استقبال ‌از ماه‌ترین ‌ماه سال

جام جم سرا- ۱۱ ماه از آخرین شب‌زنده‌داری‌هایم گذشته است، پروردگارا مرا به خاطر داری؟ من همان بنده فراموشکاری هستم که توبه کردم و عهد بستم و به بخشش تو دل خوش کردم، من همانی‌ام که از پس صدبار توبه شکستن دوباره باز آمده‌ام.
کد خبر: ۸۰۸۵۸۳
استقبال ‌از ماه‌ترین ‌ماه سال

کوتاهی و قصورم را نبین که من به حکم بنده بودنم خطا رفته‌ام، عهد شکسته‌ام، راه گم کرده‌ام و در گذر از فراز و نشیب این روزگار تلخ دوباره به آغاز رمضانت رسیده‌ام و تو به حکم رحمان بودنت به من رحم کرده‌ای، درهای آسمانت را گشوده‌ای و دوباره به من جراتِ خواستن داده‌ای.

حالا این منم در آغاز یک مهمانی بزرگ، بال‌هایم شکسته، زخم روزگاران قلبم را فشرده است اما به تو امید بسته‌ام، ترس دوری‌ات را با امید نزدیکی‌ات همراه کرده‌ام من در میانه این خوف و رجا به ماه رمضانت چنگ زده‌ام، به انتظار شب قدر‌ نشسته‌ام. من تو را وکیل خود کرده‌ام، که رحم کنی و ببخشی و آزادم کنی از هوا و هوس و هر چه خصلت‌های ناشایست است.

تفاوت‌های بین نسلی در روزه‌داری را درک کنیم

روز اول ماه مبارک بود، همیشه در همین ماه وقتی صبح‌ها سوار قطار مترو می‌شوم چند نفری از آن تعداد قلیلی که روی صندلی نشسته‌اند در حال قرآن خواندن هستند، من و دوستم هم کنار هم ایستاده بودیم، شیشه آبی درآورد و تعارف کرد: گفتم روزه‌ام، مگر امسال روزه نمی‌گیری؟ گفت من امسال تحمل روزه‌داری ندارم روزه‌داری برای بدن سود که ندارد هیچ، کلی هم ضرر دارد. راستش تازگی‌ها فکر می‌کنم مردم برای راضی کردن خودشان هم که شده به گفته این دکتر و آن دکتر، دلشان را خوش می‌کنند، اما من واقع‌بینم، خودآزاری هم نمی‌کنم!

گفتم: موضوع روزه که بحث سود و زیان نیست، بلکه پیش‌فرض مهم روزه‌داری بعد معنوی آن است، ضمن این‌که اگر بحث سلامتی و مراقبت از خود هم مطرح باشد با یک جستجوی اینترنتی ساده کلی تحقیقات معتبر و آزمایش‌های دقیق وجود دارد که فواید روزه‌داری را ثابت می‌کند. هنوز حرفم تمام نشده بود که گفت من که صبح تا بعدازظهر باید جواب ارباب رجوع را بدهم حالا گیریم یک ساعت هم از ساعت کارمان کم شود، این گرسنگی و تشنگی در کیفیت کارمان که اثر دارد. خود خدا هم راضی نیست که من برای این‌که روزه بگیرم، در اداره کارِ مردم را دیرتر راه بیندازم، اصلا مگر این جزء حق‌الناس نیست من دوست ندارم حق‌الناس به گردنم بماند به همین خاطر هم روزه نمی‌گیرم!

گفتم: من با تو موافق نیستم خوب روزه هم جزء حق‌الله است، آدم روزه‌دار خدا را در سطح بالاتری می‌بیند خودش را مسئول‌تر حس می‌کند؛ روزه‌داری دلیل خوبی برای کم‌کاری نیست، مگر در صدر اسلام این همه امکانات و رفاه وجود داشت، با این حال مسلمانان در شرایط خیلی سخت‌تر روزه می‌گرفتند و از کارشان هم نمی‌زدند.

در روزهای بلند تابستان، روزه‌داری کمی سخت‌تر می‌شود، باید باوری در پس 17ـ16 ساعت نخوردن و ننوشیدن جا خوش کرده باشد که بتوانی گرسنگی و تشنگی را تنها به دلیل فرمان الهی تاب بیاوری. حالا به دلیل آفتاب داغ تابستان و بلندی روز است یا تغییر نگرش و دیدگاه‌ها، روزه‌داری و روزه‌خواری یکی از بحث‌های داغ این روزهاست. گاهی پدر و مادرها از بی‌اعتقاد شدن فرزندانشان گله می‌کنند، گاهی فرزندان از تعصب و سنتی بودن والدین شکایت دارند. تفاوت بین نسل‌ها و به تبع آن تفاوت در دینداری هم یکی از مهم‌ترین این تفاوت‌هاست که در ماه‌هایی مثل ماه مبارک رمضان خودش را بیشتر نشان می‌دهد. برخی از والدین خود را مقصر این مساله می‌دانند و برخی دیگر فکر می‌کنند فرزندشان از مسیر هدایت دور افتاده است. این در حالی است که نسل حاضر، نسلی بی‌اعتقاد نیست، زیرا هنگام سخن گفتن در حوزه ایمان از واژه‌هایی همچون دینداری سنتی و دینداری مدرن استفاده می‌کند. پس دین هنوز هم دغدغه آنهاست، فقط اشکال در رفتار ما بزرگ‌ترهاست که الگویی شایسته از دینداری خود نبوده‌ایم.

حسین علیزاده، جوانی 24 ساله است که تحصیلاتش را در رشته فلسفه به اتمام رسانده است، درباره تجربه خودش می‌گوید: وقتی دانشگاه قبول شدم و از شهر کوچک پدری‌ام به یک شهر بزرگ آمدم شرایط به گونه‌ای پیش رفت که دین برایم معنای وسیع‌تری پیدا کرد، سوالات جدی‌تری در ذهنم شکل گرفت و سعی می‌کردم برای هر کار دینی مثل نماز و روزه یا مراسم مذهبی دلیل و برهان منطقی پیدا کنم؛ اما والدینم سوالات یا سخنان مرا به پای بی‌دینی می‌گذاشتند، کافی بود رنگ و شکل لباسم کمی تغییر کند یا نماز اول وقتم کمی دیرتر اقامه شود، آن‌و‌قت پدر و مادرم بسرعت قضاوتم می‌کردند، گاهی هم این تغییر را حاصل دانشجو شدنم می‌دانستند اما من آدم بی اعتقادی نیستم، برای روزه گرفتن هم دلایل خودم را دارم اما این را می‌دانم، که اگر روزی بر اثر زخم معده هم مجبور شوم روزه نگیرم آنها گمان می‌کنند دارم از وظیفه‌ام شانه خالی می‌کنم.

محمد جوانی 32 ساله و متاهل است. او می‌گوید: ماه رمضان را خیلی دوست دارم نه به خاطر این‌که فقط روزه دارم و چیزی نمی‌خورم. در این ماه رابطه‌ام با اطرافیان بویژه همسرم خیلی بهتر است. بیشتر کمکش می‌کنم، بهتر با او رفتار می‌کنم، صمیمیت‌مان دور سفره افطار بیشتر از روزهای عادی است و به پدر و مادرم هم بیشتر رسیدگی می‌کنم، به نظر من همه اینها از برکات ماه رمضان است.

وی می‌افزاید: وقتی یک ماه کمتر دروغ بگوییم، کمتر مردم‌آزاری کنیم، کمتر غیبت کنیم اینها برایمان عادت می‌شود و واقعا رمضان ماه خودسازی است.

گاه والدین فرزندشان را با نگاه به گذشته پرورش می‌دهند و تلاش می‌کنند فرزندان با همان تربیت و معیاری بزرگ شوند که خودشان رشد یافته‌اند؛ بنابراین وقتی فرزند پا به عرصه اجتماع می‌گذارد فاصله زیادی بین خود و والدینش می‌یابد. رفتار مستبدانه یا قهرگونه والدین در این زمینه، آغاز ایجاد یک بی‌اعتمادی عمیق است. بهتر این است که نه فرزندان شتابزده عمل کنند و اعمال والدینشان را بی‌اعتبار جلوه دهند و نه والدین در برابر سوالات و شبهات فرزندان جبهه بگیرند و پرخاش کنند.

یکی دیگر از دلایل تفاوت در باورهای والدین و فرزندان این است که برخی از فرزندان نقص‌های والدین در اختلافات زناشویی، مشکلات مالی، اشتباهات روزمره و... را به پای عملکرد دینی والدین می‌گذارند، جالب است که چنین تفکری از سوی والدین نیز دربرابر فرزندان وجود دارد، برخی والدین نیز اشتباهات یا لغزش‌های فرزندانشان را فقط به نوع دینداری آنها ربط می‌دهند و به این ترتیب نقش خانواده بخصوص والدین، دوستان و... را نمی‌بینند، در حالی که برای هر نقص یا اشتباهی جریانی از علل در کار است و بسنده کردن به امری کلی، مثل دین خطاست.

زهرا ابراهیمی که 18 ساله است، می‌گوید: من و والدینم با هم خیلی فرق داریم، آنها مرا نمی‌پذیرند و من هم به رفتار آنها اعتراض دارم. آنها بسیار مومن و محترم هستند اما تا جایی که یاد دارم همیشه با هم اختلاف داشته‌اند، تنش در خانه ما خیلی زیاد است. حتی وقتی درباره من با هم بحث می‌کنند هر کدام تقصیر را به گردن دیگری می‌اندازد پدرم، مادرم را بی‌کفایت می‌داند و مادرم پدرم را بی‌توجه. وقتی دینداری آنها نمی‌تواند قبل از هرکس به خودشان کمک کند، چطور ممکن است به ‌من کمک کند.

برخی دیگر از تفاوت‌های بین نسلی، مخصوص یک دوره و زمان خاص نیست، بلکه در ادوار گذشته هم حاکم بوده، به‌عنوان مثال جوانان معمولا در امور دینی هیجان‌مدار هستند و میانسالان مناسک‌گرا. این تفاوت‌ها در زمان‌های خاص مثل مراسم عزاداری تاسوعا و عاشورا یا مراسم شب قدر در ماه رمضان خود را بیشتر نشان می‌دهد. شور و اشتیاق جوانان در این روزها به‌روشنی نشان می‌دهد که آنان گرایشی عمیق و درونی به دین و مذهب دارند.

با وجود تمام این تفاوت‌ها نقش خانواده‌ها در شکل و میزان دینداری فرزندان امری اجتناب‌ناپذیر است. خانواده‌هایی که مذهبی‌اند به تبع فرزندان مذهبی پرورش می‌دهند و فرزندان معمولا از آنچه که می‌بینند تاثیر می‌گیرند و الگوبرداری می‌کنند نه صرفا از چیزی که می‌شنوند؛ هیچ گروهی به اندازه خانواده در تکمیل و تکریم شخصیت فرزندان نقش ندارد. اگر شرایط گفتمان مناسب بین دو نسل برقرار باشد، تفاوت بین دو نسل هم کمرنگ‌تر می‌شود، زیرا این تعامل دو طرفه می‌تواند به هر دو گروه کمک کند تا یک دینداری پویا و زنده را روشنی‌بخش راهشان کنند.

شیما نادری / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها