چندی پیش که نگارنده داشت یادکردها و مطالب مربوط به قطع‌های پی‌ در پی برق و در نتیجه قطع چند دقیقه‌‌ای تا چند ساعتی برنامه‌های تلویزیون در دهه 60 را می‌نوشت، به‌طور اتفاقی «سایت تاریخ ایرانی» بریده یک نشریه قدیمی را منتشر کرد که نشان می‌داد این معضل قدمتی به درازای زمان شروع مجهز شدن کشورمان به نیروی برق دارد. همچنان که این سند نشان می‌داد ماجرای قطع برق هنگام اوج تماشای برنامه‌های تلویزیون ریشه در تاریخ این رسانه در ایران دارد و فقط محدود به سال‌های پس از انقلاب نیست.
کد خبر: ۷۹۱۷۶۹
تلویزیون دهه 60 و قطع‌ پی‌درپی برق؛ لامپ اضافه خاموش!

هرچند تماشاگران تلویزیون دهه 60 این‌گونه خواهش‌های مجری پخش را در شروع هر برنامه پربیننده که معمولا شامل فیلم و سریال و این‌جور چیزها می‌شد، فراوان به یاد دارند: «از شما بینندگان عزیز خواهشمندیم لوازم برقی و حتی لامپ‌های اضافی را دست‌کم در مدت پخش برنامه بعدی خاموش کنید تا هم‌میهنان بیشتری موفق به تماشای آن شوند...» پشت سرش هم مجری از تلفن‌های زیادی می‌گفت که از «اقصی نقاط کشورمان» به صدا و سیما شده و عده زیادی خواسته‌اند تا این نکته حتما مطرح شود و به این ترتیب بار کمتری بر شبکه برق کشور وارد شود و میزان خاموشی‌ها کاهش یابد و از قضا گویا این خواسته مجری با استقبال خیلی‌ها روبه‌رو می‌شد.

نگارنده، خود خیلی موارد را به یاد می‌آورد که به محض اعلام این نکته توسط مجری، بزرگ‌تر‌ها در خانه از جا بلند می‌شدند و دست‌کم لامپ‌های اضافی را خاموش می‌کردند. هرچند که با جمع شدن ـ تقریبا ـ همه افراد خانواده‌ در آن زمان (که معمولا دو سه برابر زن و شوهرهای امروزی فرزند داشتند) در یک اتاق در کنار هم و مقابل تلویزیون، لامپ کمتری هم روشن می‌ماند. چراکه آن زمان، هر برنامه سرگرم‌کننده‌ای با هر میزانی از کیفیت و کشش، حکم برگ زر را داشت و سرمه چشم‌ها می‌شد!) بگذریم که در زمان‌هایی مثل فصل امتحان‌های مدارس، با چه دلخوری مجبور بودیم از همین برنامه‌های کم‌شمار محبوب و نیمه محبوب دل بکنیم و ششدانگ حواسمان را به بازخوانی درس‌ها در یکی دو شب مانده به هر امتحان معطوف کنیم.)

طبق بازنشر سایت تاریخ ایرانی از نوشته قدیمی مجله خواندنی‌ها در نوروز 50 وقتی پخش یک سریال آمریکایی از تلویزیون باعث بروز مشکل برق در شهر تهران شد، حداقل این یک نشریه خبرها و حاشیه‌های مربوط به آن را بازتاب‌ داد تا دست‌کم آیندگانی مثل ما دهه شصتی‌ها با مرور این مطلب، چندان هم از تکرار این معضل دلخور نشوند و بدانند که آسمان قدیم نیز تقریبا همین رنگی بوده است! ماجرا در زمان پخش یک سریال آمریکایی از تلویزیون ملی رخ داده بود. به این ترتیب که مدیرعامل شرکت برق منطقه‌ای تهران در پی بروز معضل قطع برق ابراز عقیده کرده بود که بزودی خاموشی‌های موضعی تهران مرتفع می‌شود و به این ترتیب شکایت‌ها و گله‌گذاری‌های متوالی مردم از خاموشی‌های بی‌موقع برطرف خواهد شد.

او همچنین گفته بود که در تهران ـ در عرض هفته ـ در هیچ شبی مانند شب‌های یکشنبه و چهارشنبه مصرف برق بالا نیست و مخصوصا وقتی تلویزیون سریال پیتون پلیس را نمایش می‌دهد، این رقم بالا‌تر می‌رود. او در زمینه پایین آمدن میزان مصرف برق نیز گفته بود در شب‌های پنجشنبه و جمعه مقدار مصرف برق به میزان چشمگیری در پایتخت پایین می‌آید، علتش هم این است که بیشتر مردم در خانه‌های خود نیستند و گیرنده تلویزیون‌های آنها کمتر روشن است. این مقام مسئول درباره بالا رفتن مصرف برق در دو شب از هفته که مجموعه تلویزیونی پرطرفدار پیتون پلیس از تلویزیون نمایش داده می‌شد، یادآوری ‌کرده بود که اگر در آن دو شب برق بعضی از مناطق قطع شود، تلفن‌های نگهبانی‌های برق، آنی قطع نمی‌شود و مردم مرتب از طریق تلفن از قطع برق گله و شکایت می‌کنند...

***

با در نظر داشتن چنین مواردی، کسانی که دهه‌های 50 و 60 را درک نکرده‌اند، می‌توانند در نظر بگیرند یک ترجیع‌بند همیشگی و به قول قدیمی‌ها «سرقباله» تماشای تلویزیون در آن روزگار خاموشی‌های برق بود که بیش از همه هنگام پخش برنامه‌های سرگرم‌کننده، تماشاگران را دلخور می‌کرد. تردیدی نیست که در چنین شرایطی، بچه‌ها ـ یعنی کودکان و نوجوانانی که مشغول تماشای برنامه‌های مخصوص سنین خودشان بودند ـ بیش از بقیه بینندگان تلویزیون از قطع‌های همیشگی برق اذیت می‌شدند. همین حالا هم آنهایی که در آن دهه به دنیا نیامده یا هنوز چشم و گوش باز نکرده بودند تا مشتری جدی و پر و پا قرص برنامه کودک انگاشته شوند، می‌توانند چنین صحنه‌هایی را در تخیل‌شان از نظر بگذرانند:

«گالیور و دوستان کوتوله لی‌لی‌پوتی‌اش پس از گذراندن سختی‌های فراوان و درست در شرایطی که فکر می‌کنند موفق به فرار شده‌اند، کاپیتان لیچ را مقابلشان می‌بینند. او همه جا سایه به سایه، گالیور و چهار دوست همراهش را به دنبال تصاحب نقشه گنجی که در دست گالیور است تعقیب می‌کند. آن وقت لیچ با دوبله محشر شهروز ملک‌آرایی دیالوگ مشهور و همیشگی‌اش را با حالت مقطع و پرآکسان تکرار می‌کند: خب، گالیور! حالا دیگه نقشه رو رد کن بیاد!

حالا یک لحظه خودتان را جای کودکی شش ساله و دهه شصتی‌ بگذارید که با اضطراب و علاقه به سرنوشت گالیور و کوتوله‌های دوست‌داشتنی، منتظر دیدن فرجام ماجراست و یکدفعه برق شهر قطع می‌شود و این دیالوگ تکراری هم در خانه‌هایی که یک یا چند بچه دارند به هوا پرتاب می‌شود: ا.....ه!»

حسابش را بکنید، این کوچولوهای معصوم برای دیدن دست‌کم سرنوشت کاراکترهای محبوبشان در این یک قسمت، چندین ماه یا حتی دو سه سال صبر می‌کردند تا پخش کامل این سریال کارتونی به پایان برسد و طبق روال آن زمانه از سر گرفته شود. آنگاه می‌توانستند وقتی دوباره پخش دایره‌وار سریال به همان نقطه رسیده بود (و تازه به شرط آن‌که دوباره سر همان بزنگاه قبلی برق منطقه‌شان قطع نشود!) پایان آن یک قسمت را ببینند. ولی در صورتی که باز هم برق می‌رفت به این معنی بود که دوباره روز از نو روزی از نو!

***

نکته مهم دیگر تغییر ساعت رسمی کشور در فصل بهار بود که از دیرباز ـ بیشتر با هدف صرفه‌جویی در مصرف برق و البته با کیفیت‌های گوناگون ـ معمول بود. هنوز شرایط مثل امروز نبود که با رشد طبقه متوسط و تحصیلکرده بسیاری از افراد از نخستین روز سال جدید، خود به خود و پیشاپیش به فکر تغییر ساعت باشند.

بنابراین تمام پیامدها و حاشیه‌های مربوط به تغییر ساعت‌ به برنامه‌های تلویزیون نیز راه می‌یافت و بر تعقیب این برنامه‌ها ـ بویژه ـ نزد گروه‌های سنتی جامعه تاثیر می‌گذاشت. به‌عنوان نمونه، هنوز هم می‌بینیم قدیمی‌هایی را که ساعت دیواری یا رومیزی‌شان را حتی با وجود تغییر ساعت رسمی در نیمه اول سال، همچنان با همان روال شش ماه دوم سال گذشته حفظ می‌کنند تا دچار اشتباه در برنامه‌ریزی روزانه‌شان نشوند. این افراد همواره در دنبال کردن برنامه‌های رسانه که شاید زودتر و قوی‌تر از همه جا تغییر ساعت رسمی را می‌پذیرد و به آن پایبند است دچار مشکل می‌شوند و در اثر دوگانگی ساعت شخصی و خانگی‌شان با ساعت رسمی، گاه برخی از برنامه‌ها را از دست می‌دهند!

***

پدیده قابل بحث دیگر، خالی شدن خیابان‌ها در زمان پخش یک سریال پربیننده بود. یکی از نمونه‌های قدیمی و پیشاانقلابی مربوط به دوشنبه‌شب‌ها و هنگام نمایش خانه ‌به ‌دوش بود که اوج خلوتی خیابان‌های شهر در هفته به شمار می‌رفت.

حتی از برخی منابع آگاه مثل پلیس شنیده می‌شد که در این ساعت، خلوتی خیابان‌ها و کوچه‌ها بر کیفیت و آمار دزدی از خانه‌ها و مغازه‌ها نیز تاثیر می‌‌گذارد. چراکه بسیاری از خانواده‌ها دستگاه گیرنده تلویزیون در خانه نداشتند و گاه چندین خانوار مجبور بودند به‌طور دسته‌جمعی در منزل یکی از آشنایان گرد هم آیند.

البته پدیده خلوتی خیابان‌ها به گونه‌ای دیگر در سال‌های پس از انقلاب نیز مشاهده شد. به‌عنوان مثال سریال‌های خواب و بیدار و پاورچین در دهه 80 و همچنین مجموعه تلویزیونی «نرگس» توانست خیابان‌های شهر را خلوت کند...

علی شیرازی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها