حد و مرز در زندگی مشترک

حریم شخصی فضا، محدوده و حیطه شخصی و محرمانه‌ای است که مدیریت و مسئولیت آن به خود فرد مربوط می‌شود و دیگران حق مداخله و اعمال نفوذ در آن را ندارند. شاید برخی به این مهم توجه نداشته باشند که در روابط اجتماعی بخصوص روابط زناشویی، بین زوجین باید حریم وجود داشته باشد. البته داشتن حریم و حد و مرز به این معنا نیست که هر یک از زوجین هر طور دلش خواست رفتار کند و بعد در صورت اعتراض طرف مقابل، آن را به حساب حریم شخصی بگذارد.
کد خبر: ۸۳۰۸۱۹
حد و مرز در زندگی مشترک

توجه به این مساله ضروری است که در روابط هم مالکیت بسیار مهم است، به این معنا که اگر در رابطه خود با دیگران حد و مرز‌ها را بشناسیم، می‌توانیم درک کنیم چه کسی مالک کدام احساس، نگرش و رفتار است. به طور خاص در رابطه‌ای مانند ازدواج لازم است هر همسری حریم خودش را تشخیص دهد و مطابق آن رفتار کند. اطاعت از حد و مرز در چنین رابطه‌ای، مساوات برقرار کرده و رابطه دو نفر را متوازن می‌کند. در چنین حالتی، رابطه از بالا به پایین یا از پایین به بالا وجود نخواهد داشت و هیچ کدام نمی‌توانند نقش ارباب را بازی کنند و حق ندارند هر کاری می‌خواهند انجام دهند و انتظار داشته باشند؛ دیگری اطاعت کند. در زندگی مشترک، اگر هر یک از زوجین یاد بگیرند حتی در استفاده از آزادی مشروع خود انعطاف‌پذیر باشند، می‌توانند توقع داشته باشند که دوست‌داشتن‌شان شکوفا و عمیق شود.

آسیب‌پذیری؛ حریم شخصی در زندگی مشترک

به طور معمول، یکی از موقعیت‌هایی که حریم شخصی افراد در آن دچار آسیب می‌شود، زندگی زناشویی است. بسیاری از زوجین، به دلیل ناآگاه بودن از حریم خانواده یا اهمیت ندادن به آن، زندگی مشترک را به خطر می‌اندازند. در ادامه به برخی از مهم‌ترین موارد در این زمینه ـ که سعید کاوه در کتاب خود «روان‌شناسی حریم شخصی» به آن اشاره کرده است ـ می‌پردازیم.

ـ همسرانی که از رشد رفتاری، عاطفی و شخصیتی برخوردارند، مشکل‌آفرینی کمتری در حریم شخصی همسرشان ایجاد می‌کنند. یکی از ویژگی‌های بارز همسران مشکل‌دار این است که به دلیل آن که بسیاری از مسائل در درونشان حل نشده باقی مانده، این تشخیص را ندارند که برخی رفتارهایشان برای طرف مقابل ایجاد مشکل و مزاحمت می‌کند و زمانی هم که با همسرشان درگیری پیدا می‌کنند به اشتباه خود پی نمی‌برند و او را مشکل دار یا نابهنجار تصور می‌کنند.

ـ زندگی خانوادگی، شخصی و جزئی از حریم فرد است. در اینجا منظور، روابط و تعاملات اعضای یک خانواده بین والدین و فرزندان و برعکس است و دیگر افراد به صرف دوست خانوادگی، همسایه و همکار حق وارد شدن به این حریم را جز در موارد خاص ندارند.

ـ درآمد و هزینه یک خانواده نیز حریم شخصی آن خانواده و کاملا خصوصی است. محرمانه بودن میزان درآمد افراد بخصوص افرادی که کار تجاری دارند یا حتی افراد با درآمد متوسط یا کم باید حفظ شود و پرسش «درآمد شما چقدر است؟» از طرف همکار، دوست یا هرشخصی البته غیر از همسر، پرسش صحیحی نیست.

ـ همسران عنان و اختیار طرف مقابل را به طور کامل در دست نخواهند داشت. یکی از برداشت‌های اشتباه در زندگی مشترک این است که همسر باید اختیاردار کامل زندگی باشد و هر چه می‌گوید طرف مقابل هم باید بدون چون و چرا بپذیرد. با توجه به ضوابط حریم شخصی، کنترل هر فرد به صورت کامل و صددرصد مفهومی ندارد و احترام به حریم همسر باعث آرامش در زندگی مشترک می‌شود. البته آزادی و حد و حدود دو طرف باید به صورت شفاف تعریف شود و این طور نیست که به بهانه حریم شخصی، هریک از زوجین هر کاری دلش خواست انجام دهد.

