جانورانی با والدین ناهمگون

بحث درباره گونه‌های هیبرید (دورگه) شاید یکی از داغ‌ترین بحث‌های علمی باشد که دامنه آن روزبه‌روز وسیع‌تر می‌شود.
کد خبر: ۷۹۲۰۱۹
جانورانی با والدین ناهمگون

پژوهشگران و دوستداران حیات‌وحش امروز از دشواری و سردرگمی در شناخت برخی از گونه‌های گیاهی و جانوری می‌گویند؛ گونه‌هایی که در نسخ پیشین کتب راهنما نشانه‌ای از حضور آنها نیست و روش‌های معمول شناسایی، آن‌طور که باید و شاید در مورد آنها مصداق پیدا نمی‌کند. در این مبحث مختصر قصد بازگشایی پرونده تعدادی از شناخته‌شده‌ترین گونه‌های هیبرید (دورگه) را نه‌تنها در جهان بلکه در ایران داریم، اما پیش از آن بهتر است نخست هیبریدها را بشناسیم.

زیست‌شناسان همه زیستمندان اعم از گیاهان و جانوران را به چند گروه اصلی تقسیم‌بندی می‌کنند. به عنوان مثال یکی از شناخته‌شده‌ترین این گروه‌ها مهره‌داران هستند که می‌توان آنها را به رده‌های پستانداران، پرندگان، دوزیستان، خزندگان و ماهی‌ها تفکیک کرد. فرضا رده پستانداران شامل چند راسته، هر راسته دارای چند خانواده، هر خانواده شامل چند جنس و در نهایت هر جنس شامل چند گونه است. گونه را می‌توان اساس و مبنای تقسیم‌بندی توصیف کرد. زیرا نام علمی هر موجود زنده هم از آن ریشه می‌گیرد. از ویژگی‌های حیوانات یا گیاهان یک گونه آن است که افراد آن در شرایط آزاد و طبیعی می‌توانند تولیدمثل کنند و بچه‌های آنها نیز بالطبع قادر به تولیدمثل هستند. در طبیعت مکانیسم‌هایی وجود دارد که مانع از تمایل یک گونه به گونه دیگر و در نتیجه جفت‌گیری با آن می‌شود. اما در هر صورت گاهی اوقات هم این اتفاق پیش می‌آید که بواسطه آن دو گونه مجزا تولیدمثل کرده و بچه‌دار می‌شوند. نکته جالب هم دقیقا همین‌جاست، زیرا این بچه‌ها معمولا عقیم هستند. در طبیعت این ویژگی‌های متمایزکننده میان گونه‌هاست که مانع زادآوری‌های غیراصولی می‌شود. اما فرض کنید که دو جمعیت مختلف به‌واسطه یک یا چند ویژگی خاص که اغلب هم چندان متمایزکننده نیستند، از یکدیگر جدا شده‌اند. این امکان و احتمال وجود دارد که این دو جمعیت مختلف بتوانند تولیدمثل کنند. اما ریشه این مساله را باید اغلب در دخالت‌های انسانی جستجو کرد. برای مثال دخل و تصرفات انسانی اکنون در بیشتر زیستگاه‌های جانوری از حد و مرز گذشته و همین مساله باعث ایزوله و کوچک‌تر شدن بسیاری از زیستگاه‌ها شده است. تحت این شرایط چنانچه یکی از اعضای گونه خاص در فصل تولیدمثل نتواند با یکی از هم‌گونه‌های خود جفت‌گیری کند، آنگاه شرایط برای دورگه‌زایی بین دو گونه مختلف مهیا می‌شود.

پرندگان هیبرید

رویت پرندگان هیبرید در طبیعت پدیده‌ای بسیار نادر است، زیرا این نوع پرندگان اغلب به صورت طبیعی از چرخه حیات محو می‌شوند. اما جالب است که بدانید، برخی از گونه‌های پرندگان در ایران به دلیل مشابهت‌های خاص و همپوشانی زیستگاه‌ها گاهی با یکدیگر تشکیل هیبرید یا دوررگه‌ها را می‌دهند. یک نمونه از این دست را می‌توان در کبوترسانان و قمری‌ها سراغ گرفت؛ زیرا مشابهت‌های ژنتیک خاصی در این پرندگان وجود دارد. به عنوان مثال یاکریم (Streptopelia decaocto) گونه‌ای از پرندگان ایران و از سایر قمری‌ها بزرگ‌تر است که به رنگ شنی صورتی با نیم طوق تیره در پس گردن و سر خاکستری دیده می‌شود. این پرنده در ایران بومی و فراوان بوده و اغلب در شهرها و مناطق روستایی جنوب، شمال‌شرق، جنوب شرقی و جنوب غربی به صورت گروهی مشاهده می‌شود. اما گونه مشابه دیگری هم به نام قمری معمولی (Streptopelia turtur) در ایران وجود دارد که از نظر ظاهری دم کوتاهی دارد و بال‌هایش نوک‌تیزتر از یاکریم است. این پرنده، کبوتری کوچک و تیزپرواز است که شکم آن به رنگ صورتی روشن، دم سیاه با حاشیه انتهایی سفید دیده می‌شود و در مقابل روتنه قهوه‌ای تیره با لکه‌های سیاه و خرمایی دارد. از ویژگی‌های متمایزکننده قمری معمولی می‌توان به لکه‌های سیاه و سفید در زمینه صورتی نخودی دو طرف گردنش اشاره کرد. قمری معمولی را که تابستان‌ها در ایران به‌وفور تولیدمثل می‌کند، بیشتر می‌توان در مناطق باز با درختان پراکنده و بوته‌زار بخصوص باغ‌های میوه سراغ گرفت. اوگن مک‌کارتی در کتاب «راهنمای پرندگان هیبرید (دورگه) دنیا» که در سال 2006 توسط دانشگاه آکسفورد منتشر شده، می‌گوید: «احتمال تولیدمثل بین این دو گونه وجود دارد.»

وی به این نکته اشاره می‌کند که گونه‌های هیبرید از این دست از نظر رنگ و ویژگی‌های ظاهری بیشتر به قمری معمولی شبیه هستند؛ اما در عین حال ویژگی‌هایی از دیگر والد خود را نیز به همراه دارند که این مساله تا حد زیادی کار شناسایی آنها را دشوارتر می‌کند. واقعیت کلی در مورد موجودات هیبرید (دورگه) حاکی از آن است که آنها اختلاطی از ویژگی‌ها و صفات فیزیکی، ظاهری و البته ژنتیک والدین خود را دارند. علاوه بر این اغلب آنها نسبت به والدین خود قابلیت باروری کمتری داشته و معمولا عقیم هستند. اما میزان این ناباروری در گونه‌های مختلف بسته به جنس و سن متفاوت است. متاسفانه یکی از موارد چالش‌برانگیز دورگه‌زایی، در پرندگان شکاری که در قفس نگهداری می‌شوند (در اسارت) شایع است. مساله اینجاست که تولیدمثل پرندگان شکاری در اسارت با گونه‌های شبیه اغلب حاصلی جز پرندگان نابارور و عقیم ندارد. آنها نیز بناچار در درازمدت از چرخه حیات محو می‌شوند. از آنجا که اغلب پرندگان شکاری بویژه در کشور ما حفاظت شده و کمیاب هستند، لذا شایسته است که دوستداران حیات‌وحش در این قبیل مسائل مسئولانه‌تر برخورد کنند و به هیچ‌وجه سودای پرورش آنها را در سر نپرورانند. زیرا این کار می‌تواند پرندگان شکاری را به عنوان گروهی از موجودات زنده واجد ژن‌های ارزشمند، از چرخه حیات خارج کند.

دورگه‌زایی در میان پستانداران

برخی از پستانداران مانند گرگ‌ها نیز توانایی دورگه‌زایی دارند. برای مثال در ایران گرگ خاکستری (Canis lupus) بزرگ‌ترین سگ‌سان وحشی است که معمولا به رنگ خاکستری با سایه‌ای سیاه‌رنگ دیده می‌شود. البته در ایران و نواحی نزدیک خراسان گرگ‌هایی به رنگ زرد هم از همین‌گونه وجود دارند. گرگ‌ها در فصل تولیدمثل که معمولا در زمستان است، می‌توانند با سایر اعضای خانواده خود مانند سگ و شغال تولیدمثل کنند. درست است که جثه شغال (Canis aureus) از گرگ کوچک‌تر است، اما مشابهت میان فصل تولیدمثل و همپوشانی زیستگاه گاهی چنین اتفاقات نادری را رقم می‌زند.

نقش انسان در شکل‌گیری جمعیت‌های هیبرید

در مورد تاثیر فعالیت‌های انسانی بر شکل‌گیری جمعیت‌های هیبرید شاید ذکر یک مثال بهتر باشد. وبگاه ساینس‌نیوز در دوازدهم فروردین 94 مقاله‌ای جالب را در مورد تاثیر فعالیت‌های انسانی بر ازدیاد جمعیت «گرگ‌کایوت‌ها» در کشور آمریکا منتشر کرد. گرگ‌ها بزرگ‌ترین سگ‌سانان وحشی و عضوی منحصربه‌فرد از خانواده سگ‌سانان زیرمجموعه راسته گوشتخواران هستند. در مقابل کایوت‌ها نیز عضو خانواده سگ‌سانان و از راسته گوشتخواران بومی آمریکای شمالی و مرکزی هستند. داستان تلخ گرگ‌کایوت‌ها را می‌توان این‌طور تشریح کرد: گرگ‌های قرمز (Canis rufus) سال‌ها پیش (در اوایل دهه 1900 م. ـ 1279 ه.ش.) از طبیعت آمریکا (به استثنای ایالت‌های تگزاس و لوئیزیانا) محو شدند. بعدها گرگ‌های قرمز ایالت‌های تگزاس و لوئیزیانا جمعیت‌های هیبرید یا دورگه را بواسطه تولیدمثل با کایوت‌ها تشکیل دادند. این اتفاق مسئولان را بشدت نگران کرد؛ زیرا انتظار می‌رفت در آینده دیگر ژن خالصی از گرگ‌های قرمز در آمریکا باقی نماند. در نتیجه تعداد 14 گرگ قرمز با ژن خالص را زنده‌گیری و به مراکز خاصی منتقل کردند تا حداقل امکان احیای نسل این گونه در شرایط اسارت فراهم شود. در سال 1980 م. (1359 ه.ش.) گرگ‌های قرمز به طور کل از طبیعت آمریکا حذف شدند و پس از آن بود که مسئولان تصمیم گرفتند تا تعدادی از گرگ‌های اصیل مراکز تکثیر را در منطقه حفاظت‌شده‌ای واقع در شمال ایالت کارولینا رهاسازی کنند. این منطقه به این سبب انتخاب شد که کایوتی در آن زیست نمی‌کرد. گرگ‌ها را بعدها به جزایری دورتر از سواحل فلوریدا و جورجیا نیز منتقل کردند، اما تازه‌ترین تحقیقات نشان می‌دهد که به‌‌رغم تلاش فراوان برای رهاسازی گرگ‌های قرمز خالص و ممنوعیت شکار آنها در آمریکا، این گونه بار دیگر در معرض تهدیداتی جدی قرار گرفته و این تهدید چیزی جز شکار توسط عامل انسانی نیست. این مساله نه‌تنها تعداد گرگ‌ها را کم کرده، بلکه سرعت تشکیل جمعیت‌های هیبرید را هم چند برابر کرده است. دانشگاه آیداهو در تازه‌ترین تحقیق خود به این جمع‌بندی رسیده که بیشتر این نوع دورگه‌ها از کایوت‌های نر و گرگ‌های قرمز ماده پدید آمده‌اند و این مساله فقط به علت همپوشانی زیستگاه نیست، بلکه بیشتر به این دلیل رخ داده که شکارچیان با هدف قرار دادن گرگ‌های نر، آن هم در فصل تولیدمثل، گرگ‌های ماده را به سمت انتخاب‌های غلط سوق داده‌اند. پژوهشگران می‌گویند که این مساله می‌تواند بار دیگر جمعیت گرگ‌های قرمز را بشدت در معرض خطر قرار دهد. با توجه به دست‌اندازی‌های گسترده انسانی در محیط‌زیست ایران، ممکن است مسائل مشابهی برای گونه‌های بومی ایران رخ داده باشد یا در شرف وقوع باشد و از این نظر با اتخاذ سیاست‌های زیست‌محیطی لازم است هر چه زودتر تدبیری اندیشیده شود.

تشخیص دورگه‌ها

معمولا زمانی که ویژگی‌های ظاهری منحصربه‌فرد یک گونه خاص را نمی‌توان تشخیص داد و موجود مورد نظر فقط در پاره‌ای از مشخصات به یک والد شبیه و در دیگر مشخصات به دیگری شبیه است، احتمال دورگه‌زایی وجود دارد. اما تنها راه قطعیت برای تصمیم‌گیری در چنین مواردی بویژه در مورد پرندگان و پروانه‌ها انجام مطالعات ژنتیک است. موجودات دورگه را نباید با کایمراها اشتباه گرفت. کایمراها موجودات مخلوطی هستند که در اثر تغییرات هورمونی و دستکاری‌های ژنتیک به وجود می‌آیند. اما در موجودات دورگه، فرزند نصف ویژگی‌های خود را از پدر و نصف دیگر را از مادر به ارث می‌برد. برای مثال خرس پریزلی (Prizzly) یک نوع هیبرید خیلی نادر از خرس‌هاست که هم در طبیعت و هم در اسارت تولد آن گزارش شده است. در سال 2006 (1385 ه.ش.) آزمایشات DNA ثابت کرد که خرس عجیبی که در نزدیکی بندر ساچز کشور کانادا رویت شده، نوعی هیبرید حاصل از خرس گریزلی و خرس قطبی بوده است. فرضیات در مورد این نوع خرس کماکان ادامه دارد؛ زیرا از نظر طبیعی خرس‌های گریزلی یا کودیاک از خرس‌های قطبی دوری می‌کنند. درست است که این دو گونه مشابهت‌های ژنتیک و قلمروهای مشترک دارند، اما مطالعات رفتارشناسی حاکی از دوری و اجتناب این دو حیوان از یکدیگر است. عده‌ای از دانشمندان تغییرات گسترده در زیستگاه این جانوران به‌واسطه تغییرات اقلیمی را در این مورد خاص بی‌تاثیر نمی‌دانند.

معمولا زمانی‌که ویژگی‌های ظاهری منحصربه‌فرد یک گونه خاص را نمی‌توان تشخیص داد و موجود مورد نظر فقط در پاره‌ای از مشخصات به یک والد شبیه و در دیگر مشخصات به دیگری شبیه است، احتمال دورگه‌زایی وجود دارد.

ایزوله و کوچک‌تر شدن زیستگاه، ‌گاهی دلیلی می‌شود برای آن‌که یک گونه خاص در فصل تولیدمثل نتواند با هم‌گونه خود جفت‌گیری کند و در این صورت شرایط برای دورگه‌زایی بین دو گونه مختلف مهیا می‌شود.

منابع:

National Geographic, nhptv.org, science News.

فرناز حیدری / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها