امروز نزدیک به 10 قرن (967 سال) از تولد حکیم خیام میگذرد و او نه تنها به عنوان شاعر و دانشمندی پرآوازه در ایران شناخته میشود بلکه در همه دنیا نیز بهعنوان اندیشمند و شاعری ژرفنگر مطرح است.
این اشتهار بیحد و حصر فقط حاصل سرودن و ترجمه 70 رباعی است که گرچه کمیتی اندک دارد اما بهدلیل طرح نکات عمیق شهرتی عالمگیر یافته است. این اندیشههای نقض یادآور بیت معروف نظامی است که میگوید: کمگوی و گزیدهگوی چون دُر / تا ز اندک تو جهان شود پُر.
امروز میبینیم بسیاری از نویسندگان، دهها جلد کتاب مینویسند ولی حتی همسایه آنها هم شناخت درستی از ایشان ندارد، زیرا در آثارشان حرفی تازه و تاملبرانگیز و ژرف دیده نمیشود و آنچه عرضه میکنند تکرار مکررات است.
به جرات میتوان گفت خیام در جهان از هر شاعر ایرانی مشهورتر است، چندان که برخی ایران را با نام و آثار این حکیم فرزانه میشناسند. رباعیات او 800 بار تاکنون و در شمارگان 20 میلیون نسخه در جهان منتشر شده است تندیس این حکیم در بسیاری از مراکز فرهنگی و دانشگاههای معتبر جهان از جمله وین، مادرید، بخارست، کاراکاس و فلورانس نصب شده است. همچنین در سال 1980 سیارکی به اسم او نامگذاری شد و همچنین یکی از حفرههای کره ماه هم به نام او ثبت گردید.
دلیل این آوازه بیمرز خیام چیست؟ بیتردید باید این شهرت و توجه جهانی و مستمر را در اندیشههای ژرف او جست که در ابیاتش نمود و تجلی یافته است. همین ژرفنگری است که باعث شده است تا او بر خلاف بسیاری دیگر از مفاخر، در زمان حیاتش نیز چهرهای مشهور و مورد توجه باشد، بهطوری که سنایی در نامهای از کمتوجهی خیام به خود ـ زمانی که سفری به نیشابور داشته ـ گلایه کند. حکیم غزنین در آن نامه خیام را «پیشوای حکیمان» و خود را «عاشق صادق» وی میخواند.
این نوشته قدیمیترین متنی است که در آن به خیام اشاره شده است، سنایی در نامه مذکور روایت میکند که صرافی اتهام سرقت به شاگرد وی زده و با آن که این شایعه در شهر پیچیده است و خیام بهرغم محبوبیت و مشهوریت که در نیشابور دارد در برابر چنین اتهام ناروایی ساکت نشسته است:
«من متعجبم از سکون و صلابت تو که چندین محیلان در شهر، و ذوالفقار زبان تو در نیام، و چندین فساد در جوارند و دره صلابت تو بر طاق، توقع این عاشق صادق آنست که چون نوشته بدان پیشوای حکیمان رسد در حال به ذوالفقار زبان حیدروار سرشان بردارد...»از این نوشته برمیآید که خیام علاوه بر اشتهار در زمان خود شخصیتی بانفوذ و مورد احترام مردم نیز بوده است.
از میان نوشتههای قدیم پس از مکتوب سنایی، در چهار مقاله نظامی عروضی نیز ذکری از خیام به میان آمده است.
از مجموع مشابهتهایی که میان نگرش خیام با بسیاری از اندیشمندان مشاهده میشود میتوان به این نتیجه رسید دیدگاهی در قالب تفکر خیامی وجود دارد که میتوان آن را مبنایی برای مکتب فکری خاص قرار دارد از همینرو مضمون بسیاری از رباعیاتی را که درست یا نادرست منتسب به خیام میدانند بیرون از این مکتب نیست، اگر از خیام هم نباشد بیتردید خیامی است.
این تفکر خیامی از او شخصیتی اسطورهای ساخته که مانند بسیاری از اسطورهها با اصل خود تفاوت دارد. این دوگانگی مخالفان و موافقانی را پدید آورده که سبب شده برخی مانند نجمالدین رازی در مرصاد العباد او را متفکری کافر و دهری بخواند. رضا قلیخانهدایت هم در مجمع الفصحا او را «حکیمی فاضل» میداند که رباعیاتش حکیمانه و پخته است ولی «نیکنام» نیست. قضاوتی از این دست قطعا سر در اذهان بسته دارد.
«قفطی» در «تاریخ الحکما» گرچه از او بهعنوان «پهلوان میدان علوم یونانی» نام میبرد ولی یادآور میشود که دیناندیشان و صوفیان به کنه افکارش پی نبردهاند. حال آنکه غوری هروی در نزهه الارواح نگاه ملاطفتآمیزی به خیام دارد و ضمن تعریف از حافظه قوی او بهعنوان مثال میگوید کتابی را 7 بار در اصفهان خواند و پس از مدتی آن را در نیشابور کلمه کلمه نوشت. بر واژگان تازی تسلط کامل داشت و قرائت هفتگانه قرآن را به حد کمال میدانست.
این اختلاف نظرها درباره خیام هنوز هم وجود دارد، زیرا نگرشهای عقلی و قلبی خیام مانند بسیاری از متفکران بزرگ نتایج خاص خود را ارائه میدهند که هریک را باید از همان منظر نگریست ولی قدر مسلم این است که خیام از هر دو منظر چهرههای معمایی و بحثبرانگیز است.
محمد بقایی ماکان - پژوهشگر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم