نگاهی به فیلم «نهنگ عنبر»

کمدی با طعم نوستالژی

شاید بتوان گفت روایت یک درام در دل کمدی یا شاید بتوان گفت یک کمدی تاریخی! تاریخی به این معنا که مخاطب با پنج دهه از زندگی ارژنگ صنوبر (رضا عطاران) در این فیلم مواجه می‌شود که در هر دوره، فارغ از سویه نوستالژیک قصه با موقعیت‌های تازه‌ای از کمدی همراه است؛
کد خبر: ۸۰۵۹۵۵
کمدی با طعم نوستالژی

از همان طفولیت که در لوستر اتاق و وام حمام گیر می‌کند تا دوران جوانی که بیشترین حجم بار نوستالژیک قصه را به خود اختصاص داده و دهه 60 را برای مخاطب در یک تداعی شیرین به یاد می‌آورد تا دوره کنونی که با وجود پررنگ شدن سویه درام، باز هم شاهد لحظات کمیکی هستیم که بویژه با طنازی ذاتی رضا عطاران و خلاقیت فردی او برجسته تر می‌شود.

نهنگ عنبر در ذیل کمدی‌های تجاری و گیشه زده قرار می‌گیرد، نه یک کمدی هنری و طنز به معنای واقعی آن اما درست در میانه این اوضاع می‌توان فیلم را مورد تاویل هم قرار داد. از همین روست که می‌تواند هم مخاطب عام را جذب کند، هم مخاطب کمی جدی‌تر را. از این حیث می‌توان آن را در طیف آثاری مثل دایره زنگی یا ورود آقایان ممنوع قرار داد، فارغ از تفاوت‌های ساختاری و زبانی. فیلم به بهانه روایت خود از قصه ارژنگ صنوبر، نگاهی اجمالی به پنج دهه از تاریخ اجتماعی ایران دارد و از ظرفیت تاریخی هر دوره برای خلق موقعیت‌های کمیک بهره می‌برد، ضمن این که نمی‌توان زبان منتقدانه و تاویل‌های نقادانه فیلمساز را در این روایت نایده گرفت؛ تاویل‌هایی که در خوشبینانه‌ترین حالت می‌توان گفت، مماس با خط قرمزها پیش می‌رود. از سوی دیگر به شکل تلویحی می‌توان شاهد سیر تحولات فرهنگی ـ اجتماعی در تاریخ معاصر ایران هم بود که دست‌کم در مظاهر و جلوه‌های بیرونی زندگی اجتماعی و فرهنگ عامه بازنمایی شده و اتفاقا بخش عمده‌ای از جذابیت اثر فارغ از سویه کمیک آن به همین دلیل برمی گردد؛ مثلا نوع پوشش زنان و مردان در آن دوره بویژه دهه 60 که برای مخاطبان آشناتر است، هم جذابیت‌های بصری دارد، هم خود به عنصری کمیک بدل می‌شود؛ مثلا نوع شلوار و کاپشن ارژنگ یا مدل موهایش واجد بار کمیک است و یک نوع خاطره بازی لذتبخش بصری برای مخاطب فراهم می‌کند. ارژنگ، جوان ساده و خوش‌قلبی است که دل در گرو عشق رویا (مهناز افشار) داده اما رویا که بیش از علاقه به ارژنگ رویای آمریکا در سر دارد، او را تنها می‌گذارد و مسیر زندگی او بعد از این تغییر می‌کند. ارژنگ به طور اتفاقی سر از جنگ درمی‌آورد و تغییراتی در او شکل می‌گیرد که دیگر آن آدم سابق نیست اما همیشه به دلیل کم‌شانس بودن دچار دردسر می‌شود و این دردسرها بهانه‌ای است تا موقعیت تازه‌ای برای قصه فراهم شود. از این رو نهنگ عنبر هم واجد ریتم درونی است که از فراز و نشیب قصه می‌آید و هم واجد ریتم بیرونی که به دلیل نوع روایت، تنوع لوکیشن و خرده داستان‌ها و شخصیت‌های فرعی مرتبط به وجود آمده است. اساسا تقطیع سکانس‌ها و تعدد موقعیت‌های داستانی به ایجاد ریتم خوب فیلم کمک کرده که با گریم‌های برجسته و رنگارنگ بودن صحنه گویی شتاب بیشتری به خود می‌گیرد. در این میان نمی‌توان به عنصر موسیقی و نقش آن در پیشبرد درام اشاره نکرد. موسیقی بیش از آن که موسیقی متن باشد، موسیقی در متن است و متناسب با حال و هوای شخصیت اصلی قصه و برهه تاریخی که در آن به سر می‌برد، انتخاب شده که هم به ایجاد فضای شاد و با نشاط اثر کمک می‌کند، هم به واسطه این که در خدمت قصه قرار می‌گیرد، خود به عنصری دراماتیک بدل می‌شود. امیر توسلی، آهنگساز که قبلا نیز با سامان مقدم همکاری داشته، موسیقی این اثر را به عهده دارد.

اما آنچه درمیان همه عناصر فیلم بیش از بقیه برجسته است و خودنمایی می‌کند، حضور و بازی رضا عطاران است که هم به عنوان راوی قصه و هم بازیگر شخصیت اصلی، نقش مهمی در جلوه‌گری نهنگ عنبر دارد. اگر این روزها به دنبال تماشای فیلمی هستید که حالتان را خوب کند و کمی از فشار زندگی روزمره‌تان بکاهد، نهنگ عنبر انتخاب مناسبی است.

سیدرضا صائمی ‌/ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها