مسکن در سریالهای تلویزیونی بیشتر دغدغه خانوادههای شلوغ و پرجمعیت است که برایشان یک سرپناه ابتدایی و اولیه کفایت میکند و کمتر سریالی نگرانیهای قشر متوسط جامعه را برای خرید یا اجاره خانه به نمایش میگذارد. صاحبخانه در سریالهای تلویزیونی بجز یکی دو مورد، پیرزن یا پیرمردی سمج و بد خلق است که از بد روزگار خودش هم سخت به اجارهبها محتاج است و جز تهدید مستاجر چاره دیگری ندارد. مستاجرها معمولا پرجمعیت و پررفت و آمد هستند و مشاوران املاک هم نقش چندان پررنگی در سریالهای تلویزیونی ندارند.
این کلیشهها در بیشتر سریالها تکرار میشود و در کمتر اثری دغدغه مسکن قشر متوسط موضوع اصلی روایتها را شکل میدهد. سریالهای کمی سراغ داریم که روایت قصه بر مبنای حرص و طمع صاحبخانه شکل گرفته باشد، روشهای مشاوران املاک برای اجاره دادن یا فروختن خانه به قشر متوسط کمتر بهانه ساخت سریال شده و رابطه مالک و مستاجر خارج از کلیشههای ذکر شده را در یکی دو سریال تلویزیونی شاهد بودهایم.
سعید فرهادی که نگارش فیلمنامههایی چون ثریا را در کارنامه دارد، چندان با این گفتهها موافق نیست. از نگاه او سریالهایی که به مسأله مستاجران قشر متوسط پرداخته کم نیست و از این دست آثار به سریال هفت سین اشاره میکند که دو سال قبل فیلمنامهاش را خودش نوشته و یدالله صمدی آن را کارگردانی کرده است؛ یا سریال من یک مستاجرم که چند سال قبل از تلویزیون پخش شد، رابطه تازهای از اجارهنشینی ارائه میکرد. فرهادی به تنوع سوژه در ارتباط با اجارهنشینی اشاره میکند و میگوید: مسأله اصلی درامسازی است. مخاطب تلویزیون تماشای ماجراهای عاطفی را به دیدن سریالهایی که به مسائل اقتصادی مانند مسکن میپردازند، ترجیح میدهد. شاید به همین دلیل است که نویسندهها مبحث اجارهنشینی و موضوعات موجر و مستاجر را اصل قرار نمیدهند و پایههای درام را روی مسائل عاطفی و انسانی بنا میکنند.
کمکاری نویسندگان
اما از نگاه محمدعلی اسلامی، مسائل این حوزه اگر با دقت و هدفمند طراحی و پرداخت شود، حتما برای مخاطبان جذاب خواهد بود. وی حدود 15 سال پیش طرح یک سریال را به تلویزیون ارائه کرد که درباره چند جوان دانشآموخته بود. این جوانان دست به دست هم میدهند و با شیوههایی تازه و مبتنی بر انصاف و عدالت یک دفتر مشاور املاک تاسیس میکنند. طرحی که او به تلویزیون ارائه کرد هرگز به مرحله اجرا نرسید و اسلامی نیز هرگز از هیچ نویسندهای طرح یا فیلمنامهای با موضوع مسکن یا مسائل اجارهنشینی دریافت نکرد.
این تهیهکننده، بیتوجهی نویسندگان به مسائل و ضرورتهای جامعه و در عوض اهمیت بسیار به موضوعات خانوادگی و راز و رمزهای ارتباطات انسانی را اسباب تعجب میداند و میگوید: موضوعات متنوعی چون تولید مسکن، شیوههای اجاره، دلالی در این عرصه و مشکلاتی که مهاجران برای تهیه مسکن با آن درگیر هستند، همچنین هزاران موضوع دیگر را میتوان در همین حوزه تعریف کرد و به آنها پرداخت؛ موضوعاتی که به مسائل روز جامعه میپردازند و در تلویزیون کمتر به آنها توجه شده است.
اسلامی نظر مدیران تلویزیون را در این باره بسیار موثر میداند و معتقد است اگر مسأله مسکن و بخصوص مشکلات اجارهنشینی در اولویتهای مدیران تلویزیون قرار بگیرد حتما سفارش تولید سریالهایی بر این اساس خواهند داد و حتما فیلمنامههایی در این زمینه نوشته خواهد شد.
هر کسی که اجارهنشینی را تجربه کرده باشد، حتما چند خاطره جذاب و بامزه برای تعریف کردن دارد؛ مثلا مشاوران سمجی که انگار تا برایت خانه پیدا نکنند شب سر بر بالش نمیگذارند یا خانههایی که هیچ شباهتی با خواستههای شما ندارند، دردسرهای گرفتن ودیعه از صاحبخانه قبلی و پرداختن آن به صاحبخانه بعدی در یک روز، تضاد طبقانی و حسرتهای مستاجران و هزارو یک سوژه دیگر در ارتباط با مسأله اجارهنشینی وجود دارد که با اندکی اغراق میتوان از آنها قصههایی شیرین و جذاب خلق کرد اما انگار همه این قصهها برای طنزپردازان خیلی جذاب نیست. آنها بیشتر علاقهمندند اجارهنشینها را در آلونکهای حاشیهای شهر نمایش بدهند و در میان انبوه مشکلات این قشر از جامعه، به مشکل مسکن هم اشارهای کنند.
حسن وارسته که در نگارش فیلمنامههای طنز تجربههای متعدد داشته از جمله نویسندگانی است که بیش از دیگران به مسأله خانه توجه داشته است. بر اساس نظریات او در سریال «پایتخت 1» خانواده معمولی خانه میخرد و مهاجرت میکند، در سریال پایتخت 2، خانه کنار ریل راه آهن برایشان گرفتاری درست میکند و در پایتخت 3 خانه خراب میشود. از نگاه او در همه این سریالها به مسأله مسکن توجه شده است گر چه فقط در پایتخت 1 مسأله مسکن محور و اساس قصه بوده و در سری دوم و سوم، مسکن صرفا بهانهای برای شکلگیری رخدادهای قصه بوده است.
وارسته، سریالهایی چون بزنگاه، خانه به دوش، زندگی بهشرط خنده، پیامک از دیار باقی، یه تیکه زمین و دودکش را ازجمله آثاری میداند که در آنها به مسأله مسکن توجه شده است و درباره بیتوجهی به قشر متوسط جامعه و مشکلات آنها در زمینه مسکن میگوید: طرح موضوعات اینچنین نیاز به ظرافت دارد. در پرداختن به موضوعاتی مانند مسکن، بحران آب، مصرف انرژی و محیط زیست باید مراقب کلیشهها بود و از تبدیل فیلمنامه به مقاله جلوگیری کرد.
وارسته که با مشکلات اجارهنشینی بیگانه نیست، از عزت نفس آدمهای قشر متوسط میگوید و لزوم ایجاد همدلی با مخاطب. وی بر این باور است که دامن زدن به تنشها و مشکلات مردم در چنین شرایطی درست نیست. لزوم امید بخشی و ایجاد لحظههای خوش و شیرین در تلویزیون از دیگر مولفههایی است که از نگاه وارسته پرداختن به مسائل اجارهنشینی را مردود میکند.
برای او طرح ظریف به اندازه موضوعات اهمیت دارد و معتقد است هم باید از مستقیمگویی پرهیز کرد و هم از زیادهگویی. بر اساس تعریفی که او ارائه میکند، ابتذال از بذل میآید و هر موضوعی بیش از اندازه مورد توجه قرار بگیرد، به ابتذال کشیده میشود. البته او مانند هر نویسندهای نگران به طنز کشیدن موضوعات هم هست و میگوید: وقتی پزشکان تحصیلکرده و دنیا دیده طنز را تحمل نمیکنند، باید نگران واکنش قشر متوسط و مشاوران املاک بود.
شناخت کافی و همهجانبه نیاز است
از نگاه دکتر مجید حسینیزاد نیز طرح مشکلات مسکن و اجارهنشینی بخصوص به زبان طنز در نبود سیاستهای کارآمد و راهگشا، باعث درونی شدن دردها و گرفتاریهای مخاطبان میشود.
این مدرس سینما و تلویزیون مسائل این حوزه را بیشتر برای طرح در برنامههای جدی، میزگردها و گفتوگوهای تلویزیونی موثر میداند و معتقد است: مسائل مسکن و مشکلات اجارهنشینی تابعی از انواع متغیرهاست؛ متغیرهایی چون مهاجرت به شهرهای بزرگ، رانت خواری، دلالی مسکن و بسیاری موارد دیگر. بنابراین اگر بناست در یک سریال تلویزیونی به مسأله اجارهنشینی توجه شود، باید به همه این موارد توجه شود. این استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، زبان نمایش را مبتنی بر نشانهشناسی توصیف میکند و میگوید: در چنین آثاری باید نشانهها ملموس باشند. مخاطب از دال به مدلول درست برسد. نمیشود سریالی به نمایش گذاشت که خانه، لوازم صحنه و امکاناتش بر مصرفگرایی و تجمل دلالت دارد، آن گاه از مسائل و مشکلات قشر متوسط حرف زد. به این منظور باید هر پدیدهای را با مقدمات و تبعاتش مد نظر داشت. هیچ پدیدهای منزوی نیست و هر معضلی با هزار راه و پله و پلکان در ارتباط است. بنابراین سازندگان آثار تلویزیونی باید همه این راهها، پلهها و پلکانها را بشناسد.
نکاتی که به آنها اشاره شد و سابقه تلویزیون در زمینه طرح مسائل و مشکلات مربوط به مسکن در برنامههای ترکیبی و سریالهای تلویزیونی، این برداشت را ایجاد میکند که شرایط بغرنج مسکن، مشکلات اجارهنشینی و ابعاد متعدد این مسأله باعث شده کمتر نویسندهای مایل به طرح آن در قالب سریال باشد و هر نویسندهای از پس انجام آن بر نیاید. طبیعی است نگارش فیلمنامهای موثر برای طرح چنین موضوعی نیازمند گروهی از نویسندگان متخصص و آگاه است که بر مبنای پژوهش و کاملا آگاه به همه ابعاد آن، دست به طراحی داستان و ماجراهای دراماتیک بزنند.
آذر مهاجر/ گروه رادیو و تلویزیون
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد