با آنکه 17 سال بیشتر نداشت، اما مدتی بود به دختری علاقهمند شده بود. آن روز تصمیم گرفت به دیدار دختر مورد علاقهاش برود و از علاقهاش به او بگوید. از اینکه این راز را در دل داشت خسته شده بود و میخواست فتانه از علاقهاش با خبر شود. برای همین راهی خانه آنها شد و وقتی با در باز مجمتع مواجه شد، بدون هیچ حرفی وارد خانه شد.
چند بار فتانه را صدا زد و منتظر شد تا او بیاید که ناگهان احساس کرد کسی پشت سرش ایستاده است. امید سرش را برگرداند و با مردی حدود 30 ساله مواجه شد. مرد جوان دست او را گرفت و درحالی که از شدت خشم دندان هایش به هم ساییده میشد، گفت: «با فتانه چهکار داری؟ به من بگو من برادرش هستم.» امید میخواست توضیح دهد اما مرد جوان با یک حرکت او را به طرف در کشاند و با زور سوار خودروی نیسان آبی کرد.
پسر نوجوان التماس میکرد اما برادر فتانه بدون توجه به التماسهای او شروع به کتک زدن پسر 17ساله کرد. امید گریه میکرد و راننده به سمت خارج از شهر حرکت کرد. بعد از طی مسافتی، وقتی به محلی خلوت رسید، مرد جوان خودرو را در کنار جاده پارک و امید را با زور از خودرو پیاده کرد. او پسر نوجوان را مجبور کرد تا لباسهایش را دربیاورد و شروع به عکاسی از او کرد. بعد از آن تمام لباسهایش را با سیگار سوزاند. امید را که بشدت کتک خورده و ترسیده بود،سوار ماشین کرد و در نزدیکی خانهاش پیاده کرد. اما قبل از آنکه پسر نوجوان از خودرو پیاده شود به او گفت:« این است سزای کسی که به ناموس کسی نظر دارد. حواست باشد اگر اینبار خواستی سراغ فتانه بروی، به خاطر بیاور که عکس هایت دست من است و میتوانم آنها را منتشر کنم.»
تنها کاری که امید میتوانست انجام دهد به صدا درآوردن زنگ خانه بود و بعد از آن بیهوش روی زمین افتاد. او بلافاصله به بیمارستان انتقال داده شد و پس از چند روز مراقبت به هوش آمد و راز حادثه تلخی را که برایش رخ داده بود، برملا کرد. با مشخص شدن این موضوع، ماجرا بلافاصله به پلیس اعلام شد.
از آنجا که برادر فتانه او را به زور سوار خودرویش کرده و او را مورد ضرب و جرح قرار داده بود، گروهی از کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی، تحقیقات برای بازداشت مرد جوان را آغاز کردند.
مرد جوان زمانی که مقابل بازپرس پرونده قرار گرفت به جرم خود اعتراف کرد و گفت:« زمانی که به خانه آمدم و امید را دیدم، بشدت ناراحت شدم و تصمیم گرفتم از او زهر چشم بگیرم. برای همین او را سوار ماشین کرده و به بیرون از شهر بردم. قصد نداشتم از عکسهایی که گرفتم سوءاستفاده کنم، فقط میخواستم تهدیدی باشد تا امید سراغ خواهرم نرود. من نمیدانستم ارتباطی بین آنها وجود ندارد و عجولانه تصمیم گرفتم و از کاری که کردهام، پشیمانم.
بهدنبال اعترافات مرد جوان و مواجهه حضوری با شاکی پرونده او به بازسازی صحنه جرم پرداخت و با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد. در ادامه، پرونده مرد جوان پس از تکمیل، برای صدور حکم به دادگاه ارجاع شد.
چند روز قبل متهم جوان در مقابل قاضی امام وردی از شعبه 133 مجتمع امام خمینی قرار گرفت و به دفاع از خود پرداخت. باتوجه به اظهارات صریح متهم، صحبتهای شاکی، بازسازی صحنه و تحقیقات بازپرس پرونده، متهم به اتهام آدمربایی که منجر به مصدومیت شده و باتوجه به تعدد جرایم به 15 سال حبس و دیه محکوم شد.
هلیا نصرتی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد