در سریال «ستارههای سربی» و تلهفیلمهای «مانده از آسمان» و «گوی مرگ» با آهنج به عنوان نویسنده همکاری کرده است.
فاضل سریال آسمان من که از شبکه افق پخش میشود، درباره افرادی است که امنیت پرواز را تامین میکنند. این مجموعه سه شخصیت اصلی با نامهای صادق، رحمت و امین دارد که به سه تفنگدار معروفند و ماموریت آنها حفاظت از پرواز هواپیماهای کشور است.
فاضل چهارمین همکاری خودش با محمدرضا آهنج را موفقتر از همکاریهای گذشته میداند و معتقد است پیچیدگیهای فیلمنامه و تعدد شخصیتهای ثابت و مهمان، آسمان من را تبدیل به کاری متفاوت کرده است.
سریال آسمان من به موضوع امنیت پرواز میپردازد که تا امروز سریالی با این موضوع در تلویزیون تولید نشده است. چطور شد سراغ این موضوع رفتید؟
موضوع این سریال به سالها قبل برمیگردد و آقای آهنج مدتها پیگیر ساخت یک سریال یا فیلم سینمایی با این موضوع بود، اما بنابه دلایلی این اتفاق نیفتاد. او حدود 9 سال دنبال ساخت این اثر بود و طرحی هم در این باره نوشته بود. وقتی شرایط تولید مهیا و مسائل جانبی آن حل شد، طرح سریال آسمان من را به عنوان نویسنده در اختیارم گذاشت. من قبل از این سریال سه تجربه همکاری با او به عنوان فیلمنامهنویس داشتم.
بعد از این که طرح به من داده شد، با آهنج درباره ساختار فیلمنامه صحبت و تحقیق و پژوهش را شروع کردیم و من طرح را بسط و گسترش دادم و فیلمنامه را نوشتم.
شخصا به موضوع علاقه داشتید یا به دلیل شناخت و رفاقت با آهنج آن را پذیرفتید؟
قبل از آسمان من، سه فیلمنامه دیگر هم برای آقای آهنج نوشته بودم، اما ژانر کارهای قبلیام با نام ستارههای سربی، گوی مرگ و مانده از آسمان با این فیلمنامه کاملا متفاوت بود. با توجه به شناختی که ما از یکدیگر داشتیم، نوشتن فیلمنامه آسمان من را شروع کردم. او فیلمنامههای قبلی من را وفادارانه ساخته بود، برای همین با اعتمادی که به وی داشتم، نوشتن آسمان من را پذیرفتم. البته موضوع این سریال برایم جذاب بود، چون تاکنون سریالی با این محوریت در کشور ما ساخته نشده بود. بدون تردید هر نویسنده دیگری هم بود، وسوسه میشد این کار را انجام بدهد. بنابراین از این پیشنهاد استقبال کردم. شخصا تمایل دارم ژانرهای مختلف را تجربه کرده و روی موضوعات تازه و بکر کار کنم. خوشبختانه تا امروز این فضا برایم فراهم شده و سریال آسمان من هم کاملا با تجربیات قبلیام متفاوت است.
اشاره کردید طرح این سریال چند سال پیش نوشته شده بود. آیا فیلمنامهای هم در آن سالها نوشته شده بود یا فقط طرح بود؟
نه، فقط طرح نوشته شده بود. امنیت پرواز، موضوعی نیست که ساده از کنارش عبور کرد و ملاحظاتی در اینباره وجود داشت. شاید صلاح نبود که در سالهای گذشته این موضوع تبدیل به فیلمنامه شود و درباره آن اثری ساخته شود.
قبل از آنکه من نوشتن فیلمنامه را شروع کنم تحقیق و پژوهش انجام شده بود، اما با ورود من به کار، تحقیق و پژوهش بیشتری صورت گرفت. آقای آهنج سال 90 طرح سریال را به من داد و بعد کار نگارش آغاز شد.
نگارش و تحقیق چقدر طول کشید؟
نزدیک به یک سال طول کشید.
تحقیق لازمه کار است و با توجه به پیچیدگی موضوع سریال آسمان من، خودتان قبل از شروع نگارش چقدر درباره این موضوع تحقیق کردید؟
من قبل از آنکه نگارش را شروع کنم، تحقیقات مفصلی انجام دادم. با افراد زیادی که در امنیت پرواز مشغول کار بودند، مصاحبه کردم. ضمن اینکه فیلمهای بسیاری هم با این موضوع دیدم. البته ما برای ساخت سریال آسمان من کارشناسهای مختلف داشتیم که راهنماییهای لازم را به ما ارائه میکردند.
آقای نیازی کارشناس بخش امنیت و آقای کریمزاده هم کارشناس بخش هوایی بود که در کنار گروه سازنده سریال بودند، ضمن اینکه من با خلبانهای مختلف هم صحبت کردم. بخشهایی از فرودگاه ایران را که اجازه داشتم، بازدید کردم. در مجموع ما بدون تحقیق کار را انجام ندادیم و پژوهشهای زیادی صورت گرفت تا با آشنایی و شناخت فیلمنامه را بنویسم. در سریال آسمان من دست روی موضوعی گذاشته بودیم که حساسیتهای خاص خودش را داشت و نمیتوانستم بدون تحقیق و پژوهش فیلمنامه را بنویسم. سعی کردم بعد از کامل شدن اطلاعاتم درباره موضوع، با اشراف کامل قصه را بنویسم.
دو اپیزود اول این سریال درباره هواپیماربایی توسط منافقان بود. تا چه میزان به مستندات وفادار بودید و چه بخشی از کار تخیل خودتان بود؟
نمیشود این مساله را تفکیک کرد که تا چه میزان از واقعیت استفاده کردم و چه بخشهایی از قصه تخیلی است چون درهم تنیده است. در اپیزود اول هواپیماربایی، بخشهایی از داستان براساس واقعیات بوده و بخشهایی را هم تغییر داده بودم تا بتوانم قصه را دراماتیزه کنم تا تماشای آن برای مخاطبان جذاب باشد. قبل از نگارش اپیزود اول صورتجلسه دادگاه منافقان هواپیماربا را در فرانسه مطالعه کردم. اگر بخواهم تفکیک کنم باید بگویم 60 درصد قصه براساس واقعیات و 40 درصد تخیل خود من بود یا در اپیزود دوم این نسبتها تغییر میکند. به همین دلیل نمیتوانم درصد مشخصی برای کار بگویم.
ولی در مجموع سعی کردم مستندهای تاریخی را به گونهای دراماتیزه کنم که هم به واقعیت وفادار باشم و هم داستانی جذاب برای تماشاگران تعریف کرده باشم. سعی کردم قصه آسمان من، واقعیت دراماتیزه شده باشد و طیفهای متفاوت از شخصیتهای منفی را در آن به تصویر بکشم. به همین دلیل تلاش کردم به عنوان فیلمنامهنویس گرتهبرداری درستی از واقعیت داشته باشم.
مردم نسبت به کسانی که در امنیت پرواز مشغول کار هستند، شناخت زیادی ندارند و شما میتوانستید داستان را با زندگی این افراد شروع کنید، ولی اپیزود اول و دوم به زندگی هواپیماربایان اختصاص یافت، آیا دلیل خاصی داشت که قصه را اینطور آغاز کردید؟
فکر میکنم باید قسمتهای بیشتری از سریال پخش شود تا پاسخ سوال شما داده شود. من و آقای آهنج درباره ساختار سریال خیلی فکر کردیم. همان طور که شما اشاره کردید مردم نسبت به حرفه امنیت پرواز اطلاعات زیادی ندارند و وظایفشان را نمیشناسند، حتی تاریخچه و شکلگیری این حرفه در پرواز را هم نمیدانند. بنابراین ما باید قصه را از جایی شروع میکردیم که بتدریج مخاطب را با این حرفه آشنا میکردیم. در مقطعی هواپیماربایی موضوعی جدی در کشور ما شده بود، به همین دلیل تصمیم گرفتیم در چهار قسمت اول مجموعه و در قالب دو اپیزود به تاریخچه شکلگیری شغل امنیت پرواز بپردازیم، به همین دلیل دو تا از مهمترین هواپیمارباییها را به عنوان منبع قرار دادم و فیلمنامه را نوشتم. در اپیزود دوم به این موضوع اشاره کردیم که فرمانده وقت سپاه پاسداران، خدمت امام(ره) میرود و خواستار شکلگیری این نیرو میشود.
حضرت امام (ره) هم فرمان مستقیم برای این حرفه را صادر کردند و در پایان اپیزود دوم دستخط ایشان را نشان دادیم که بر اساس ضرورت، این حرفه شکل گرفت. قصه اپیزود سوم در زمان معاصر روایت میشود و نشان میدهیم که امنیت پرواز شکل گرفته است. راستش از دادن تاریخچه خط به خط پرهیز کردیم و ترجیح دادیم به شکل خلاصه به این موضوع بپردازیم و بعد مخاطب را با فعالیت کسانی که در امنیت پرواز مشغول کار هستند، آشنا کنیم.
ملاک شما برای انتخاب دو داستان هواپیماربایی برای اپیزودهای اول و دوم چه بود؟ چون داستان اپیزود اول تا حدودی به موضوع فیلم «پرواز پنجم ژوئن» شباهت دارد.
سالها پیش آقای علیرضا سمیعآذر فیلم پرواز پنجم ژوئن را ساخت. ممکن است داستان هواپیماربایی شباهتهایی به هم داشته باشد، ولی نوع پرداخت ما در اپیزود اول سریال آسمان من درباره موضوع هواپیماربایی متفاوت از آن فیلم است. دلیل انتخاب این هواپیماربایی به چند مساله برمیگردد. منافقان مانور تبلیغاتی زیادی در این باره انجام داده بودند. ضمن اینکه افراد هواپیماربا بعد از گذشت مدتی از محاکمهشان در دادگاه فرانسه بخشیده شدند و ملیت این کشور را گرفتند. بنابراین به لحاظ تاریخی این هواپیماربایی برای کشور ما مهم است.
در اپیزود دوم هم به ماجرای هواپیمایی پرداختیم که با هماهنگی چند کشور دزدیده شد و به کویت و بعد به عراق برده شد. البته بخش آخر این اپیزود واقعی بود و بقیه داستان دراماتیزه شده بود. در مجموع این دو پرواز نسبت به پروازهای مشابه از لحاظ سیاسی اهمیت بیشتری داشت و به لحاظ دراماتیک هم این قابلیت را داشت تا دو داستان جذاب را تعریف کنیم تا مخاطب بداند بنا به چه دلایلی امنیت پرواز شکل گرفت.
در واقع ما در این دو اپیزود نشان دادیم چه خطری ناوگان هوایی ما را تهدید میکرد. از اپیزود سوم هم داستانهای معاصر را روایت میکنیم. در این بخش چند شخصیت ثابت داریم که هر کدام داستانکهای خاص خودشان را دارند. از اپیزود سوم داستان صادق (حسن پورشیرازی) با برادرش (رحیم نوروزی) و مشکلاتی که به خاطر چک بیمحل میکشد، شروع شد. ما با استفاده از ساختار اپیزودیک موقعیتهای متنوعی برای شخصیتها طراحی کردیم. این ساختار دست ما را برای طرح موضوعات مختلف و شخصیتهای متنوع باز گذاشت.
به نظرتان داستانهای حاشیهای، شخصیتهای ثابت قصه اصلی را تحتالشعاع قرار نمیدهد؟
باید صبوری به خرج بدهید. سریال آسمان من ریتم تندی دارد. اگر ما قرار بود فقط هواپیماربایی را نشان بدهیم بعد از گذشت چند قسمت به اصطلاح مشت ما برای مخاطب باز میشد و تماشای قصه دیگر برایش جذابیت نداشت. بنابراین ترجیح دادیم صادق، رحمت و امین که شخصیتهای ثابت هستند نماینده کسانی باشند که در امنیت پرواز مشغول فعالیت هستند. آنها به سه تفنگدار معروف هستند. ما باید فضایی طراحی میکردیم تا هم مخاطب این شخصیتها را در معرض خطر ببیند و هم اینکه بداند آنها در زندگی شخصیشان چگونه رفتار کرده و تصمیم میگیرند. سعی کردیم قضاوت را به عهده بینندگان بگذاریم که آیا کار صادق در زندگی شخصیاش درست است یا نه؟ در مجموع هر یک از اپیزودها به لحاظ ساختار، ضرباهنگ و ریتم متفاوت است و به نظرم داستانها تعلیق لازم را برای مخاطب دارد.
هنگام نگارش فیلمنامه آیا کارگردان هم نظرات خود را به شما میداد؟
خوشبختانه با توجه به همکاریهای گذشته با سلیقه و نگرش یکدیگر آشنا هستیم. میدانم سکانسها را چگونه بنویسم که آقای آهنج آنها را بپسندد و در اجرا دستش باز باشد. او هم میداند من چگونه مینویسم. به قول معروف این همکاری خیلی خوب جوش خورده است. به منظور رسیدن به ساختار مناسب برای سریال آسمان من با یکدیگر خیلی صحبت کردیم. با برخی بخشهای موافق بود و گاهی هم برای برخی صحنهها نظرات خودش را به من میگفت.
ایدهآلترین شرایط زمانی است که بدانم کارگردان کار چه کسی است، چون در این شرایط میتوانم درباره ایدههایم با کارگردان حرف بزنم. به همین دلیل برایم مهم است، فیلمنامهای را که مینویسم قرار است چه کسی کارگردانی کند.
اشاره کردید که نمیخواهید خودتان را در یک ژانر محدود کنید. دلیلش چیست؟
شاید هدفم تجربه کردن موضوعات مختلف است. نمیخواهم بگویم فضای کار من متفاوت از کارهای دیگران است، اما از لحاظ فرم، اجرا و ساختار سعی میکنم متفاوت بنویسم. جذابیت تجربهگرایی در این است که وسعت دید شما نسبت به دنیای اطراف بیشتر میشود. ضمن اینکه علاقهمندم توانایی خودم را در گونههای مختلف محک بزنم. امیدوارم مردم از تماشای سریال آسمان من لذت ببرند و با آن ارتباط برقرار کنند.
فاطمه عودباشی / گروه رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد