پای صحبت‌های مادربزرگ که می‌نشینی، متوجه می‌شوی خیلی دلش از ازدواج نکردن نوه‌هایش پر است. با حسرت از زمان‌های گذشته صحبت می‌کند و می‌گوید در دوران قدیم تا چه اندازه ازدواج در زندگی هرکس مهم ‌ و پیوند زناشویی اصلی‌ترین اولویت زندگی هر جوان بود. محال بود دختر و پسری به سن دیپلم گرفتن برسند و برای ازدواج تصمیم جدی نگیرند. مسئولیت‌پذیری جزئی از وجود هر جوان بود و آنها دوست داشتند هر چه زودتر از پدر و مادر مستقل شوند.
کد خبر: ۸۰۴۰۹۰
نمی‌خواهم ازدواج کنم

لحن مادربزرگ صادقانه است و کلامش بر دل می‌نشیند، اما جوانان هم حرف‌هایی دارند که از نظر خودشان منطقی است.

رویا 28 سال دارد. بتازگی از مقطع کارشناسی ارشد رشته شیمی فارغ‌التحصیل شده و از این جهت بسیار خوشحال است. به دنبال کار می‌گردد و می‌داند که به زودی سِمتی مناسب در آزمایشگاه پیدا می‌کند. او دختری بااستعداد و موفق است، اما وقتی نظر او را درباره ازدواج می‌پرسی، کوچک‌ترین تمایلی در وجودش نمی‌بینی. علت را که جویا می‌شوم پاسخ می‌دهد اوایل خیلی دوست داشته که زود ازدواج کند، اما در فامیل و دوستان، چند دختر و پسر را دیده که با میل و رغبت خود ازدواج کرده‌اند و زندگی‌شان را به بهترین شکل با فرد موردعلاقه‌شان آغاز کرده‌اند. ظاهرا همه چیز در ابتدا عالی پیش می‌رفته و هرکس به خوشبختی آن زوج‌های جوان غبطه می‌خورده تا این که ناگهان خبر طلاق آنها عالمگیر شده. رویا می‌گوید خبر جدایی هر کدام از آنها که به گوشم می‌رسید، تا چند روز بشدت متعجب می‌شدم. پیش هر کدام هم که می‌رفتم بدترین حرف‌ها را از وی راجع به همسرش می‌شنیدم. انگارنه انگار که تا پیش از ازدواج، چه عطش شدیدی برای ازدواج با او داشت. حال آن عشق آتشین به نفرتی غیرقابل تحمل تبدیل شده بود که دیگر راه‌حلی نداشت.

رویا در عروسی باشکوه آنها شرکت کرده و از نزدیک شاهد عشق و علاقه شدید آنها نسبت به یکدیگر بوده است. این صحنه‌ها او را مایل به ازدواج می‌کرد، اما در مقابل، شنیدن خبر طلاق آنها سطل آب سردی بوده که بر روح گرم و پرحرارت رویا ریخته شده. حال دیگر رویا هیچ تمایلی به ازدواج ندارد.

از رویا خداحافظی می‌کنم و سراغ کامیار می‌روم. 32 ساله است و چند سال است در شغل مهندسی در شرکتی معتبر کار می‌کند. تفریحاتی سالم دارد و برای والدینش بهترین پسر محسوب می‌شود، اما مادر او بشدت نگران ازدواج نکردن پسرش است. براستی چرا کامیار ازدواج نمی‌کند؟ مادرش پاسخ می‌دهد که 4 سال پیش به دختری علاقه‌مندشده و از او خواستگاری کرده است، اما خانواده دختر سنگ‌های بسیار بزرگی جلوی پای او گذاشته‌اند که حداقل آن، خریدن خانه‌ای مستقل و بزرگ بوده است. کامیار پسر فعالی است و حقوق خوبی دریافت می‌کند، اما با برآورده کردن خواسته‌های بی‌منطق آن خانواده سال‌ها فاصله داشت. این مساله بشدت کامیار را سرخورده کرد.

منصوره هم دختر دیگری از همان قوم و خویش است. او 31 سال دارد و خود را کاملا بی‌میل نسبت به ازدواج می‌بیند. دلیل او را براحتی می‌توان در طلاق پدر و مادرش دید. وی والدین خود را خوشبخت ندیده و احساس می‌کند ازدواج برای او هم همین معنا را خواهد داشت.

اگر از صدها دختر و پسر جوان دیگر هم دلایل ازدواج نکردن را سوال کنی، پاسخ‌هایی کم‌وبیش مشابه می‌شنوی. اصلی‌ترین دلایل توقعات بی‌منطق مالی خانواده‌ها، بالارفتن آمار طلاق، الگوگرفتن از جوامع غربی، نبود مسئولیت‌پذیری و لذت بردن از تجرد است. هنگامی که خانواده دختر از پسری 30 ساله که حدود پنج سال است از دانشگاه فارغ‌التحصیل و مشغول به کارشده توقع دارند صاحب خانه و ماشین و امکانات رفاهی کامل برای دخترشان باشد، آیا به این فکر می‌کنند که داشتن این اموال برای یک جوان هم غیرممکن است؟! چه دلیلی دارد که یک دختر و پسر در جشن عروسی باشکوهی که هزینه‌ای معادل 2 سال کامل حقوق آقاداماد را دارد به خانه بخت بروند در حالی که همان مبلغ می‌تواند بخشی از رقم تهیه خانه را پوشش بدهد؟ آیا خود را برای لحظه‌ای به جای آن جوان می‌گذارند تا ببینند این توقعات بی‌منطق تا چه حد امکان‌پذیر و شدنی است؟ چرا فکر می‌کنند تعیین مهریه بالا می‌تواند استحکام بخش زندگی فرزندشان باشد، در حالی که هر روزه ده‌ها دختر با گذشتن کامل از حق و حقوقشان طلاق می‌گیرند. آیا هر پسری که ثروت بادآورده پدری دارد می‌تواند شوهری ایده‌آل برای دختر آنها باشد؟

متاسفانه طلاق‌های متعددی که هر روزه در زندگی زوج‌ها رخ می‌دهد، نظر بسیاری از جوانان را نسبت به ازدواج منفی کرده است. به طور طبیعی وقتی یک دختر یا پسر جوان در جشن عروسی یک دوست یا قوم و خویش شرکت می‌کند و بعد از مدتی خبر طلاق همان زوج را می‌شنود، نسبت به ازدواج دلسرد می‌شود. او با خود می‌اندیشد نکند من هم به همین سرنوشت دچار شوم. شاید اگر تا آخر عمر مجرد باقی بمانم، به‌مراتب بهتر از ازدواج و در پی آن جدایی باشد، اما هیچ جوانی نباید زندگی خود را آیینه‌ای از زندگی دیگران ببیند. شاید آمار طلاق بالارفته باشد، اما هنوز هم هستند زن و شوهران جوانی که زندگی شیرینی دارند، با هم می‌سازند و زندگی را پیش می‌برند، بچه‌دار می‌شوند و هر سال زندگی را بهتر از گذشته روبه جلو هدایت می‌‌کنند.

چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۱۶
خسرو
Iran, Islamic Republic of
۲۱:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۷
۱
۰
در نسل جدید بلوغ جنسی سالها زودتر از بلوغ فكری رخ می دهد (بعكس نسلهای پیشین) در نتیجه مولفه های انتخاب همسر هم به قد و قواره و چشم و ابرو وتیپ محدود می شود. كه حاصلش این است « عشق هایی كز پی رنگی بود------------ عشق نبود عاقبت ننگی بود»
م
Iran, Islamic Republic of
۲۱:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۷
۰
۲
واقعا اینقدر پسرها بی مسئولیت شدن آدم می ترسه ازدواج كنه، می ترسه بهش خیانت كنن و هزارتا دلیل دیگه همین باعث میشه به ازدواج فكر نكنیم حتی در آستانه 30 سالگی............
نرم افزار موبایل
-
۲۲:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۷
۰
۱
همش توقعات بالای خانواده دخترنیست پسراهم انگارفقط حاضرن بادخترپادشاه ازدواج كنن
ملینا
Iran, Islamic Republic of
۰۲:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۸
۰
۰
عالی
جوان ایرانی
Netherlands
۰۳:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۸
۱
۰
با كدام كار ؟ با كدام درآمد ؟ نه خانه داریم , نه آینده داریم , نه پول داریم , داریم با پول بازنشستگی مادرمان زندگی
را گذرا می كنیم
حسنی
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۸
۱
۰
دختر ها و پسرها از ازدواج به شدت می ترسند. بنده خواستگاری داشتم كه شرط ازدواج شون با من این بود كه هیچ وقت بچه دار نشویم. چون می ترسید زن و شوهر به خاطر بچه مجبور باشند كنار هم زندگی كنند!!!! ایشون در دو-سه جلسه دنبال این بودن كه من علاقه ام رو به ایشون ثابت كنم! چون نگرانِ دوست داشتن واقعی توو زندگی بودن!
نمی دونم قرار چه كسی پاسخگوی این ترس ها و دلهره ها باشه.
...
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۸
۰
۲
من هم خیلی علاقه ای به ازدواج ندارم .وراستش مگر اینكه با یه غیر ایرانی ازدواج كنم البته منظورم عراقی وافغانی و...نیست.به خاطر پاسپورت هم نمیگم .فكر میكنم بایه فرد خارجی بهتر میشه عشق و تجربه كرد.میدونم اینهم چاپ نمیكنی !!
نظر
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۸
۰
۱
با حسنی موافقم خیلی وقتها ترس از ازدواج كه باعث میشه خیلی ها ازدواج نكنند حالا این رو كارشناسان نشنوند و بعد به جای اینكه مسئله رو اصولی حل كنند بیان تو حرفهاشون بگن نترسید نترسید و حرف بی ربط تحویل مردم بدن . اما واقعا خیلی ها هم پسر و هم دختر برخلاف این مطلب كه خیلی ها نداشتن شغل و یاشرایط مالی مناسب رو دلیل ازدواج نكردن می دو نند این مورد یعنی مالی تمام دلیل ازدواج نكردن نیست دلیلهای دیگه ای هم داره . مثلا پسرهای بی مسئولیت هم زیاد شده و به خاطر همین خانواده یا فرد ترجیح میده دخترش مجرد زندگی كنه تا اینكه از چاله به چاه بیافته . بی قید و بند زندگی كردن یه عده قلیلی دختر و پسر (كه دوستی شان در حد روابط جنسی هم هست ) در جامعه باعث شده كه همه فكر كنند كه اكثر جامعه به همین شیوه زندگی می كنند و كسانی كه می خوان ازدواج كنند و سالم زندگی كنند نتونند به راحتی به طرف مقابلشون اعتماد كنند . و البته قوانین جامعه هم بی تاثیر نیست از یه طرف زن می ترسه با یه فردی ازدواج كنه و نتونه باهاش زندگی كنه بعد حتی حق طلاق رو نداشته باشه و از طرف دیگه دست و پای مرد رو برا ی گرفتن طلاق با مهریه می بندند . البته منظورم این نیست كه هدف از ازدواج طلاق می باشد منظور اصلی من اینه كه نمیشه با مهریه و ندادن حق طلاق مرد و یا زن رو مجبور به ادامه زندگی با كسی كرد به خاطر همین با دیدن كوچكترین رفتار نامناسبی از دختر یا پسر در دروان آشنایی اونها از ازدواج كردن با هم به خاطر ترسی كه دارند منصرف میشن . ضمنا شرایط در جامعه ما به طوربرای زنی كه طلاق گرقته با زنی كه ازدواج نكرده خیلی بدتر است . ضمن اینكه عرف جامعه و قوانین جامعه زن رو اون جور كه باید حمایت و تایید نمی كنند .
مخاطب
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۸
۲
۰
چند تا نقطه اگر فیلم خارجی زیاد می بینی بدون كه خیلی خوب رو شما تاثیر گذاشته . تا این حد كه حتی عشق و علاقه رو هم فكر می كنی تو خارج باید بری دنبالش بگردی نه تو ایران . به هرحال سعی كن طرز فكر خودت رو داشته باشی اجازه نده هیچ فیلم و هیچ كسی و هیچ فردی فكرت و شخصیتت رو ازت بگیره و هر چیزی دوست داره جایگزینش كنه . برای امتحان یه مدت سعی كن در خوراندن مسائل و افكار به مغزت دقت كنی.
....
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۸
شما اگر قصد نصیحت داری یاد بگیر مودبانه حرف بزنی .اینكه من قصد داشته باشم با هركی ازدواج كنم به كسی ربطی نداره. خداروشكر از كسانی كه ازصفحه این بازیگر به اون بازیگر ترانسفر میشن بیشتر اطلاعات به مغزم میرسه. خواهش میكنم چاپ كن.
مشكل
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
۰
۲
راستش من هم از ازدواج می ترسم اول از همه اصلا اعتماد به نفس ندارم از وقتی بچه بودم همیشه به من می گفتن به مردا نزدیك نشو جرات ابراز علاقه به هیچ كسی رو نداشتم و ندارم وقتی میگن كسی می خواد بیاد خواستگاری پر از استرس می شم حالا كه از سن ازدواجم گذشته مادرم به هر كس و ناكس راضی میشه نمیدونه خودش عامل همه این ترساست و من هم با همه وجودم جلوش میایستم و میگم نمی خوام ازدواج كنم
مخاطب
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
۱
۱
من راحت صحبت كردم چون شما نظر گذاشتی كه دیگران بخونند فكر كردم شاید خوندن نظر دیگران هم برات جالب شما باشه . ضمنا من فقط صریح و راحت صحبت كردم اصلا قصدم بی ادبی نبود .گفتم دنیای مجازی هست و به كسی مطلب صریح و رك گفتن بر نمی خوره فقط همین . اگر متن جوری بوده كه شما بی ادبی برداشت كردید معذرت می خوام . من واقعا دیگه از این بعد سعی می كنم برای كامنت های شما كامنت ننویسم . ضمنا قصدم هم نصیحت نبود . فقط یه نظر و انتقاد دوستانه گفتم . فقط همین . من تقریبا اكثر صفحات جام جم كه برام جالب باشه رو می خونم فرقی نمی كنم سیاسی باشه خبر در مورد بازیگر باشه .
ر- اعتمادی
Germany
۱۰:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۰
۰
۰
نظریه سركارخانمی كه بانام مستعارمشكل ابرازعقیده نموده اندبرایم خیلی جالب بود.درجواب ایشان اظهارمیدارم استرس ازازدواج طبیعی است باتوجه به اینكه خیلی ازازدواجهابه طلاق منجرمیشودوخیلی هاهم كه بناچاردرحال ادامه زندگی هستندیرسرهرمسئله ناچیزی جروبحث شدیدمیكنند.حق داریدبترسیدولی درپایان عرایضم خدمتان عرض میكنم مسئله ازدواج راازفیلسوف بزرگ ارسطو میپرسندكه ازدواج كنیم یانه ایشان جواب میدهندچه ازدواج كنید وچه ازدواج نكنیدپشیمان میشوید.كاملاصحت دارد.من خودم ازدواج كرده ام وپشیمان هم هستم صددرصداگرازدواج نمیكردم هم پشیمانی عایدم بود.
....
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۰
۰
۱
والا ماكه قبلش لبخند میزدیم یه بنده خدایی گفت پوزخند میزنم .از عالم وآدم پرسیدم گفت :))لبخنده نه پوزخند .بعدش فضای مجازی هم به هر حال صاحب داره دیگه !! منم قصدم توهین نبود.تجربه عشق وعاشقی هم ندادم واینكه اهل فیلم هندی وایرانی هم نیستم .روحساب چیزهایی كه درجامعه می بینم نظر م اینه یعنی مدتیه .احساس میكنم بایه خارجی بهتر میتونم زندگی كنم.شاید اشتباهه .خوب جامعه هم در این باور من نقش داره.یه دوستم بایه فرد تركیه ای ازدواج كرد درمسافرتی كه رفته بود وازخوشبختیش میگه توكشور ما دروغو طلاق !! البته من قصد توهین به ملت وفرهنگمو ندارم .
مرضیه
-
۲۲:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۷
۰
۰
پدر مادرم همه چیو از من گرفتن. اعتماد به نفس، زیبایی، آرزو و...
یه خواهر و یه مادر و یه پدر بی غیرت دارم
از چاله خودمو بندازم تو چاه كه زخم زبون شوهرم و بشنوم كه عقده ای یم و بعدم بچه بیاد كه خواه ناخواه ژن افسردم بهش منتقل میشه
زخم زبون می شنوم اما می گذره و بالاخره دست از سرم بر میدارن

ایام
United Kingdom
۱۲:۵۱ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۲
۰
۲
زندگیتونو بکنید باو
ازدواج دیگه چه زهر ماریه
سری که درد نمیکنه دستمال نمیبندن
ازدواج !!!!!هه
خواهش میکنم چاپ کن

نیازمندی ها