ـ روابط همسر با خانواده اش جزئی از حریم شخصی اوست. ارتباط هر یک از همسران با اعضای خانواده یا فامیل وی تا زمانی که مشکلی در حریم زندگی مشترک ایجاد نکند، حریم شخصی فرد است. بنابراین تا جایی که ممکن است، هر یک از طرفین باید سعی کنند درگیری مستقیم با اعضای خانواده اصلی یا فامیل همسر نداشته باشند و به حریم وی در این زمینه احترام بگذارند.

ناخوشایندی حد و مرز

بسیاری از زوجین در زندگی مشترک از حد و مرز و حریم داشتن خوششان نمی‌آید و از آن استقبال نمی‌کنند.این گروه از زوجین، معمولا افرادی هستند که به حد و مرز دیگران احترام نمی‌گذارند و این دیدگاه کودکانه را دارند که «باید بتوانم هر کاری دلم می‌خواهد انجام دهم.»

این اصل زندگی او را اداره می‌کند و تا وقتی هم رشد نکرده، نسبت به هر نوع محدودیت اعتراض و در برابر آن مقاومت می‌کند، چراکه مرز داشتن به او می‌گوید نمی‌توانی هر کاری دلت خواست انجام دهی. نمی‌توان گفت همه همسران مرز شکن مشکل شخصیتی دارند، اما مخالفت در برابر مرزها در زندگی زناشویی علت‌های مختلفی دارد که هنری کلاود در کتاب خود «زندگی مشترک و حد و مرزهایش» مهم‌ترین این علل را چنین برمی‌شمارد:

ـ فرد با داشتن حد و حدود، احساس آزار می‌کند. چنین فردی، داشتن هر نوع محدودیتی را غیرمنطقی، غیرمنصفانه و آزاردهنده می‌داند و نسبت به آن احساس خوبی ندارد. بنابراین، زمانی که همسرش از او می‌خواهد «نه» او را محترم بشمارد، او درک نمی‌کند که این حق همسر اوست بلکه احساس می‌کند همسرش از او تنفر دارد.

ـ بی‌مسئولیتی، یکی از علت‌های مهم مخالفت با حد و مرز هاست. برخی همسران خود را چندان مسئول رفتارشان نمی‌دانند و تصور می‌کنند باید بتوانند هر کاری که می‌خواهند انجام دهند و در برابر کسی هم پاسخگو نیستند. برای مثال ممکن است مردی آدم خوبی باشد، اما به دلیل بی‌مسئولیتی نان‌آور خوبی نباشد یا دائم شغل خود را تغییر دهد.

ـ کنترل کردن همسر نیز یکی از دلایلی است که مانع می‌شود فرد در زندگی مشترک به حریم‌ها احترام بگذارد. این همسران سعی می‌کنند همسرشان را کنترل کنند، فریب دهند و بر او مسلط شوند. به عنوان مثال، زنی که دائم و به طور ظریف، همسرش را خارج از خانه کنترل می‌کند تا هیچ معاشرت یا سرگرمی سالمی نداشته باشد، قادر به درک این مساله نیست که همسرش احساس، افکار و رفتار مستقل خود را دارد و همیشه تلاش می‌کند آزادی (البته آزادی مشروع) همسرش را نفی کند یا به حداقل برساند.

ـ گاهی هم فرد احساس می‌کند با پذیرفتن حد و مرز، آزادی‌اش به خطر می‌افتد و به همین دلیل، مرزها را رعایت نمی‌کند و با هر محدودیتی مخالف است. حد و مرز داشتن به او احساس بیچارگی و آسیب‌پذیری می‌دهد. معمولا پسرانی که در خانواده‌های سختگیر بزرگ شده‌اند، به همسرانی مخالف حد و مرز تبدیل می‌شوند.

روش‌های موثر برای مرز‌گذاری در ارتباط

ـ قبل از هر چیز، مرز را برای خود تعریف کنید. از خودتان سوال کنید اگر قرار باشد از این پس در روابط بین فردی خود مرز داشته باشید، چگونه عمل خواهید کرد؟ برای صمیمی شدن با طرف مقابل چقدر به خودتان فرصت می‌دهید؟ چه مسائلی را با طرف مقابل در میان می‌گذارید و چه مسائلی را در میان نمی‌گذارید؟

ـ هرگز بر این تصور نباشید که مرزگذاری در رابطه یعنی به دیگران بی‌اعتماد و بد بین بوده و دائم منتظر باشید که مچ گیری کنید و افراد را به خاطر نقاط ضعف آنان کنار بگذارید.

ـ راجع به افراد شناخت پیدا کنید. صمیمی‌شدن با دیگران مستلزم این است که ابتدا آنها را بشناسید. چنین چیزی به این معناست که ظاهر بین نباشید و براساس ظاهر افراد قضاوت نکنید. تفکر و ارزیابی منطقی می‌تواند به شناخت افراد منجر شود، در صورتی که با احساسات و عواطف نمی‌توان افراد را شناخت.

ـ رازدار خود باشید. اگر در زندگی‌تان تجاربی داشته‌اید که مایل نیستید آن را با کسی در میان بگذارید، لازم است آنها را پیش خود نگه دارید. یکی از معانی مرزگذاری این است که اگر مایل نیستید رازی از شما افشا شود، آن را پیش خود نگه دارید و با کسی مطرح نکنید.

ـ روابط دوستانه خود را درجه‌بندی کنید. هر فردی در زندگی خود دوستان زیادی دارد که مطمئنا با همه آنها به یک اندازه صمیمی نیست. ممکن است با برخی راحت‌تر و با برخی دیگر ارتباط رسمی داشته باشد. جایگاه هر فرد را در نظر بگیرید و متناسب با جایگاه وی با او رفتار کنید.

ـ به دور خود دیوار نکشید. مرز بندی و حفظ حریم شخصی به این معنا نیست که دور خود دیوار بکشید و از نزدیک شدن به دیگران اجتناب کنید. یاد بگیرید به جای حصار کشیدن در روابط‌تان حساب شده و سنجیده عمل کنید. افراد را نسبی ببینید. نسبی دیدن یک فرد یعنی هر فردی مجموعه‌ای است از ویژگی‌های مثبت و منفی و هیچ کس صددرصد خوب یا صد در صد بد نیست.

ـ کمال‌گرایی را در روابطتان کنار بگذارید. مرز‌گذاری و داشتن معیارهای واقع‌بینانه برای دوستی به این معنا نیست که در ارتباط خود سختگیرانه عمل کنید و تنها کسانی را به دوستی بپذیرید که بی‌عیب و نقص هستند.

نکته‌های طلایی

ـ ازدواج برده‌داری نیست، بلکه رابطه‌ای عاشقانه است که ریشه در آزادی دارد.

ـ به همسرتان اجازه دهید به شما نه بگوید.

ـ این اجازه را به همسرتان بدهید که روابط سالمی با همکاران، دوستان و اعضای خانواده خود داشته باشد.

ـ به بهانه دوست داشتن سعی نکنید دائم همسر خود را کنترل کنید، چرا که کنترل زیاد عشقی به دنبال نخواهد داشت و فقط موجب تنفر می‌شود.

ـ بین آزادی مشروع فردی‌تان و ارتباط عمیق با همسرتان تعادل ایجاد کنید.

ـ گاه لازم است آدم‌ها از یکدیگر دور شوند تا به یکدیگر آسیب نرسانند.

ـ قابل اعتماد و قابل اتکا باشید و از نظر جسمی و احساسی هم وفادار بمانید.

بایدها و نبایدها در زندگی مشترک

برای این که اختیار زندگی خود را در دست داشته باشید، از همین حالا تصمیم بگیرید:

با وجود اشتباهات، نقص‌ها و از دست دادن موقعیت‌ها به خود احترام بگذارید و خودتان را دوست داشته باشید.

از همه بایدها که بازدارنده هستند و هیچ کاری برای زندگی، عشق سلامت و شادی شما انجام نمی‌دهند، چشم بپوشید.

دیگران و والدین خود را با تمام کشمکش‌هایی که با آنها دارید بپذیرید.

با دیگران به دور از هر گونه تحمیل رفتار ارتباط برقرار کنید.

به جای این که در جستجوی تائید دیگران باشید، در پی تائید خود باشید.

نسبت به احساسات خود هوشیار و آگاه باشید، ولی در آنها غوطه‌ور نشوید.

صریح باشید و نیازهای واقعی خود را شفاف و روشن بیان کنید.

مسئولیت کامل احساسات خود را بر عهده بگیرید.

عشق بورزید و آن را متقابلا قبول کنید و به انزوای خود خاتمه دهید.

انتظار کامل بودن نداشته باشید. به خودتان اجازه بدهید بیازمایید و رشد کنید.

زندگی خود را توسعه دهید و در مرزهای باریک زندگی ماندگار نشوید.

به دیگران اجازه بدهید خودشان باشند و با شما مخالفت کنند.

به عنوان یک فرد از حقوقی که خداوند به شما اعطا کرده است، دفاع کنید.

رفتارهای اجباری و تکراری خود را پایان دهید.

معصومه اسدی

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها