در حال حاضر مجموعه «آرایشگاه زیبا» از این شبکه در حال پخش است که برای خیلی از ما تداعیکننده خاطرات خوش است؛ از رضا بابک گرفته تا حسن پورشیرازی که هنوز آن زمانها به شهرت نرسیده بود و کسی او را به نام شوکت نمیشناخت و محمود بصیری که با ایفای نقش «آق اصلان» در این مجموعه با آن لهجه شیرین قزوینی به دل نشست و مشهور شد.
این مجموعه یکی از بهترینهای «زندهیاد مرتضی احمدی» را برای ما خلق کرد. به این موارد باید بازی تاثیرگذار زندهیاد حسین کسبیان را هم اضافه کرد و البته قصهای جذاب و خانوادگی که واجد تاویلهای اجتماعی فراوانی بود.
پسری آرایشگر با سن بالایی که دارد، هنوز ازدواج نکرده و همین امر منجر به این میشود که هر کدام از دوستانش، شخصی را برای ازدواج، به او معرفی کنند. این قضیه تا جایی پیش میرود که پسر خسته شده و سعی میکند به زندگی خود سر و سامانی بدهد.
در هر قسمت از داستان، پسر همراه مادر و خواهرش به خواستگاری میرود ولی هیچ یک سودی ندارد تا اینکه مهر زنی به دلش مینشیند. مرضیه برومند که تاکنون سریالهای خانوادگی جذابی برای تلویزیون ساخته هنوز هم این سریال را یکی از بهترین و موردعلاقهترین کارهای خود میداند و البته به نظر میرسد مخاطبان نیز با او در این مورد هم نظر باشند. آرایشگاه زیبا دو لوکیشن عمده داشت که بسیاری از وقایع مهم داستان در آن دو فضا یعنی منزل و آرایشگاه اسد خمارلو اتفاق میافتاد.
محل کار اسد خمارلو گزینه و فضای مناسبی برای شکل گیری وقایع مختلف سریال بود؛ زیرا آرایشگاه مغازهای نیست که مشتریان برای خرید جنسی به آن وارد و سپس خارج شوند. بنابراین آرایشگاه فضای بکری برای ساخت سریال طنز با موضوع اجتماعی به حساب میآمد.
آرایشگاه زیبا سریالی اپیزودیک بود و هر داستان در یک قسمت به پایان میرسید. در عین حال نقطه اتصال تمام داستانها، اسد خمارلو و خانواده و ماجراهای شخصی او بود که گاهی آنقدر پررنگ به آنها پرداخته میشد که قصهها و ماجراهای آرایشگاه به طور کامل کنار گذاشته میشد یا به حاشیه میرفت.
سریال آرایشگاه زیبا اگرچه یک موضوع خانوادگی و مساله ازدواج را دستمایه روایت خود قرار داده بود، اما واجد رویکرد انتقادی به مسائل اجتماعی هم بود و اتفاقا دست روی موضوعی گذاشت که شاید اکنون مصداق بیشتری داشته باشد و همین بازپخش را نیز میتوان در این موضوع جستجو کرد. به این معنی که یکی از معضلات اجتماعی ـ خانوادگی در حال حاضر تاخیر ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج دختران و پسران است که بالطبع این مساله پیامدهایی را هم برای خانوادهها و هم برای جامعه ایجاد میکند.
شاید در زمان پخش این مجموعه که آغاز دهه 70 بود قصه قهرمان داستان یک مورد استثنایی و نادر بود ولی اکنون این مساله عمومیت پیدا کرده است لذا تماشای این مجموعه در دهه 90 امکان همذاتپنداری بیشتری را برای مخاطبان مرتبط و خانوادههایشان ایجاد میکند و چهبسا به فرآیند حل مساله کمک کند. ضمن اینکه در آرایشگاه زیبا تصویری واقعگرایانه از خانوادههای ایرانی بویژه نقش و نفوذ مادر در ازدواج فرزندان نیز بدرستی روایت شده است و برخی خردهفرهنگها یا آداب و سنن غلطی که امر ازدواج را به تاخیر انداخته یا با مشکل و مانع مواجه میکند مورد نقد قرار میگیرد.
از سوی دیگر، آرایشگاه زیبا در زمان خود از معدود سریالهایی بود که فضا و محیط شغلی یک شخصیت را بخوبی نشان میداد و دیگر قصه صرفا در فضای خانه و آپارتمان روایت نمیشد.
همین موقعیت، امکانی را فراهم کرد تا کارگردان به حوزه اجتماعی نیز سرک بکشد و فرهنگ عمومی را در یک فضای اجتماعی مورد بازنگری قرار دهد. اتفاقا بخش عمدهای از جذابیتهای قصه بویژه موقعیتهای کمیک و مفرح داستان در درون آرایشگاه اتفاق میافتد و روابط و مناسبات اجتماعی مردم و تاثیر آن بر ساحت خصوصی و خانوادگی نیز به تصویر کشیده میشود.
راز این جذابیت و اساسا ماندگاری سریال آرایشگاه زیبا را باید در واقعی و باورپذیر بودن آدمهای قصه و روابطشان دانست. آن وقتها که تلویزیون فقط دو شبکه داشت، شبهای سهشنبه بیشتر بینندهها در خانههایشان منتظر آقا اسد و خانوادهاش و کاسبهای محل مینشستند تا سریال محبوبشان را ببینند.
موسیقی تیتراژ اول و پایانی هم یکی از امتیازات خوب این سریال بود که هنوز هم به عنوان یکی از بهترین تیتراژهای تلویزیونی شناخته میشود؛ موسیقی شاد و پر جنب و جوش که با فضای قصه نیز هماهنگی و تناسب داشت و پر از صدای زنگ تلفن و به هم خوردن قیچی بود.
قسمت آخر سریال طبق سلیقه برومند پر از خنده و شوخی و خوشی بود. او هیچ وقت سریالها و فیلمهایش را با غم، حسرت، بدبختی و بیچارگی تمام نمیکند. همیشه تماشاگر به همراه شخصیتهایش میخندد و دلش خوش میشود و در حالی سرش را روی بالش میگذارد که کمی سبک و شاد شده و چند ساعتی از غم و غصههای زندگیش فاصله گرفته است.
در سکانس آخر «آرایشگاه زیبا» آق ستون همه کاسبها و چند نفر از فامیلهای آقا اسد را برده توی یک جای خوش آب و هوا مثل فرحزاد و به آنها به مناسبت ازدواج آقا اسد ناهار میدهد. همان ولیمهای که قولش را به همه داده بود. اصلان، بیبی را هم با خودش آورده و همه با هم خوش هستند و میخندد. اگر هنوز هم با تماشای آرایشگاه زیبا یا حتی شنیدن موسیقی آن به وجد میآییم به خاطر این است که این مجموعه حال ما را خوب میکرد.
باز پخش برخی از سریالهای موفق دهه 60 و 70 برای مدیران و تهیهکنندگان تلویزیونی نیز میتواند درسهای خوبی برای آموختن باشد و البته تحلیلگران برنامههای نمایشی که بیندیشند به چه دلایلی مثلا سریال آرایشگاه زیبا موفق بوده و همه از آن با خاطره خوش یاد میکنند.
سریالی که هم لحن انتقادی داشت هم موضوع خانوادگی و هم در نهایت با تماشای آن احساس آرامش و خوشی به مخاطب دست میداد؛ در عین اینکه از حیث تولید و ساختار فنی سریال ساده و کمخرجی بود. اگرچه برخی ممکن است بگویند ذائقه مخاطب امروز نسبت به گذشته تغییر کرده، اما در مقابل باید پرسید پس به چه دلیل بازپخش این مجموعه بعد از 25 سال باز هم با استقبال مخاطب روبهرو شده است. پاسخ کارشناسانه به این سوال میتواند راهکاری برای ساخت مجموعههای نمایشی موفق در تلویزیون باشد.
سیدرضا صائمی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد