به گفته آنهایی که در مشهد زندگی میکنند، مشهد از تهران گرمتر است اما تصاویری که تلویزیون در شب بیست و یکم ماه رمضان از حرم ثامنالحجج مخابره میکند نه تنها دل که ذهن و فکر مغشوش را هم خنک و با طراوات میکند.
انگار کلمات دعای جوشن کبیر از حرم آقا به راه میافتد، از دل شکسته همه آنهایی که در این شب عزیز در حرم و خیابانهای اطرافش نشستهاند، میگذرد، از شیشه تلویزیون عبور میکند و میآید و درست بر دل منی که هزار کیلومتر اینطرفتر از حرم نشستهام، جا میگیرد و هشدار میدهد؛ جایت خالی! نیستی که ببینی این شب و شبهای دیگر قدر، زائران آقا چگونه زیر خنکای رحمت، دل را صفا میدهند، استغفار به زبان میآورند، نیازها را ردیف به ردیف مقابل خدا میگذارند، آقا را واسطه قرار میدهند و سحر مطمئن به خانه میروند که در این شب، قدر دیدند و فهمیدند که چرا گفتهاند این شب بهتر هزاران شب است.
فناوری پیشرفت کرده است. حالا دیگر به مدد دوربینهای HD تصاویر باکیفیت از تلویزیون پخش میشود. لنزهای پرقدرت برای این دوربینها طراحی شده که میتواند لحظات نابی را شکار کند. وسایل حرکتی هم این امکان را به تصویربرداران میدهد تا از نماهای متنوع بیشتری استفاده کنند و زوایای مختلف از یک رویداد را به تصویر بکشند.
کارگردانان تلویزیویون هم انگار خوشسلیقهتر شدهاند و میدانند در شبهایی مانند شب قدر، باید چگونه تصاویر را کنار هم بچینند تا منی که کیلومترها از حرمهای مطهر دور هستم، از طریق تلویزیون احساس کنم در آن فضا قرار دارم و از برکاتش میتوانم استفاده کنم.
در شبی مانند شب قدر که همه به مکانهای مقدس میروند و خالصانه مقابل خدای خود مینشینند، حریم شخصی معنای دیگری پیدا میکند. وقتی دوربین زن و شوهر جوانی را نشان میدهد که در حرم امام رضا(ع) در کنار سقاخانه حرم رضوی نشستهاند و قطرات آب فواره حوض این حرم آن قدر به آنها نزدیک است که انگار صورتشان را میشوید و آنها از روی یک کتاب جوشن کبیر با هم دعا را زمزمه میکنند، دل پر میکشد که ای کاش کنار آنها بود!
ای کاش خود آنها بود؛ چقدر صمیمی کنار هم نشستهاند و دعا میخوانند، خدا دعای آنها را اجابت خواهد کرد چون آنچه بین آنها را پُر میکند، عشق است و خداوند هم جواب عاشقها را میدهد.
دوربین مرد جوانی را نشان میدهد که ایستاده و رو به حرم دعا میخواند. خسته است و خوابش میآید این را از چهره و حرکات چشمانش میتوان فهمید، اما او آمده که امشب را بیدار بماند. باز هم افسوس ای کاش من هم جای او بودم. چقدر زود آمده و چقدر وقت گذاشته که در آن ازدحام و شلوغی توانسته در حرم رضوی و رو بهروی گنبد آقا جایی خوب برای خود پیدا کند. شبکههای دیگر تلویزیون هم حال و هوایی مانند شبکه یک دارند. یکی از آنها از حرم حضرت معصومه(س) شبهای قدر را پوشش میدهد. دیگری به نجف رفته و حال و هوای شبهای قدر را از جوار حرم امام علی(ع) که این شبها به نام او مزین شده، دعای جوشن کبیر و مراسم احیا را برای مردم پخش میکند. تصاویر بینظیر است. دل را هوایی میکند و باز هم افسوس؛ ای کاش من هم آنجا بودم!
حتی ای کاش در حرم شاهچراغ بودم در شیراز! اما اکنون در خانه نشستهام مقابل تلویزیون و دلم در همه مکانهای مقدس میچرخد. نواهایی را میشنوم که دوست دارم. تصاویری را میبینم که حواسم را متوجه خودم و دنیایم میکند. هشدار میدهد که مراقب باش در این شبها جا نمانی! این همه آدم را که میبینی آمدهاند با دلی که تقرب میجوید و نزدیکی میطلبد! تو قطرهای هستی در دنیای این همه آدم؛ خیلی دور، خیلی نزدیک! مراقب باش جا نمانی.نشستهام مقابل جام جهاننما و انگار از زاویه دوربینها و صداهایی که از این جام جهاننما میبینم، در یک نظر دنیای شیعیان را میبینم و خودم را رصد میکنم که کجای این دنیا هستم. حالا با تلویزیون و همت برنامهسازان آن بهتر میتوانم در شبهای عزیزی چون قدر، متوجه شوم، قطرهای هستم مقابل دریای مردم. مقابل دریای رحمت خداوند.
طاهره آشیانی
دبیر گروه رادیو و تلویزیون
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد