حسین جملات را شمرده ادا میکند و بهقدری درباره اسکی اشراف دارد که نیاز به توضیح اضافهای نیست. ساوهشمشکی از شمشک با پیستهایی که هر سال ماجراها دارد میگوید تا نیمکرهجنوبی با پیستهای پر برفش. از دستهای تازهای که این سالها چهرههای جدیدی به اسکی معرفی میکند تا بارشهای کم امسال که چقدر دست اسکیبازان را برای تمرین و رسیدن به آمادگی، میبندد. همین چند وقت پیش بود که از کره جنوبی خبر رسید حسین ساوهشمشکی موفق شد مدال طلای بیستو چهارمین دوره رقابتهای اسکی قهرمانی آسیا را مال خود کند. او قبل از این رقابتها در مارپیچ بزرگ در پیست یانگپیانگ نقره گرفت. از این رو همه این اتفاقات، بهانه خوبی شد برای گفتوگویی مفصل با کاپیتان تیم ملی اسکی.
یک مدال ناب در بیست و نه سالگی حسین ساوهشمشکی چه حسی برای او دارد؟
روی این مدال تمرکز خوبی کرده بودم . تمریناتم مناسب بود و اکنون خوشحالم با قهرمانی آسیا و گردن آویز طلا بازگشتهام. وقتی در شرایط سخت، موفقیتی به دست میآورید برایتان لذتبخشتر است .
11 سال اسکی برای تیم ملی، تو را در کجای این ورزش جای داده است؟
برای من این سالها فقط یک تعبیر داشت؛ اینکه تلاش کنم. ورزش اسکی شرایط خاصی دارد و چنانچه بر سختیها غلبه نکنید، شما را از پای میاندازد. جایگاه یک ورزشکار بستگی به تلاش و زحمات او دارد که در این بین مردم بهتر میتوانند نظر بدهند.
اسکی باز سه ساله مسیر آن سالها تا مرز سی سالگی را باید بالا و پایینهای زیادی سپری کرده باشد.
من تمامیدورههای اسکی را تجربه کردهام. از نونهالان و نوجوانان تا بعد از هجده سالگی که عضو تیم ملی بزرگسالان شدم. هیچوقت یادم نمیرود نخستین سفری که همراه تیم نونهالان به لبنان داشتم. همان روزها با خودم عهد بستم اگر قرار است اسکی باز شوم، باید تمامیردههای ملی را فتح کنم.
چگونه استعداد تو برای اسکی کشف شد؟
برای بچههایی که در شمشک و دیزین زندگی میکنند این خیلی اتفاق سادهای است که بروند سراغ اسکی. معمولا بچههای سه ساله با پدر و مادرشان به طرف پیستها میروند و وقتی بزرگتر میشوند همه را کنار خود میبینند. عمو، خاله، عمه، دایی و .... مربیان اسکی از خانواده خودت هستند. شاید با این روش، استعدادیابی زیاد به چشم نیاید؛ اما استعدادهای اسکی این گونه شناخته میشوند.
غیر از اسکی، چه ورزشی میکنی؟
به فوتسال علاقهمندم. همین طور والیبال. گاهی با دوستان گل کوچک هم میزنیم! کلا آدم ورزشی هستم و اهل تحرک.چه در میان برف باشد چه در تالارهای ورزشی.
آیا فعالیتهای شدید در ارتفاعات، اوقات فراغت تو را به سمت ورزشهای سالنی میبرد؟
شاید. اما در طول سال به تمرینات مداوم فکر میکنم. تابستانها که تمرینات اسکیام کمتر میشود، بیشتر دنبال فعالیتهای توپی هستم. در این ورزشها دوستان خوبی هم دارم.
اکنون بعد از 11 سال حضور در تیم ملی، آیا حسین ساوهشمشکی به خواستههایش رسیده است؟
از نظر حضور و تعداد رقابتها با توجه به نوع و کیفیت پیکارها شاید، اما نتیجه نه. اگر امکانات بهتری داشتیم، میتوانستم بهتر از اینها عمل کنم. من دو المپیک زمستانی ونکوور و سوچی روسیه را پشت سر گذاشتم. دو دوره بازیهای آسیایی زمستانی و سه دوره قهرمانی جهان. تقریبا از سال 2007 در مسابقههای مختلف چین، قزاقستان، فرانسه، آلمان و اتریش حضور پیدا کردهام. ایکاش امکانات ما طوری بود که میتوانستم با تمرینات بهتر و حضور در مسابقههای بیشتر در همه این آوردگاههای اسکی نتیجه میگرفتم.
سال 2013 در رقابتهای اتریش شرکت کردی، اما چرا امسال تیم به رقابتهای جهانی آمریکا رهسپار نشد؟
مسئولان ورزش و فدراسیون اسکی تصمیم گرفتند تیم نرود. ما هم تابع نظر آنها هستیم، اما خودمان را برای رقابتهای جهانی آماده کرده بودیم. وقتی مسافرت تیم ملی به آمریکا کنسل شد، بیشتر تمرکزمان را روی مسابقههای قهرمانی آسیا در کره جنوبی گذاشتیم.
آیا ایران امکان برپایی رویدادهای جهانی اسکی را دارد؟
اکنون نه. پیستهای شمشک و دیزین برای برگزاری رقابتهای جهانی اسکی مناسب نیستند، اما ظرفیتهای این مناطق بهگونهای است که اگر به آنها رسیدگی شود، میتوانیم در مسابقههای مختلف میزبان باشیم. این پیستها چند سالی است پیشرفت نداشتهاند. شمشک بلاتکلیف بوده و اگر هزینهای هم صورت گرفته است، برای ترمیم و بازسازی دستگاهها بوده نه تغییرات اساسی و زیربنایی. درنتیجه پیست با تاخیر باز میشود. در این میان پیست دربندسر پیشرفت کرده است زیرا خصوصی اداره میشود.
چه تفاوتی این پیست را از شمشک و دیزین متمایز کرده است؟
پیست دربندسر دستگاههای مجهز دارد. دستگاه برفساز آوردهاند که این دستگاه طول فصل اسکی را زیادتر میکند. جنس برف نیز به جنس برفهایی که ما در آن مسابقه میدهیم نزدیکتر است.
معمولا جنس برف خوب برای یک اسکی باز چگونه است؟
ما در ارتفاع بالایی اسکی میکنیم. بالای 3000 متر. توچال 3900 متر ارتفاع دارد. بر این اساس جنس برف ما خشک و پودرمانند است، در شرایطی که ارتفاع پیستهای اروپا پایینتر بوده و برف سفت میشود و یخ میزند. ما در شرایطی کاملا متفاوت با مسابقهها، تمرین میکنیم و همین سبب میشود در پیکارهای مختلف با مشکل روبهرو شویم.
پیست دربندسر که گفتی بهتر است، شرایط اسکیبازان ما را به مسابقههای اروپا نزدیک نمیکند؟
پیست دربندسر طول فصل را زیادتر کرده است و برف خوبی میسازد، اما پیستهای ما کوچک هستند. پیست دیزین پیشرفت کوچکی داشته است اما در مجموع هیچکدام آنها نمیتوانند نیازهای ملیپوشان را در مقایسه با پیستهای استاندارد دنیا تامین کنند.
بنابراین شما همان چهار ماه از فصلی را که اشاره کردی، به طور کامل ندارید؟
خیلی از روزهای این چهار ماه علاوه بر نوسانات آب و هوا و بارش کم، با دعواهای بین زمینداران و مسئولان شرکت توسعه و تجهیز از بین میرود.
بسیاری از افراد بدون این جنگ و دعواها میخواهند اسکی کنند. چه امکاناتی برایشان فراهم است و اصولا فرآیند استعدادیابی با همگانی کردن این ورزش، چگونه صورت میگیرد؟
اسکی را باید بیشتر از آنچه تاکنون بود و هست به مردم شناساند. یکی از راههای معرفی اسکی برگزاری رقابتهای مختلف است. داخلی یا خارجی هر کدام تاثیرگذاری منحصربهفرد خود را در افزایش سطح علاقهمندی این ورزش دارد. ما برنامه خاصی در این زمینه نداریم. تا چند سال پیش هیچ ورزشکاری از تیمهای شهرستانی به تیم ملی وارد نمیشد تا اینکه خانم فروغ عباسی از فارس به عضویت تیم ملی درآمد یا آقای احمدپور که از جوانان مستعد فارس در ردههای ملی است.
آیا میتوان بهدنبال دلیل خاصی برای معرفی این دو نفر بود؟
بله. این نفرات از پیست اسکی پولادکف در استان فارس استارت زدند و خود را به تیم ملی رساندهاند. در این پیست تجهیزاتی مثل بالابر، تلهکابین و موتوربرفی وجود دارد و فضایی خانوادگی بر آن حاکم است. این امر توانایی اسکی فارس را نشان میدهد و استعدادهای بالقوهای که در این استان هستند. ما باید پس از تجهیز پیستهایمان مسابقههای متعدد داخلی و بینالمللی برگزار کنیم و برای پرورش استعدادهای اسکی به فکر برنامههای کلان باشیم. بگذارید یک مثالی برایتان بزنم. لیگ جهانی والیبال طی دو سال مردم را بهقدری به سمت والیبال سوق داد که اکنون این ورزش پایگاه قوی مردمیدارد و ورزشکارانش برای جامعه ایرانی عزیز شدهاند. والیبال این جایگاه را از تحرک دارد زیرا ورزش رو به سکون در واقع رو به نابودی است.
از تهران و فارس گفتیم. به نظرت اوضاع استانهای دیگر به چه ترتیب است؟
میگویند اسکی معمولا بهعنوان تفریح قشر مرفه شناخته میشود، اما پیستهای اسکی ایران به اندازه تمام مردم جا برای لذت بردن دارند . اسکی در همدان جایگاه خوبی دارد.تبریز، اردبیل، اصفهان و مشهد نیز پیستهای اسکی دارند و پیستهای جدیدی هم در حال اضافه شدن است. خیلی از جاهای ایران از نقاط کم بارش هستند اما نقاطی هم داریم که تابستانها میتوانیم آنجا تمرین کنیم. مانند کوهرنگ در شهرکرد. یک بار مرداد ماه رفته بودیم آنجا و تمرین کردیم. کوهرنگ یخچالهای زیادی دارد اما از آنها بدرستی استفاده نمیکنیم و این مواهب الهی و طبیعی به امان خدا رها شده است.
اگر ابتکار شما نبود، شاید کوهرنگ هرگز کشف نمیشد!
پیش از المپیک ونکوور باز هم تمریناتمان مصادف شد با تابستان. با پوریا ساوهشمشکی رفتیم در ارتفاع 4200 متری شمشک و تمرین کردیم. آن وقت سال پیدا کردن برف کار سختی بود . با ابتکار خودمان دستگاه بالابر برده بودیم و دو هفته تمرین کردیم. نتیجهاش این شد من سهمیه المپیک ونکوور را با تمرینات همان جا گرفتم.
اسکی باز حرفهای و قهرمان آسیا مانند تو شرایط اسکی ایران با کشوری مانند قزاقستان را که نزدیک خودمان است، چگونه مقایسه میکند؟
پیستهای قزاقها خیلی پیشرفت کردهاند. آنها مدام ورزشکاران خود را به تورهای اروپایی میفرستند. خودم پنج نفر قزاق را بخوبی میشناسم که در این چند سال بهطور مداوم در مسابقههای کاپ اروپا و ورلد کاپ شرکت کردهاند. اسکی ورزشی است که اگر وارد اروپا نشوید، هیچ شانسی ندارید.
با وجود این باید بگویم فعالیتهای شما شاید به زحمت برگزاری چند مسابقه داخلی باشد.
دقیقا. من در مجموع شش بار در مسابقههای امسال شرکت کردم و وقتی دیدم تمرین و اردوهایم برای رقابتهای آسیا کافی نیست، با هزینه خودم به ترکیه رفتم. دو مسابقه آنجا دادم تا بروم کرهجنوبی. در ترکیه بهخاطر جوایزی که تعیین کرده بودند، انتظار میرفت اسکیبازان برجسته دنیا شرکت کنند از این رو انتخاب مناسبی داشتم. البته تمرکز من روی رقابتهای جهانی بود اما وقتی سفر آمریکا لغو شد، تصمیم گرفتم تمام حواسم را روی قهرمانی آسیا بگذارم که خوشبختانه طلا گرفتم.
درباره این رقابتها برایمان بگو. از طلا و نقرهای که گرفتی؟
خوشحالم پس از ماهها تلاش توانستم طلای این رقابتها را بهدست آورم. پس از سختیهایی که سپری کردم، این دو مدال خستگی مرا از بین برد. امسال برف کمی در اوایل فصل داشتیم و در آن مقطع زمانی کمی دچار مشکل شدیم به همین دلیل در این فصل سه جفت اسکی من شکست.
پس حسابی توی خرج افتادی. حرفت یادت نرود . قیمت چوب اسکی چند است؟
بین سه میلیون و 500 تا چهار میلیون تومان. سال گذشته که توانستیم سهمیه المپیک زمستانی را بهدست بیاوریم، به هر یک از ما پنج میلیون تومان آن هم از طرف اسپانسر فدراسیون اسکی داده شد، این در حالی بود که برای کسانی که به المپیک رفتند، مبلغ ده میلیون تومان داده شد. من هر سال حدود سه تا چهار جفت چوب اسکی میخرم که هر جفت آن چهار میلیون تومان قیمت دارد و فقط امسال سه جفت چوپ اسکی من شکست که مبلغی حدود 12 میلیون تومان برای من هزینه دربر داشت.
میگویند وضع اسکیبازان خوب است بنابراین میتوانی در سال چند تا اسکی بخری.
ورزش اسکی پرهزینه است و بچههای تیم ملی از جمله خود من از افراد بومیتیم ملی بهشمار میرویم. از نظر مادی نمیتوانید به ما بگویید پولدار، فقط عشقماست که حرکتمان میدهد. نباید از این همه عشق و علاقه بسادگی گذشت. هر بار نزدیک بازیها که میشویم، کمیبر مقدار توجهها زیاد میشود، اما در پایان همه کارها به جای اول خود بازمیگردد. باید به این ورزش و ورزشکاران آن در تمام یک فصل توجه شود.
برگردیم به مسابقههای کرهجنوبی. با توجه به مشکلاتی که داشتی، در وهله نخست حریفان را چگونه ارزیابی کردی؟
طبق معمول جنس برف پیست یانگ پیانگ با جنس برف ایران متفاوت بود و شیب این پیست دو تا سه برابر شیب پیست دربندسر بود. وقتی شرایط تمرین با مسابقه متفاوت است، اولین حریفت میشود جنس برف و امکانات پیست. با این حال در مدت زمان تمرینم در کرهجنوبی تلاش کردم خودم را با شرایط وفق دهم و مدت زمانی که تمرین کردم، تاثیر خوبی روی من گذاشت. در تمامی رقابتهای قاره، پیکار با حریفان کرهای و ژاپن همیشه دشوار است. در این میان حریفان قزاق و ازبکستانی هم جای خود دارند. با وجود این نتوانستند برای من مشکلی ایجاد کنند. هر چقدر در مسابقات بیشتری شرکت کنم، استرس و فشار ناشی از آن کم میشود. اسکی یک ورزش ریسکی است و برای بهدست آوردن آمادگی بیشتر باید در مسابقات مختلف شرکت کرد تا بتوانم استرس را از خودم دور کنم.
خارج از مبحث امکانات که اشاره کردی، آیا در اسکی بحث مربیان خارجی و نوع استخدام و استفاده از آنها وجود دارد؟
پس از 11 سال اسکی برای تیم ملی و قبل از آن حضور در تیمهای پایه، با مربیان خارجی زیادی کار کردهام. ما از بلغارستان، اتریش و ایتالیا کار با مربیان خارجی را تجربه کردهایم و آنها در نوع خود تاثیرگذار بودهاند اما زمانی این تاثیرگذاری دو چندان میشود که در تورنمنتهای مختلف شرکت کنیم. بدون حضور در عرصه اسکی دنیا، مربی خارجی نمیتواند معجزه کند. باید این تفکر شکل بگیرد اسکی بدون رویداد جهانی در این رقابتها همچنین پیکارهای المپیک قادر به گرفتن مدال نیست. ورزشکاران کشورهای صاحب اسکی مقاطع زمانی را از دست نمیدهند.آنها در تابستان به نیمکره جنوبی میروند و با تورنمنتهای شیلی، آرژانتین، استرالیا و نیوزیلند سرگرم هستند که من هم دوست دارم تابستانها به عشق اسکی بروم آنجا برای تمرین و مسابقه. در پاییز بهدلیل وجود یخچالهای طبیعی در اروپا، مسابقههای سوئیس، اتریش، ایتالیا و فرانسه بسیار رونق دارد. از اواسط آبان هم تور ورلد کاپ آغاز میشود. اگر این برنامهها را ما هم داشته باشیم با همین امکانات پیستهایمان، به مدال جهانی و المپیک فکر میکنیم.
یک اتفاق خوب خانوادگی
30 سال اسکی با خانوادههای مشخص در ارتفاعات شمال تهران. این جمله را کسانی که مختصر آشنایی با ورزش دارند، با شنیدن نخستین نام از ساوهشمشکیها بهخاطر میآورند و کنکاش میکنند؛ حسین ساوهشمشکی از دسته کدام ساوهشمشکیهاست؟
خودش میگوید: عیسی ساوهشمشکی که سالها رئیس فدراسیون اسکی بود و چند ماه پیش کنار رفت، پسرعموی پدرش است. حسین نمیخواهد به حرفهایی که در این مدت درباره اداره خانوادگی اسکی شنیده است، پاسخ بدهد اما در صحبتهای قهرمان آسیا، از وضع موجود بویژه در ارتباط با بحثهای خانوادگی اداره اسکی، احساس رضایت وجود ندارد.
ساوهشمشکی میگوید: برای اسکی در این سالها زحمت کشیده شده است و باید قدر افرادی که اسکی را به جایگاهی قابل احترام رساندهاند، دانست. احترام گذاشتن به گذشته این ورزش در ایجاد حس اعتماد برای انجام فعالیتهای آینده موثر است. اسکی برخلاف آنچه در اذهان عمومی وجود دارد، مختص قشری خاص و سرمایهداران نیست. خیلیها میخواهند راحت از کنار نامهایی در اسکی عبور کنند اما این نامها از گذشتههای دور در اسکی زحمت کشیده اند و نمیشود براحتی آنها را کنار زد. باید از تجربیاتشان بهرهمند شد. با حفظ نیروهایی که سالها با هم کار کردهاند، میتوان فعالیتهای تازه را برای افراد دیگر از سر گرفت تا گستره اسکی برای پیشرفت بیشتر شود.
ساوهشمشکی میگوید نباید تلاشها به سمت حذف افراد برود. آن هم کسانی که افراد بومی هستند و از ظرفیتهای خانوادگی در یک ورزش برخوردارند. آیا در هندبال، فوتبال و والیبال این شرایط وجود دارد؟ اسکی یکی از رشتههایی است که بهصورت خانوادگی و همگانی میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
قهرمان اسکی مارپیچ کوچک آسیا به خانوادههای زیادی در اسکی دنیا اشاره میکند که توانستهاند در اسکی جهان مطرح شوند. او ادامه میدهد: تیم ملی کرواسی در سالهای متمادی ده مدال گرفت که تمامی این مدالها سهم دو خواهر و برادر بود. سرمربی این تیم نیز پدر این خواهر و برادر است. آنها سالها بر همین منوال در رقابتهای متعدد شرکت کردهاند و اسکی کرواسی با حفظ این سرمایههایش به فکر ساختن جوانان اسکیباز دیگر است. آیا درست است بگوییم اسکی کرواسی خانوادگی اداره میشود؟ در سوئیس تعدادی از فامیلها عضو تیم ملی این کشور هستند که من آنها را در مسابقههای سوچی روسیه دیدم. در ایتالیا پنج خواهر و برادر عضو تیم ملی هستند اما در ایران برای خانوادههای ساوهشمشکی، سولقانی، دربندسری، کلهر و ... بیش از حد بزرگنمایی میکنند.
حسین ساوهشمشکی میگوید: تمامیاین خانوادههایی را که نام بردم، جای زندگیشان فقط پنج دقیقه با پیست اسکی فاصله دارد. این یک امتیاز مثبت و اتفاق خوب در اسکی ماست.
او که در بازیهای المپیک زمستانی2014 پرچمدار کاروان ورزش ایران بود، لازمه پیشرفت در بین آسیاییها و رسیدن به ورزشکاران کشورهای برتر دنیا در اسکی را ایجاد دیدگاههای بهتر به این ورزش میداند و میگوید برای بالندگی باید دیدگاههایمان تغییر کند.
محمد رضاپور / گروه ورزش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علاءالدین بروجردی نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با جام جم آنلاین:
ابوالفضل ظهره وند نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی روزنامه «جامجم» با سجاد سالاروند، نخستین کوهنورد ایرانی دارای معلولیت در مسیر صعود به هفت قله بلند دنیا