این کنفرانس به مدت یک ماه تا بیست دوم می ادامه دارد. قرار است در این کنفرانس برخی مسائل مهم و کلیدی ازجمله مفاد پیمان ان.پی.تی، خلع سلاح هستهای همراه با بهکارگیری تدابیر ویژه عملی و منع اشاعه تسلیحات هستهای مورد بررسی قرار گیرد.
پیمان ان.پی.تی در سال 1968 با سه هدف عمده تدوین شد:
1 ـ جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای
2 ـ کمک به فرآیند خلع سلاح هستهای
3 ـ فراهم کردن شرایط برای همه کشورها در بهرهمندی از فناوریهای هستهای صلحآمیز.
بدون وارد شدن به تشریح اهداف سهگانه پیمان، یک بحث اساسی که در اجرای این پیمان وجود دارد و کسی آن را رد نمیکند، آن است که این پیمان در بند اول خود باقی مانده و نتوانسته در 2هدف دیگر خود کوچکترین گامی بردارد و امروزه همه آن را یک پیمان عدم اشاعه میشناسند و به 2 هدف دیگر آن یعنی خلع سلاح و همکاریهای صلحآمیز هستهای توجهی نمیکنند.
عملکرد آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهعنوان نهاد مسئول اجرای مفاد ان.پی.تی هم به دامن زدن به این فکر خلاصه شده که ان.پی.تی فقط یک پیمان عدم اشاعه بوده است زیرا از یک سو نتوانسته از اشاعه سلاحهای اتمی در کشورهای غیر عضو ان.پی.تی (هند، پاکستان، رژیم صهیونیستی) جلوگیری کند و از سوی دیگر هیچ گام عملی در خلع سلاح هستهای بین کشورهای دارای سلاح برنداشته است.
درگیر شدن غیرعادی آژانس با موضوع هستهای جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک عضو ان.پی.تی نیز وجهه عدم اشاعه آژانس و ان.پی.تی را بسیار برجسته کرده و دیگر اهداف پیمان را تحتالشعاع قرار داده است.
واقعیت آن است که دارندگان سلاحهای هستهای پس از گذشت 45 سال از اجرایی شدن پیمان ان.پی.تی نهتنها به تعهدات خود در این پیمان یعنی انهدام سلاحهای هستهایشان عمل نکردهاند، بلکه هر سال بودجههایی برای نوسازی و به روز کردن زرادخانههای هستهای خود اختصاص داده در عمل جهان را ناامنتر ساختهاند.
جان کری، وزیرخارجه آمریکا و ارنست مونیز، وزیر انرژی این کشور در یادداشت مشترکی که در نشریه فارین پالسی منتشر کردهاند با اشاره به اینکه ان.پی.تی پس از گذشت 45 سال، جهان را امن نگاه داشته از تمام کشورهای جهان درخواست کردهاند در این مسیر گام بردارند، ولی به این نکته نمیپردازند که در همین زمان که آنها درباره عدم اشاعه صحبت میکنند، چه گام خطرناکی در صحنه اروپا در نقض پیمان استقرار موشکهای میانبرد (INF) بر میدارند و جهان را به سمت جنگ هستهای بسیار خطرناکی که تمام بشریت را نشانه گرفته، پیش میبرند.
در دوران جنگ سرد که دو ابرقدرت براساس نظریه بازدارندگی متقابل و به اصطلاح موازنه وحشت ثبات استراتژیک را در امنیت جهانی برقرار میکردند، آمریکا با طرح دو ایده، موازنه استراتژیک را عملا به سود خود تغییر داد و به نوعی شوروی را در جنگ سرد به شکست کشانید، این دو ایده عبارت بودند از بهرهگیری از سلاحهای هستهای تاکتیکی یا به عبارت دیگر موشکهای اتمی میانبرد و کوتاهبرد که در اروپا مستقر میشدند و دیگر پروژه دفاع استراتژیک یا به عبارت سادهتر جنگ ستارگان بود.
آمریکا در بحث موشکهای کوتاهبرد و میانبرد با شوروی موافقتنامه (INF) را در سال 1987 به امضا رساند و باتوجه به فروپاشی شوروی پروژه جنگ ستارگان در آمریکا پیگیری نشد.
این روزها بخصوص بعد از حوادث اوکراین مسائلی درباره استقرار مضاعف موشکهای اتمی تاکتیکی و دفاع موشکی اروپا مطرح میشود که از دید کارشناسان مباحثی خطرناک و تهدیدکننده امنیت جهانی محسوب میشود.
موشکهای میانبرد و کوتاهبرد بر عکس موشکهای بالستیک راهبردی اساسا با هدف تهاجمی ساخته میشوند.
موشکهای استراتژیک با این هدف ساخته شدهاند که کشورهای دارنده را قادر سازند در مقابل تهاجم موشکی دشمن، دارای ظرفیت پاسخگویی باشند و بتواند ضربه متقابل سختی را بهطرف مقابل وارد سازد و به این طریق طرف مقابل را از دست زدن به حمله اول باز دارد، در حالی که موشکهای میانبرد (بالستیک یا کروز) در یک فاصله زمانی 5 تا 10 دقیقه به هدف میرسند و عملا امکان عکسالعمل را از طرف مقابل میگیرند و به اصطلاح کاربرد آن در استراتژی برنده اول (هرکس اول زد برده) است.
سال 1987 آمریکا و شوروی موافقت کردند با کاهش و مدیریت موشکهای اتمی کوتاه برد و میانبرد خود در اروپا شرایط وقوع جنگ ناخواسته را مدیریت کنند.
فروپاشی شوروی این احساس را در آمریکا به وجود آورد که برنده جنگ سرد و تنها ابرقدرت جهان است و روسیه جانشین شوروی دیگر دشمن آمریکا و غرب نیست، ولی آمریکا با دشمنان دیگری که خود آن را دولتهای یاغی میخواند مواجه است؛ لذا باید برای مقابله با آنها طرحهای دفاع موشکی را در آمریکا و اروپا پیش برد.
طرحهای دفاع موشکی که مغایر مفاد معاهدات به امضا رسیده با شوروی بود و ثبات استراتژیک جهانی را به سود آمریکا برهم میزد، از سوی آمریکا دنبال شد و روسیه در سالهای اولیه بعد از فروپاشی شوروی به جهت خوشباوری به غرب و ضعف نظامی و اقتصادی عکسالعمل خاصی از خود نشان نداد، ولی با گذشت زمان و مشاهده ناتو در کنار مرزها و داخل حوزه امنیتی خود، مجبور شد دست به عمل متقابل زده و ضمن اعلام ناتو بهعنوان دشمن در دکترین نظانی 2015 خود، موضوع ضربه اول هستهای و احتمال کاربرد سلاحهای اتمی تاکتیکی (موشکهای میانبرد) را مطرح سازد.
نتیجه تمام مباحث آن است که با نادیده گرفته شدن موافقتنامههای استراتژیک گذشته و موافقتنامههای به امضا رسیده بین آمریکا و شوروی مانند ABM و INF و حوادث اوکراین و تحولات نظامی در حوزه کشورهای بالتیک شاهد شکلگیری کانونهای خطر برای امنیت جهان هستیم که در زمان حاضر از دید خیلیها پنهان است؛ زیرا که آنها را در جهان سرگرم پرونده جعلی اتمی ایران کردهاند.
دکتر سید رسول موسوی - کارشناس ارشد امنیت جهانی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد