این تنها یک ترانه فولکلوریک و قدیمی کردی نیست! داستان زندگی واقعی است که هر روز در نوار مرزی ایران تکرار میشود، دوباره و دوباره. سایه مرگ گام به گام در تعقیب مردمان این سرزمین است؛ همین مردمان اما به غفلتی یا لغزشی، یا جان از کف میدهند یا یک قطعه از تن خود را؛ معلول میشوند و سربار. آنان سالیان درازی است که گذشتهاند از مرز جان. اینجا مردمان را نمیتوان به جوان و پیر تشخیص داد. چهرهها خسته است و تکیده. زن و کودک، مرد جوان و کهنسال، کمرها خمیده است. امروز قصه ما همان داستان تکراری «کولبر»هاست.
کرایه کولت چند؟!
«کولبران (حملکنندگان) به کارگران مرزی گفته میشوند که برای کسب درآمد زندگی خود مجبور به حمل اجناس میشوند.» این را ویکیپدیا نوشته است. آنان چای، پارچه، تلویزیون، کریستال، مواد خوراکی و... را بر شانههای نحیف و تکیده خود میگذارند تا بدون گمرک از کوه بالا بروند و وارد کشور کنند. سخن ما نه از بزرگ قاچاقچیان است و نه از باندهای کوچک و بزرگ و هزار حرف بیربط و باربط دیگر. کالا متعلق به افرادی است که با چند دقیقه و چند کلام تلفنی جنس جابهجا میکنند و از نوای پیامک موجودی حسابشان، تبسم میزنند، اما آن مرد 40 ساله نحیف و موی جوگندمی کولبر که بیشتر به بالای 60 سالهها میماند؛ برای یک پشته سنگین خود تنها و تنها چیزی حدود 50 هزار تومان مزد میگیرد. از سر رضایت نیست هیچ، تنها برای روشن ماندن اجاق خانهاش است که مباد اجاق سرد شود و رخسار طفلکانش زرد.
همین اندک دستمزد «از هیچ بهتر است.» این را دکتر خالد توکلی، جامعهشناس و پژوهشگر به جامجم گفت.
تعداد زنان و مردان، کودکان و جوانان که کولبری میکنند کم نیست، آمار رسمی از آن نیز وجود ندارد. آنها در تمام نوار مرزی آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه پراکنده و بیشتر هم اهل روستاهای مرزی هستند. به گفته توکلی، کولبرها در شهر بانه به دلیل فعال بودن مرز نسبت به جاهای دیگر فعالتر هستند. در کرمانشاه هم وجود دارند، اما نه به صورت گسترده.
ارزشمند یا غیرقانونی
دیگر بار باید پژوهشهای خاک خورده را ورق زد یا این که برای تکمیل گزارش سراغ کارشناسی رفت و گفت وگو کرد ، تنها به این امید شاید دل کسی از سر مسئولیت بلرزد و فاصله زبان تا دست خود را کوتاه کند؛ کاری کنند شبیه همان اشتغالزایی.
براساس پژوهشی که «پریوش چراغی» پژوهشگر انجام داده است، در نواحی مرزی استان کردستان بویژه روستاهای مرزی شهرستان مریوان به دلیل شرایط طبیعی و ماهیت توسعه نیافته اقتصادی، قادر به عرضه ظرفیتهای کافی برای اشتغال نیستند و در زمره مناطق منزوی به شمار میروند. ویژگیهای اقتصادی و سیاسی اینگونه مناطق ایجاب میکند که مساله نیروی انسانی و اشتغال از ماهیت و ویژگی فوقالعادهای برخوردار باشد و در سطح سیاستگذاریهای ملی طرح موضوع شود. با این حال مناطق مرزنشین دارای فرصتهای زیادی برای انجام عملیات زیرزمینی قاچاق هستند. این شیوه عمل از رایجترین و دیرینهترین اشتغالات مرسوم مناطق مرزی بوده و از جمله امتیازات اینگونه مناطق به شمار میرود. توکلی مهمترین عامل پدیده کولبری در منطقه را عامل «اقتصادی» عنوان میکند که عامل «جغرافیایی» هم در آن تاثیر زیادی دارد. وی در ادامه میگوید: «به دلیل افزایش جمعیت روستایی و نبود کارخانه و زیرساختهای لازم برای اشتغال، بیکاری در منطقه زیاد است، به همین دلیل قاچاق چشمگیر است.» این پژوهشگر با اشاره به گسترش پدیده کولبری در منطقه میگوید: در گذشته جوانان برای یافتن کار به جاهایی همچون کورههای آجرپزی یا کلانشهرها میرفتند، اما اکنون به دلیل روند رو به گسترش پدیده بیکاری و همچنین تحریمها، از یافتن کار درماندهاند و به همین دلیل آنها به زادگاه خود بازمیگردند و از سر ناچاری به کاری همچون کولبری رو میآورند.
نکته ظریف اما نوع نگاه به قاچاق است، غیرقانونی یا شریف! توکلی به جنبه فرهنگی این مساله هم اشاره میکند: « تعریف بسیاری از مردم کردستان که کولبران نیز بخشی از آنها هستند از قاچاق تا حد زیادی با تعریف قانونی آن متفاوت است و درک و ذهنیت مشترکی در این زمینه وجود ندارد. از نظر ایشان صرفا خرید و فروش موادمخدر و مشروبات الکلی و کالاهای زیانآور برای فرد و جامعه یا غیرشرعی از مصادیق قاچاق به شمار میآید. به عبارت دیگر در میان بسیاری از مردم کردستان مشاغل را بر اساس حلال یا حرام بودن کالای مورد معامله و نه بر اساس نتیجه مطلوب یا نامطلوب آن برای نظام اقتصادی ارزشگذاری میکنند. به همین دلیل، قاچاقچیان موادمخدر و تا حدی مشروبات الکلی، افرادی منفور به شمار میآیند، در مقابل کولبران به عنوان افرادی شریف و زحمتکش که در پی کسب روزی و معیشت حلال هستند مورد تجلیل مردم هستند... به باور این گروه تنها خرید و فروش موادمخدر یا مشروبات الکلی قاچاق یا به عبارتی حرام محسوب میشود بنابراین حمل کالاهای معمولی نه تنها جرم نخواهد بود، بلکه به عنوان یک کار ارزشمند است...»
با این همه نباید از یاد برد که اینجا نه سخن از تاثیر کار غیرقانونی آنها بر صنایع داخلی است، که خود بسیار اهمیت دارد و نه تائید کار غیرقانونی. سخن از مرگ و زندگی است. داستان زندگی است.
رسمی و غیررسمی
10 تا 80 ساله! هیچ مهم نیست؛ جنسیت هم رنگی ندارد میان این کوههای سخت و سرد؛ مهم بلدی راه است و توان. میشود دیپلمه و لیسانسیه هم میانشان یافت حتی دانشجو. باید توشه برداشت و دل به کوه زد. باز آمدن یا نیامدن در این ملک دست تقدیر است. مین تنها بلای جانشان نیست سقوط از صخره و هزار دامگه دیگر باید از سر بگذرانند. در این کار حیرتآور اما لطایفالحیل فراوانی وجود دارد؛ «گروههای قاچاق که به صورت کاروانی مبادرت به این کار میکنند، کمتر مورد آسیب واقع میشوند، شاید بتوان به آنها لقب قاچاقچیان رسمی داد؛ کولبرها برای امنیت بیشتر باید وارد چنین گروههایی شوند چون آنها راه را از چاه باز میشناسند» این را هم توکلی گفت. تاکنون راههای بسیار برای جلوگیری از کولبری آزموده شده است، گزینههای پیشنهادی بسیار هم هنوز روی میز است. این پدیده چه عوامل و ریشههایی دارد؟ چه خسارتهایی در پی دارد و چرا برخی کولبر میشوند؟
توکلی با طرح این پرسشها گفت: «یک راه حل ساده، اساسی و بیخطر، تاسیس بازارچههای مرزی است که به صورت قانونی در آن واردات و صادرات انجام شود و نظارت بر آن حاکم باشد» به همین سادگی آیا قصه کولبری ختم به خیر میشود؟ «خیر».
این جامعهشناس میگوید: «حتی در صورت تاسیس یا توسعه چنین بازراچههایی باز برخی کالاهای ممنوعه که ورود آنها به صورت قانونی و از مبادی گمرکی میسر نیست، موجب تداوم پدیده کولبری با تمام مخاطرات آن میشود. البته بازارچههای مرزی برای جذب نیرو محدود هستند. از طرف دیگر ورود برخی از کالاها همچون تلویزیون بدون گمرک، بیشتر سودآور است.»
رفتن و نیامدن ...
این که بسیاری از آنها از سر ناچاری شانههای خود را زیر بار سنگین کالا ستون میکنند، شکی نیست. هیچ نهاد دولتی یا غیردولتی هم وجود ندارد که از کولبرها بویژه در مواقعی که آسیب میبینند حمایت کند. این قضیه به قول توکلی برای افرادی که در آن سوی مرز صدمه میبینند حادتر است. برخوردهای تند و نداشتن هر گونه حامی و پشتوانه امید را در دل این مردمان کمرنگ کرده است. «هرساله تعدادی از کارگران کولبر جان خودرا درمرزهای کردستان از دست میدهند» این را هم ویکیپدیا نوشته است.
مردمان مهربان این دیار هنوز از پس این همه سال نگاهشان دوخته به دست مسئولان تا باری را از شانههای بیرمقشان بردارند؛ نه صرفا از راه برخورد قانونی، بلکه با تدبیر و سیاست و سرمایهگذاری.
سامان عابری / جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد