اکثر این برندها هستند که پوششی را مد میکنند. البته مد فقط به پوشش ختم نمیشود. غذا و نوع حرف زدن هم در بعضی موارد مد میشود و در کشور ما هم این روزها مدها را برندهایی که وجود دارند، ایجاد میکنند و در پوشش مردم تاثیر مستقیمی دارند. آنقدر این تب در مردم شدید شده است که در زمان حراج این برندها میتوان صفهای طولانی در مقابل مغازه آنها دید. البته این تب فقط به حیطه خرید مربوط نمیشود؛ در بین جوانها کار کردن در این برندها هم نوعی تب به حساب میآید. به همین منظور در این روزها که اکثر برندها در حراج هستند به آنها سری زدم و نظر نسل جوان را راجع به مارک پرستی جویا شدم.
مغازه اول
چند دختر جوان جلوی یک رگال لباس ایستاده بودند و سر خرید یک پیراهن از مارک «آدولفودومینگز» با هم بحث میکردند. بعد از کمی صحبت کردن از یکی از آنها که از لباسهایش معلوم بود که همیشه لباسهای مارک میپوشد، پرسیدم: «همیشه از مارک استفاده میکنی؟»
«من از بچگی عادت کردهام همیشه لباسهای مارکدار بخرم و بپوشم. به نظرم لباسهایی که مارک معتبری ندارد و برند نیست اصلا مناسب پوشیدن نیستند».
دختر دیگر که سارا نام داشت، گفت: «البته من زیاد این حرف را قبول ندارم. بعضی از لباسها که مارک معروفی هم ندارند خیلی شیک هستند و برای من فقط زیبایی مهم است»
و دختر آخری که قصد خرید آن پیراهن را داشت، گفت: «دوستای ما همه مارک میپوشند. اگر ما از لباسهای مارکدار استفاده نکنیم زشت است».
مغازه دوم
در حالی که داشتم کیفهای داخل قفسهها را نگاه میکردم. آقای بسیار شیک پوشی نزدیکم شد و گفت: «کمکی از دست من بر می آید؟».
وقتی برگشتم دیدم که روی کتش اتیکتی قرار داشت که مشخص میکرد این آقا فروشنده هستند. سهیل ٢٢ ساله است مدتی است در این مغازه به عنوان فروشنده کار میکند. با کمی صحبت متوجه شدم که دانشجوی معماری در یک دانشگاه سراسری است. از کارش بسیار راضی بود و بیشتر از اینکه با تخفیف بسیار زیاد میتوانست لباسهای مارک ماسیمودوتی بپوشد، خوشحال بود و گفت که «خیلی از دوستانم هم دوست دارند که این کار را انجام بدهند.»
مغازه سوم
یک دختر و پسر جلوی کتانیها ایستاده بودند وهر کدام راجع به کفشها یک نظری میدادند. جلو رفتم و با آنها به صحبت پرداختم. سینا و ساینا خواهر و برادر بودند که برای خرید کتانی به این مغازه آمده بودند. ساینا همانطور که داشت کتانی را امتحان میکرد، گفت: «من همیشه از مغازه مارک خرید میکنم چون هم ماندگاری این جنسها بیشتر است و هم همیشه جدیدترین اجناس را برندها دارند و من دوست دارم، استفاده کنم».
سینا هم که همان طور به قفسههای کفشها نگاه میکرد حرف خواهرش را تصدیق کرد.
دوختن دکمه برای کت
سلیقه بسیاری از افراد به خریدن کالاهای مارکدار گرایش دارد. میتواند این سلیقه به دلیل داشتن پول زیاد باشد یا اینکه عدم اطلاع از راههای خرج کردن آن و در بهترین حالت شاید بشود فرض را بر این گرفت که شخص خریدار یک درصد فلان مارک خاص را میخرد فقط به خاطر کیفیت آن!
وقتی در بازار به یک مارک چینی ناشناس بیشتر توجه میشود تا یک جنس خوب ایرانی، تولیدکننده مجبور است از مارکهایی استفاده کند که کالاها شکل محصولات چینی یا ترکیهای شوند |
چیزی که امروز هم همه جا میشود دید لباس مارکدار است ولی تا به حال به این فکر کردهاید که این برچسبهایی که روی لباس زده میشوند و نشاندهنده اصل و نسب آن هستند از کجا میآیند؟
تقریبا میشود گفت تمام پوشاک ایران از دو کشور چین و ترکیه وارد میشوند و مدتهاست که صنعتی به اسم صنعت پوشاک نداریم یا کارگاههای باقیمانده توان رقابت ندارند ولی از چین و ترکیه که بگذریم یک سری از کارها در ایران تولید میشوند. این تولیدات نیاز به برچسب زدن و مارکدار کردن و... دارد تا به بازار رفته و به فروش برسند.
مارکهایی که میبینید کاغذی یا پلاستیک هستند را میتوان طراحی و چاپ کرد. فرقی نمیکند که این طرح پوما باشد، نایک و... همه قابل چاپ هستند در تعداد بالا که بعد از برشخوری و آمادهسازی برای وصل شدن به لباسها فرستاده میشوند.
مارکها همیشه از چاپخانهها بیرون میآیند، چه در ایران و چه در چین. تعداد بالای مارکها قیمت آنها را بهشدت کاهش میدهد به نحوی که قیمت تمام شده آن برای هر مارک از ۶٠ تا٢٠٠ ریال یا بیشتر تخمین زده میشود.
به سفارش مشتری میتوان نسخهای همانند اصل مارک را که در بازار هم موجود است تولید کرد. حال اینها را در سایزها و تعداد و حالات مختلف میزنند. مثلا یک مدل دفترچهای هست که میتوان آن را جزو گرانترینها گذاشت و الی آخر...
اینکه شما حق استفاده از یک علامت را داشته باشید بدون اجازه و کپی رایت و... اصلا معنایی ندارد. البته تولیدکنندگان حرفهای بیشتر اوقات این کار را نمیکنند ولی وقتی در بازار به یک مارک چینی ناشناس بیشتر توجه میشود تا یک جنس خوب ایرانی، تولیدکننده مجبور است از مارکهایی استفاده کند که کالاها شکل محصولات چینی یا ترکیهای شوند تا شاید به چنین اسمهایی توجهی شود.
مارکها نه به صورت چاپی، گاه به صورت گلدوزی روی لباس دیده میشوند یا چاپ شده روی لباس به حالتهای مختلف. آنهایی که چاپی هستند به کنار، اما آنهایی که گلدوزی هستند را هم ماشینهایی که برنامه دریافت کردهاند میدوزند.
بیشتر کالای وارداتی در زمینه لباس که دارای اسم و رسمی باشند را نیز دوستان چینی تولید کردهاند و البته تعدادی محدود هم از کشورهای دیگر وارد میشود. اینکه خودمان میتوانیم یک نسخه بدل از روی اصل آن بزنیم یا چین میتواند به این معناست که این پیراهنها از عالم بالا نیامدهاند.
اگر دولت کمی بیشتر سعی کند که به صنعت داخلی پارچه و لباس که مارک جزیی کوچک در آن است، فرصت و امکان رشد بدهد شاید اصلا دور از انتظار نباشد که بتوانیم با کشوری مانند ترکیه در این زمینه رقابت کنیم.
دوستداران مارک هم حواسشان باشد که تشخیص اصل یا بدل بودن یکی از این لباسها بسیار سخت است و ممکن است که شما تمام عمرتان یک چیز بدلی پوشیده بوده باشید پس لطفا آن علامت گنده فلان مارک یا قیمت آن را به رخ بقیه نکشید. (اعتماد)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد