدم)، راه طولانی (رضا کریمی) و وضعیت سفید (حمید نعمتالله) اشاره کرد که بایگان در این آخری در نقش محترم فوقالعاده ظاهر شد و به یکی از نقاط قوت این مجموعه جذاب تبدیل شده است.
لعیا زنگنه
مجموعه در پناه تو ساخته حمید لبخنده یکی از مجموعههای بشدت پربیننده و به اصطلاح خیابان خلوتکن تلویزیون در اوایل دهه 70 است که در جامعه بخصوص قشر جوان جریانساز هم شد. لبخنده در این مجموعه تقریبا تمامی نقشهای اصلی خود را به جوانانی بااستعداد همچون: پارسا پیروزفر، لعیا زنگنه، حسن جوهرچی و... سپرد که نقطه قوت اصلی کار را رقم زدند. زنگنه در نقش قهرمان داستان (مریم افشار) ظاهر شده و یک بازی کاملا درونی را به نمایش گذاشت که تنها گاه جرقه زده و به نقطه جوش میرسد. زنگنه با وجود برخی خامیها در ایفای نقش خود بشدت مورد توجه مردم قرار گرفته و خیلی زود به شهرت رسید. همین امر هم زمینه را برای حضورش در سینما فراهم کرده و نخستین بار جلوی دوربین راز مینا ساخته عباس رافعی رفت.
یک درام معمایی با یک خط داستانی نهچندان قوی که نقش اصلیاش به لعیا زنگنه سپرده شده بود. حاصل کار مورد توجه منتقدان و عامه مخاطبان قرار نگرفت و زنگنه را به انتخاب سختگیرانهتر نقشهایش واداشت. او در سالهای بعد تلویزیون را فراموش نکرده و در مجموعههایی همچون: در قلب من، تولدی دیگر، باران عشق، مدار صفر درجه و مادرانه ایفای نقش کرد که از آن میان نقش وی در مدار صفر درجه در ذهن مخاطبان حک شده است.
مجید جلیلوند
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد