آنها شاید در تنگنای شدید مالی قرار گرفته باشند، اما به خود این اجازه را نمیدهند که این اموال را نزد خود نگه دارند بلکه سعی میکنند صاحب اموال گمشده را پیدا کرده و به آنها تحویل دهند. این افراد مدام با خود فکر میکنند این اموال متعلق به چه کسی میتواند باشد، صاحب اموال در چه حالی است. خودشان را جای صاحب اموال میگذارند و خود را در برابر آزمایش الهی میبینند و سعی میکنند با یافتن صاحب مال یا اموال، به ناراحتی وی پایان دهند.
آنها این تصور که اموال گمشده را نزد خود نگه دارند حتی برای لحظهای به ذهنشان خطور نمیدهند. این افراد به ضوابط اجتماعی و ارزشهای جامعه پایبند بوده و از آن تخطی نمیکنند.
به این باورند که اگر برای خودشان چنین حادثهای رخ میداد امیدوار بودند مال گمشدهشان را فرد درستکاری پیدا کند و به آنها تحویل دهد.
بنابراین با این تفکرات سعی میکنند اموال گمشده را به صاحبانشان تحویل دهند تا آنها نیز همچنان امید داشته باشند که انسانیت هنوز نمرده و افرادی باوجدان همچنان در جامعه حضور دارند و صداقت در وجودشان وجود دارد و امانتدارهای خوبی هستند.
اما زمانی که یک فرد به عنوان سارق خود را محق میبیند که باید به مال دیگری دست درازی کند و آن را به سرقت میبرد، وجدان خود را زیر پا میگذارد و حتی از کوچکترین مبلغ پول یا مالی که متعلق به دیگران است هم نمیگذارد و به زور مال دیگری را به سرقت میبرد و نگاهی به این نمیاندازد که ممکن است فرد مالباخته متضرر چه خسارت مالی و روانی شود. این افراد به هنجارهای جامعه توجهی نمیکنند.
ارزشهای اجتماعی را زیر پا میگذارند. وجدان آنها همیشه خفته است و هیچ گاه در مسیر درست گام بر نمیدارند.
دکتر مصطفی اقلیما - رئیس انجمن علمی مددکاری ایران
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد