یک بار دیگر رحمتالله حافظی، رئیس کمیسیون سلامت و خدمات شهری شورا که نامش با اخبار مربوط به آلودگی آب تهران گره خورده است از اهمال مسئولان شهری در قبال حفظ درختان گفت و دو لقب منفعل و بیتفاوت را دربارهشان به کار برد.
او گفت خبرنگاران خبرگزاریها نوشتند که سریال خشکاندن و قطع درختان در تهران ادامه دارد. حافظی برای اثبات حرفش، فیلم هم پخش کرد که بخشی از آن حاشیه پل ولایت را نشان میداد که جای تبر بر تنه درختانش باقیمانده و درختان قدیمی و قطورش قطع شده است.
فیلم بعدی، تصویر یک باغ بود که اثرات نفت برای خشکاندن درختان را نشان میداد و تصاویر بعدی مربوط به بوستان شقایق سعادتآباد که تلاش عدهای برای ساخت و ساز داخل پارک را نشان میداد.
علاوه بر این سه فیلم، شرح حال درختان حاشیه پل نیایش هم از زبان او تشریح شد که عدهای گازوئیل و مازوت به دست به جان درختان افتادهاند و برهوتی بیدرخت در آن حوالی ساختهاند.
حرفهای دیروز این عضو شورا سرسامآور بود آنجا که رسید به باغات کن، به آنجا که شهردار سابقش 7000 متر از این باغات را در اختیار تعاونی مسکن شهرداری منطقه 7 قرار داده است.
حافظی البته گفت جلوی این کار گرفته شده و پرونده این تخلف به مراجع قضایی رفته، اما همین که چنین جسارتی درباره درختان در شهر بیاکسیژن و منظره تهران انجام میشود داستانی غم انگیز است.
نه اینکه قطع درختان در پایتخت ماجرای تازهای باشد که این قبیح آنقدر تکرار شده که دیگر قبحش ریخته.
تهران شهری خاکستری است با چشمانداز هوایی نازیبا، پر از ساختمانهای لانه زنبوری که رنگ سبز را باید در لابهلایش کاوید.
با این حال باغهای تهران، در بافتهای قدیمی شهر پیدرپی مورد تعرض قرار میگیرد، یک روز در شمیران و یک روز در حوالی ونک و کن، یک بار با آب آلوده به وایتکس و شویندهها و یک بار با تشنگی دادن به درختان لهلهزن.
همین کارها را کردهاند که تهران شهری خاکستری شده و از باغهای کهناش که ازگیل و سیب گلاب و زالزاک و خرمالویش زبانزد بود اثری محو مانده است.
سال گذشته محمد حقانی، رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر پایتخت گزارشی را قرائت کرد که سرگیجهآور بود.
او توضیح داد در 25 سال اخیر 24 درصد از مساحت سبز پایتخت زیر ساخت و ساز رفته و 4500 هکتار از باغات تهران به ساختمان مسکونی و تجاری تبدیل شده است. این مساحت نابود شده، اما به گفته او معادل است با کل فضای سبزی که هماکنون در تهران وجود دارد و دیروز حافظی تذکر داد که تاکنون دهها میلیارد تومان هم پایش ریخته شده است.
قدر درختان کهنسال را که ندانیم همین میشود، همین میشود که قانون برج باغ را مینویسیم و برجهای بدقواره را همسایه تحمیلی باغها میکنیم و آنوقت چون نظارتی هم نیست برجها روی اندام باغ پیشروی میکنند و منظرهای خاکستری و بیروح میسازند. در تهران لازم نیست عضوی از شورای شهر باشی تا این چالشها را ببینی و مشاهده کنی که روزی عدهای درختان را با روغن ترمز ماشین خشک میکنند و یک روز پایش را گچ میگیرند تا درخت از ریشه بگندد.
درختان کهنسال در تهران ارج و قرب ندارند، در حالی که مصوبات کاغذی از حرمت درخت حرف میزنند و از جرایم قطع درختان.
در تازهترین نرخگذاری جرایم که مربوط به بهمن سال 93 است، قطع هر درخت با قطر بین 15 تا 30 سانتیمتر، صد هزار تومان جریمه دارد و هر درخت با قطر بین 60 سانتیمتر تا یک متر، 200 هزار تومان که بهازای هر سانتیمتر مازاد بر 60 سانت، 200 هزار تومان از متخلف دریافت میشود.
جرایم تعیینشده برای قطع درختان بویژه کهنسالها جرایم نسبتا سنگینی است، اما اگر این جرایم مو به مو اعمال میشد آیا قطع درختان در پایتخت تا این اندازه بحرانی میشد؟ بماند که اسفند پارسال رحمتالله حافظی در جلسه علنی شورای شهر گزارش داد که درآمد ناشی از جریمههای قطع درختان در سال 92، هشت میلیارد تومان بود که به جای صرف شدن برای توسعه فضای سبز، خرج حقوق پرسنل شهرداری شده است.
داستان درختان پایتخت، ماجرای پیچیدهای است، عدهای این سربازان ایستاده بر خاک را مانع توسعه خاکستری میدانند و همین است که خنجر را برای درختان از رو بستهاند، در حالی که تهران با این هوای آلوده و خفهکننده بیش از هر چیز به درخت نیاز دارد.
مریم خباز - گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد