مرا که نیست ره و رسم لقمه‌پرهیزی‌/‌ چرا ملامت رند شراب‌خواره کنم (حافظ)
کد خبر: ۸۱۴۸۲۵

مضمون این بیت زیبای حافظ یادآور این گزیده‌ تأمل‌برانگیز از مجموعه سخنان حکیمانه‌ امام علی(ع) در نهج‌البلاغه است:

«بر کسانی که گناه ندارند و از سلامت دین برخوردارند، سزا ست بر گناهکاران و نافرمانان رحمت آرند و شکر این نعمت بگزارند، چندان که این شکرگزاری، آنان را مشغول دارد و به گفتن عیب مردمان وانگذارد. تا چه رسد به عیب‌جویی که برادر را نکوهش کند و به آنچه بدان گرفتار است سرزنش کند. آیا به خاطر ندارد خدا چگونه بر او بخشید و گناهان او را پوشید ـ بزرگ‌تر از گناهی که او را بدان مذمت کند ـ و چگونه او را مذمت کند که خود چنان گناهی کرده است، لیکن پوشیده و در پرده است. اگر چنان گناهی نداشته گناهان دیگری داشته که از آن گناه بزرگ‌تر است و به خدا سوگند اگر گناهی که کرده بزرگ نیست و گناهی است خُرد، جرأت او را بر زشتی مردمان گفتن، گناهی بزرگ‌تر باید شمرد. ای بنده‌ خدا در گفتن عیب کسی که گناهی کرده است، شتاب مکن! چه، امید می‌رود آن گناه را بر او ببخشند و بر گناه خُرد خویش ایمن مباش! چه بود تو را بر آن عذاب کنند. پس اگر از شما کسی عیب دیگری را دانست، بر زبان نراند به خاطر عیبی که در خود می داند و شکر بر کنار ماندن از گناه، او را باز دارد از آن که دیگری را که به گناه گرفتار است بیازارد.» (نهج البلاغه، خطبه‌ 140، ترجمه‌ سید جعفر شهیدی)

باب شناخت

می‌توان گفت گنجینه‌ سخنان امیرمومنان علی(ع) در نهج‌البلاغه، اگرنه کلید شناخت شخصیت جامع‌الاطراف مولای متقیان که دست‌کم دریچه‌ و باب ورود به ساحت ویژگی‌ها و خصایص این امام همام است. گزیده‌ فوق یکی از بهترین نمونه‌ها از کلام امام علی(ع) است که بررسی جوانب مختلف آن می‌تواند راهی به شناخت شخصیت گوینده‌اش بگشاید و البته که شناخت کامل و کافی ـ اگر میسر باشد ـ نیازمند تأمل و تفکر در یکایک جملات حکیمانه‌ نهج‌البلاغه است.

در این عبارات، آنچه در وهله‌ نخست جلب توجه می‌کند و به نوعی درونمایه‌ اصلی این کلمات محسوب می‌شود تأکید و توجه بر اعمال و رفتار خویشتن و پرهیز از دیگرکاوی بوالفضولانه به قصد عیب‌جویی، قضاوت و خودبرتربینی است.

درونمایه‌ای که در جای‌جای نهج‌‌البلاغه به اشکال گوناگون مورد اشاره قرار گرفته و آشنا می‌نماید، اما وجه تمایز این گزیده از عبارات مشابه، نحوه‌ پرداختن به مساله و جزئیات بیانی آن است که گذشته از بسط و شرح دقیق موضوع، نمایانگر اندیشه‌ ژرف و منطق پویای قائل این سخنان نیز هست.

شرط طاعت

باب سخن با این اشاره گشوده می‌شود: «بر کسانی که گناه ندارند و از سلامت دین برخوردارند، سزاست بر گناهکاران و نافرمانان رحمت آرند» که در ظاهر توصیه‌ای اخلاقی است که پیش‌فرض آن نگاه استعلایی اهل طاعت به اهل معصیت است. یعنی چنان به نظر می‌رسد که گنهکاران نیازمند ترحم اهل طاعت هستند و آن‌که از سلامت دین برخوردار است در موضع استعلا نسبت به دیگر مردمان قرار دارد، اما نکته‌ اصلی اینجاست که چگونه می‌تواند فهمید چه کسی اهل طاعت است و چه کسی اهل معصیت؟ این پرسش را می‌توان جان کلام این گزین‌گویه دانست که به زیبایی هرچه تمام‌تر با تحلیلی دقیق و پله پله شرح و بسط می‌یابد.

ترکیبات واژگانی همچون، «تا چه رسد به »، «آیا به خاطر ندارد که» و «چگونه او را مذمت کند که » و «اگر چنان گناهی نداشته» و « به خدا سوگند، اگر گناهی که کرده»، «امید می‌رود که»، «بود که » و «پس اگر از شما کسی»، اینها را می‌توان پله‌های کلام دانست که با هر یک، وجه تازه‌ای از موضوع مورد تأمل قرار می‌گیرد و در نهایت فرآیند توضیح مساله به‌گونه‌ای اتمام می‌یابد که دیگر جایی برای عقلانی‌سازی یا همان توجیه خویشتن ـ که عارضه‌ شایعی در مواجهه با جملات اندرزگونه است ـ باقی نمی‌گذارد.

خودبرتربینی مومنانه یکی از پیچیده‌ترین رذایل شخصیتی است که به‌طور خاص گریبانگیر اهل طاعت می‌شود و آتش به خرمن نیکی‌ها و فضایل اخلاقی می‌زند. در یکی از نوشته‌های شهید مصطفی خمینی که در کتاب «نامه‌های عارفانه» (به اهتمام علی محمدی، پژوهشکده فرهنگ و معارف، قم: دفتر نشر معارف 1386) نقل گردیده، این شهید بزرگوار پرهیز از غرور و تبختر دینی را در قالب توصیه به ذکر این دعای موجز و مفید بیان می‌کند: «ربنا لاتجعل فی قلوبنا غلاً للذین آمنوا (پروردگارا، در دل ما بددلی نسبت به مؤمنان قرار مده)». که این سفارش نیز خود یادآور بیت دیگری از حافظ شیرازی است:

منم که شهره‌ شهرم به عشق‌ ورزیدن‌/‌ منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن

جــام جـم

آزاد جعفری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها