جام جم گزارش می دهد

جدال 520 شهر با کم‌ آبی

تا چشم باز کرده‌ام در دل کویر با عناصری در ارتباط بوده‌ام که آب را تداعی کرده یا به آن مربوط بوده‌اند. آب انبار و منبع آب، سبوکشی و تقسیم آب، قنات دولت‌آباد و... کسی که مانند من یزدی در کویر زندگی کرده باشد، معنی کم‌آبی و ارزش آب را می‌داند.
کد خبر: ۸۲۱۶۶۳
دعواهای فردا به‌خاطر آب است

انسان کویری نگاهی به آسمان و نگاهی به زمین دارد. به آسمان که برکت ببارد و زمین که محصولش را از وی دریغ ندارد. آموخته است که با قناعت می‌تواند زندگی خود را استمرار بخشد و بدون قناعت که خود نشانه‌ای از ناشکری و قدرناشناسی نعمت خداوند است، آسمان و زمین نیز بر او سخت می‌گیرند و برکات خود را دریغ می‌دارند.

انسان کویری اهل چشم و همچشمی و رقابت در مصرف و به قول معروف، اهل مصرف‌زدگی نیست. معمولا انسان‌ها در یک جمع وقتی رقیب و هماورد بزرگی داشته باشند، برای فائق آمدن بر او از دشمنی و رقابت با هم دست برمی‌دارند. طبیعت کویر، بی‌رحم است و انسان‌ها را وامی‌دارد همه توان خود را برای مسخر کردن آن به کار برند. همه می‌دانند مصرف بیش از حد در رقابت با یکدیگر تنها بر وخامت اوضاع می‌افزاید. همچنان که آب دغدغه اصلی انسان کویری است، خلق و خوی برآمده از این محیط زندگی و متاثر از آب نیز در تمام جوانب زندگی کویری تأثیرگذاشته بنابراین تمام زندگی با سادگی و قناعت پیوند خورده است.

سبک زندگی در کویر

زاده محله‌ای در یزدم. محله‌ای در مرکز یزد، ولی هنوز با ویژگی‌های روستایی. اگرچه زندگی مدرن آنجا را نیز بی‌نصیب نگذاشته و شهر با بولدوزرهای خود در حال رُفتن مظاهر روستا و جلو آمدن است و همه چیز را با خود می‌بلعد، ولی هنوز هم وقتی وارد نعیم‌آباد می‌شوی، حس می‌کنی به روستا قدم گذاشته‌ای. هنوز هم در کوچه باغ‌های نعیم‌آباد (آبشاهی) بوی علف و آب و خاک درهم می‌آمیزد و تو را از خودبی‌خود می‌کند.

نام آبشاهی را از آن رو بر این محله نهاده‌اند که از دیرباز جوی آبی در میانه محله جاری بوده و باغات و مزارع را آبیاری می‌کرده است. قنات دولت‌آباد، قنات معروف یزد نیز در مسیر خود به نعیم‌آباد می‌رسد و بخشی از آب مورد نیاز کشاورزی را تأمین می‌کند؛ قناتی نجیب و آرام که با نرمی و آرامشی پرنیان‌وار روی باغ‌های آبشاهی می‌لغزد و آنها را سیراب می‌کند. البته چاه آبی نیز نزدیک به چهار دهه است که در محله حفر شده و بخشی دیگر از نیازهای کشاورزی را تامین می‌کند.

کودکی‌ام را به خاطر دارم که هنوز آب لوله‌کشی نبود و مردم نیازهای خانگی خود را به آب، از دو طریق تأمین می‌کردند. از یک سو، هر خانه منبعی زیر حیاط خود داشت که در نوبت‌هایی مشخص، همان آب مربوط به زراعت به آن منابع خانه‌ها جاری می‌شد و آنها را انباشته می‌کرد و با تلمبه‌هایی که لب حوض‌ها نصب بود، آن آب را بیرون آورده، برای شست‌وشو و آشامیدن مصرف می‌کردند. از سوی دیگر آب انبارهای هر محله تأمین‌کننده آب آشامیدنی خانه‌ها بود و صبح و شام و وقت و بی‌وقت، زنان، مردان، کودکان، سبو و... در دست به درون آب انبارها می‌رفتند و پس از برداشتن آب، نفس‌زنان از پله‌ها بالا می‌آمدند و آب مورد نیاز خود را تأمین می‌کردند. کم‌کم اواخر دهه 40 بود که آب لوله‌کشی آمد و آب انبارها بتدریج متروک شدند.

هنوز از کولر آبی خبری نبود. بادبزن‌های بافقی که از برگ درخت خرما بافته می‌شد و در بازارهای قدیمی یزد کم و بیش یافت می‌شود، در تابستان کارساز بود و نسیمی خنک به صورت صاحب خود می‌وزاند. بادگیرها و حوضخانه‌ها نیز به شکلی نظام مند خانه‌ها و ساکنان آنها را از گرما نجات می‌دادند. می‌گویند احتیاج، مادر اختراعات و ابتکارات است. انسان کویری نیز برای فرار از گرما، باد و آب را در خدمت گرفت و با ایجاد بادگیرهایی که زیر آنها حوضخانه‌هایی قرار داشت، محیطی خنک در خانه فراهم می‌کرد؛ محیطی با خنکای طبیعی که هیچ چیزی جایگزین آن نمی‌شود. پنکه‌های سقفی و زمینی کم‌کم وارد میدان شدند و به دنبال آنها کولرهای آبی آمدند و آن شیوه‌های سنتی برافتاد.

زیلو، ابتکار دیگری برای در امان ماندن از گرما بود؛ زیراندازی نخی که در تابستان خنک و در زمستان نسبتا گرم بود. اگرچه امروزه این فرش سنتی در خانه‌ها کاربرد ندارد، ولی در مساجد می‌توان آن را یافت.

مدرن شدن به سبک نادرست

با همه توصیفی که از سادگی و ساده زیستی و قناعت کویریان گفتم، زندگی امروزی به خانه‌های ما قدم گذاشت. قصد ندارم مدرنیسم و مدرنیته را تقبیح کنم که خود از حامیان تجددم و از سنت‌گرایی از سر شکم سیری بیزار؛ بلکه می‌خواهم به این نکته اشارت کنم ما نتوانستیم راه خود را به سوی استفاده درست از مظاهر مدرن پیدا کنیم.

جامعه‌شناسان می‌گویند همواره تأخر فرهنگی در جوامع وجود دارد، به این معنا که ابزار و آلات جدید وارد زندگی ما می‌شود و فرهنگ استفاده از آن دیرتر شکل می‌گیرد. یا سبکی را برمی‌گزینیم که چندان با شیوه زندگی و نیز اقلیم ما سازگاری ندارد و به دنبال آن دردسرهایی پدید می‌آید حل ناشدنی. امروزه ما متاسفانه گرفتار این وضع هستیم. بگذارید مثال بزنم. همان طور که در گذشته از آب زراعتی برای مصارف آشامیدنی استفاده می‌کردیم، امروز نیز از آب تصفیه شده برای همه گونه مصرفی استفاده می‌کنیم و در برنامه‌ریزی و زیرساخت‌های اولیه، تفکیک قائل نشده‌اند. حاصل آن که حجم بالایی از آب آشامیدنی گوارا، سرازیر چاه‌های فاضلاب می‌شود؛ روش اشتباهی که کشورهای برخوردار از آب فراوان نیز از آن احتراز دارند. از بادگیر، پنکه سقفی و... عبور کرده، به کولر آبی رسیده‌ایم غافل از این که هر کولر آبی به طور متوسط شبانه‌روز 300 لیتر آب مصرف می‌کند؛ رقمی که کمتر به چشم می‌آید و چه میزان بالایی از آب به این ترتیب هدر می‌رود. دولت هنوز نتوانسته به این نتیجه برسد که با کاهش هزینه‌های مصرف برق، کولر گازی را جایگزین کولر آبی کند.

چاه‌های بی‌رویه و غیرقانونی‌ای که حفر می‌شود، نماد روحیه فردگرایی غلط است. گونه‌ای از فردگرایی که به خود اجازه می‌دهد در آنجا که نشسته است، کشتی را سوراخ کند و به خود و دیگران آسیب برساند. بگذارید اندکی وسیع‌تر به موضوع نظر بیفکنیم. مدت زمانی است متخصصان آب و نیز محیط زیست اشاره کرده‌اند نزدیک به 90 درصد آب‌های ایران در بخش کشاورزی مصرف می‌شود و با توجه به وضع آب، این شیوه مزیت نسبی ندارد. هنوز سیاستگذاران نتوانسته اند در این مورد به تصمیمی برسند و طبیعی است چنین تصمیم‌هایی به دوره‌ای طولانی برای اجرایی و عملی شدن نیاز دارد؛ چراکه با اشتغال جمع قابل توجهی از مردم سر و کار دارد. به هر حال باید زود دست به کار شد و طرحی در انداخت تا مبادا فردا آیندگان در آتش بی‌لیاقتی و بی‌مبالاتی ما بسوزند.

بیایید بیندیشیم. برآوردها این است: خشکسالی جدی جدی بر زندگی ما سایه انداخته است. ایران در منطقه‌ای قرار گرفته است که دوره‌ای طولانی از کم‌آبی را تجربه خواهد کرد. هشدارها را باید جدی گرفت و در هر سطحی، از شستن دست و صورت و مسواک زدن گرفته تا مصارف صنعتی و کشاورزی و برنامه‌ریزی‌های کلان در حوزه آب و فاضلاب به صورت جدی به این موضوع توجه کنیم. جنگ فردا، جنگ برای فتح منابع آب است،نه فتح سرزمین.

علی مرشدی‌زاد

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها