(رسانه‌ها با انحصار در نمایش رفتار‌، ریشه‌های فرهنگی را ضعیف می‌کنند)؟

تقلیل رسانه‌ای

رسانه؛ علیه زندگی

آیا رسانه صرفا ابزار انتقال پیام است یا به تعبیر بسیار معروف مک لوهان «رسانه، همان پیام است»؟ اما آیا فارغ از این‌که رسانه وسیله یا عین پیام است، تا به حال از خود پرسیده‌ایم که مقصودمان از «پیام» چیست؟ آیا از خود پرسیده‌ایم که ما انسان‌های عصر ارتباطات، با انتظار دریافت چه نوع «پیامی» به سراغ رسانه‌ها می‌رویم؟
کد خبر: ۸۱۷۹۷۵

بودریار در تحلیل رسانه‌ها، نکته مهمی را مطرح می‌کند که احتمالا با تصور و برداشتی که ما از «پیام» داریم، متفاوت است. به نظر او فردی که خود را درون رسانه به دیگران عرضه می‌کند، در درجه اول خواهان انتقال پیام خاصی نیست، بلکه آنچه برای او اهمیت دارد، خود حضور در رسانه است.

افراد با حضور در رسانه پیش از هر‌چیز وجود خود را به اثبات می‌رسانند، چرا که در عصر رسانه‌ها و ارتباطات «وجود داشتن‌یعنی حاضر و دم دست بودن» و برای «دم دست بودن» بهترین شیوه، حضور در رسانه است.

وقتی افراد، ما را در رسانه می‌بینند، خیالمان راحت است که در یاد و خاطر آنها هستیم. همین امتیاز باعث می‌شود وجود ما به رسمیت شناخته شود. افراد از طریق رسانه، وجود پایدار خود را تضمین می‌کنند، زیرا کسی که چهره‌اش رسانه‌ای است، براحتی قابل حذف نیست.

به راحتی نمی‌توان او را متهم یا علیه او دعوایی اقامه کرد و به طور کلی نمی‌توان براحتی هستی او را به مخاطره افکند، چرا که او به لطف رسانه در یاد و خاطر مردم است و مردم نسبت به فقدان او یا هرگونه وضع و حال او حساس هستند.

بر این اساس، نشانه‌ها و ابزارهای ارتباطی که در رسانه‌ها می‌بینیم، کارکردی متفاوت با نشانه‌ها در خارج از چارچوب رسانه دارند. افراد در بیرون از رسانه، نشانه‌های گفتاری و نوشتاری را برای انتقال پیامی به مخاطب به کار می‌برند؛ پیامی که به نظرشان مهم بوده و دارای محتوای خاصی است. اما فردی که در رسانه ظاهر می‌شود، لزوما نمی‌خواهد پیام خاصی را به مخاطبان عرضه کند.

بسیاری از افراد درون رسانه حرف‌هایی را می‌زنند که آن‌قدر تکراری است که حتی کودکان نیز آنها را می‌دانند. همچنین برخی افراد رسانه‌ای حتی پیام‌های تکراری هم نداده، بلکه اصلا پیامی ارائه نمی‌دهند. بسیاری از سبک‌های جدید موسیقی که حجم زیادی از برنامه‌های شبکه‌های مختلف ماهواره‌ای را به خود اختصاص داده است، عملا فاقد محتوا هستند. کارکرد آنها پیش از هر چیز، اثبات حضور و وجود فردی است که در رسانه ظاهر می‌شود.

اما با این اوصاف، مواجهه ما با رسانه‌ بسیار اسفبار است، چرا که رسانه‌ها بخش بزرگی از ساعات زندگی ما را به خود اختصاص داده‌اند و هر یک از ما ـ انسان‌های عصر ارتباطات با هر ملیت و قومیتی ـ بین دو الی ده ساعت از روز را در پای شبکه‌های تلویزیونی صرف می‌کنیم و از سوی دیگر این ساعات برای دریافت پیام مهمی مصرف نمی‌شوند، بلکه آنچه دریافت می‌کنیم، اثبات حضور «دیگری» (کسی که در رسانه خود را عرضه می‌کند) است. از این‌رو ساعات عمر ما اینچنین به پوچی اتلاف می‌شود؛ سرمان گرم مرگ تدریجی اوقاتی است که می‌توانستیم از آنها به انحاء مختلف بهره ببریم. رسانه، اینچنین نه در خدمت زندگی، بلکه علیه زندگی عمل می‌کند.

اندیشه

حسین شقاقی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها