بدرقه سال 93 با مدارس نیمه‌تمام

سال 93 رسید به آخرش، به سیصد و شصت و سومین روز خود، یعنی که پرونده‌اش بسته شد، اما پیمانه مشکلات مدارس هنوز پر است، از بی‌پولی‌ها گرفته تا کمبود فضاهای آموزشی، همه هنوز پابرجاست.
کد خبر: ۷۸۱۴۷۴
بدرقه سال 93 با مدارس نیمه‌تمام

پارسال آموزش و پرورشی‌ها گفتند بیش از 6000 مدرسه نیمه تمام در کشور پراکنده است که اسکلتش برزمین مانده و ده‌ها هزار دانش‌آموز چشم به اتمامش دوخته‌اند. مسئولان این را گفتند و به ناتوانی دولت در تکمیل این پروژه‌ها اشاره کردند و گفتند که خیرین بخشی از این بار برزمین مانده را تقبل خواهند کرد تا سال 93 سالی خوش‌یمن برای نظام آموزشی باشد.

خیرین آمدند، همت کردند، سرمایه وسط گذاشتند و ساخت و ساز در محوطه‌های مسکوت مانده را آغاز کردند تا این که پنج روز قبل رئیس جامعه خیرین مدرسه ساز کشور به خبرگزاری میزان گفت از 6800 مدرسه نیمه‌کاره‌ای که مجلس مجوز تکمیلشان را به خیرین داده بود 1500 مدرسه به اتمام رسیده و تعداد پروژه‌های برزمین مانده، رسیده به 5300 مورد.

به ثمر نشستن 1500 مدرسه بلاتکلیف، خودش رفع 1500 دغدغه است و بهانه‌ای است برای جمع‌شدن 1500 خیال مشوش، اما هنوزعدد باقیمانده از مدارس نیمه‌کاره درشت است، 5300 مدرسه نیمه تمام به این معنی است که هنوز 5300 نقطه بلاتکلیف در کشور وجود دارد که سرمایه‌ای بر زمین خوابیده است و البته هزاران چشم به دنبال آن.

سال 93 با این وضع و حال تمام شد. مدارسی که مهلت تکمیل در این سال را نیافتند، باری است که بر دوش سال 94 خواهد افتاد و محملی برای نگران ماندن هزاران دانش‌آموز که مجبورند درغیاب مدارس نوساز یا درساختمان‌های تخریبی و ناایمن درس بخوانند یا قید تحصیل درمدرسه‌ای استاندارد را بزنند و راهی کانکس‌ها، چادرها و حتی فضای باز روستاها شوند. بوی عید چندهفته‌ای است به مشام می‌رسد، بسیاری از درختان شکوفه کرده‌اند و میوه داده‌اند، دانش‌آموزان نیز رخت عید خریده‌اند، اما خانه دوم خیلی از آنها آماده نیست ؛ 5300 مدرسه نیمه تمام، نوروز 94 را هم خواهند دید.

شرایط دشوار در «قویینک زهری»

روز سردی به قویینک زهری رسیدیم، ورامین استان تهران دشتی است که اغلب به خنکی می‌زند و آن روز، سرد و خشک بود. فاصله این روستا تا ورامین اندک است و به پنج کیلومتر هم نمی‌رسد، اما میان محرومیت قویینک و ورامین، فاصله بسیار است.

به حسینیه روستا هدایت می‌شویم، به حیاطی با درختان عریان ایستاده در باغچه‌ای خشک. صدای زمزمه درس می‌آید، صدای بببببللللهههه بچه‌ها. پرده سبز رنگ را کنار می‌زنیم و وارد می‌شویم، پا می‌گذاریم روی فرش‌های سرخ و تکیه می‌دهیم به پشتی‌هایی قرمز. اینجا کلاس درس دانش‌آموزان روستای قویینک است که نشسته‌اند روی صندلی‌های تک نفره و در کلاسی مختلط و چند پایه چشم دوخته‌اند به کتاب و دفتر مشق.

کلاس درس بچه‌ها سالن اصلی حسینیه روستاست با دیوارهایی مزین به نمادهای عاشورا و تمثال شهدای دشت نینوا. حضور تازه واردی چون ما نظم کلاس را به هم می‌ریزد و دانش‌آموزان خوش سر و زبان را می‌کشاند پیش ما برای طرح گلایه. می‌گویند اینجا حواسشان پرت می‌شود، درس‌های بچه‌های کلاس پایین‌تر با ارشدها قاطی می‌شود و موقع مشق نوشتن و تمرین کردن تمرکز ندارند. سختی روزهای امتحان را هم می‌گویند که اینها مشغول آزمون دادن‌اند و بقیه مشغول کار خویش.

دانش‌آموزان کوچک‌تر تا چشم باز کرده‌اند همین حسینیه را دیده‌اند و نمی‌دانند مدرسه با نیمکت‌های چوبی که کف‌اش موزاییک شده چه حسی می‌دهد، اما دانش‌آموزان بزرگ‌تر که درمدرسه قدیمی روستا درس خوانده‌اند با مفهوم مدرسه غریبه نیستند، گرچه آنها هم از سه سال پیش محصل حسینیه شده‌اند و قبل از آن درس خواندن درمسجد روستا را هم تجربه کرده‌اند.

به مدرسه قدیمی روستا سرمی زنیم به دبستان «تشیع»، با نقاشی‌های کهنه مانده بر دیوارها، حیاطی خاکی که باران گلش کرده و به ساختمانش که ویرانه‌ای است برای خود. سه سال فراموشی این ساختمان به زباله‌دانی تبدیلش کرده و البته به فراموشخانه‌ای وهم‌آور، مدرسه‌ای که دیگر مدرسه نیست و از اولش هم نبوده از بس این ساختمان و طراحی مدرسه با استاندارد‌ها فاصله دارد. سه کلاس کوچک را از نظر می‌گذرانیم، از راهرو رد می‌شویم و به اتاق مدیر وقت می‌رسیم. اینجا بوی نم در دماغ می‌پیچد و کاهگل‌های دیوار از زیر گچ‌های ریخته، دیده می‌شود.

می‌گویند ترک‌های عمیق دیوار و سقف دلیل تخلیه مدرسه بوده که آموزش و پرورش هم هشدار داده برای در امان ماندن دانش‌آموزان بهتر است مدرسه خالی شود. مدرسه خالی شد، قول در اختیار قرار گرفتن فضا هم داده شد که بعد تبدیل شد به قول دادن اجاره بهای ساختمانی استیجاری. دست آخر اما هیچ یک از این عهدها وفا نشد و همه مراجعه‌های مردم رسیدن به این جواب که معذوریم، فعلا مقدور نیست، نمی‌توانیم.

مردم ناامید روستا هم کوله‌بار حاجت برآورده نشده‌شان را آوردند به قویینک و بچه‌ها را سپردند به حسینیه، به مکانی که صاحبش از ته دل رضا نیست، یک سال حتی مردم مجبور شدند قفل در حسینیه را بشکنند و کلاس درس را برپا کنند. امسال هم سال آخری است که در حسینیه به روی بچه‌ها باز است، این شرط صاحب آن است.

با این حال با این که خانواده‌ها می‌بینند شرایط درس خواندن در این فضا آسان نیست و در فصل عزاداری‌ها و نذری‌پزان‌ها چاره‌ای جز تعطیل شدن بچه‌ها وجود ندارد، اما کاچی بهتر از هیچی است در نظر آنها.

دانش‌آموزان قویینک شوق درس خواندن دارند و خانواده‌ها ذوق ادامه تحصیل بچه‌ها را، ولی می‌گویند نبود مدرسه خیلی‌ها را وادار به کوچ کرده. کسانی هم که مانده‌اند شوق مهاجرت دارند، اما دستشان خالی است برای همین است که مانده‌اند و دلخوش کرده‌اند به چند قول برای حل مشکلات.

پنجه‌های پایمان سرد می‌شود، حالا مثل 45 دانش‌آموز و سه معلم قویینک زهری معنی فضای نامناسب آموزشی را می‌فهمیم، صدای بچه‌های آن سوی حسینیه هم می‌پیچد در سرمان، اینجا بهترین مکان برای تجربه حس ناخوشایند نداشتن مدرسه است.

بچه‌های قویینک اما می‌توانستند مدرسه‌ای نونوار داشته باشند اگر مدرسه خیرساز روستایشان زودتر تمام می‌شد. چهار سال قبل کلنگ این مدرسه زده شده، در زمینی درست روبه‌روی مدرسه مخروبه تشیع. ولی کار پیش نرفت و حالابعد از چهار سال فقط اسکلتی بتنی از آن روی زمین است و چند بار آجر و سیمان.

خیر مدرسه‌ساز قویینک می‌گوید برای تکمیل مدرسه پول ندارم، آموزش و پرورش هم این را می‌داند، ولی در این چهار سال کاری نکرده است.

مثل قویینک‌ها فراوان است، پروژه‌های آموزشی کلنگ زنی شده قرار بود قاتق نان باشد، ولی شد قاتل جان، شد پروژه نیمه تمام آموزشی، یکی از آن 5300 پروژه‌ای که همت خیران در سال 93 نیز نتوانست پرونده شان را مختومه کند.

قول می‌دهم، مدارس نیمه‌تمام تکمیل می‌شود

داستان قویینک زهری و قویینک‌ها در استان تهران را برای مدیرکل نوسازی مدارس استان تهران نقل کردیم که او ازآن باخبر بود. داریوش ورناصری می‌گوید علت به تعویق افتادن این پروژه‌ها تنگناهای مالی سال‌های 90 تا 92 است، اما از وقتی برای سال 93 بودجه‌ای خوب در نظر گرفته شد، پروژه‌های برزمین مانده نیز حالی گرفتند و کار اتمام شان آغاز شد.

به گفته او هم اکنون 250 مدرسه نیمه‌کاره در استان تهران وجود دارد که عملیات اجرایی 210 پروژه شروع شده و 120 مدرسه برای مهر 94 آماده می‌شود، که با این حال 40 مدرسه باقی می‌ماند که امسال هیچ کاری برای تکمیلش انجام نشده است. ورناصری کار اتمام این 40 مدرسه را به سال آینده موکول می‌کند که قول هم می‌دهد تا آغاز سال تحصیلی بعد اینها هم تکمیل شده باشند.

اگر این مدارس تکمیل شود و درچرخه آموزش قرارگیرد کمی از مشکلات کشورمان برطرف می‌شود که مطابق آمارهای رسمی این روزها 30 هزار کلاس درس کم دارد، 10 درصد از مدارسش دو نوبته اداره می‌شود و یک سوم دانش‌آموزانش (حدود چهار میلیون نفر) در مدارس نیازمند مقاوم‌سازی تحصیل می‌کنند.

مریم خباز ‌‌/‌‌ گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها