صف بیماران منتظر به حدی زیاد است که حتی جای نشستن هم برای بیماران وجود ندارد. در دست بیماران، شمارههایی است که نشان میدهد چند نفر زودتر از آنها نوبت گرفتهاند. دکمه دستگاه را میزنم و عدد 534 را به من نشان میدهد. این عدد به وضوح به این معنی است که حداقل 500 نفر قبل از ساعت هشت صبح، اینجا حضور داشتهاند.
در این کلینیکهای سرپایی، بیمار غیربستری به جای آنکه به مطبهای خصوصی برود و حداقل 20 تا 40 هزار تومان برای معاینه اولیه بپردازد، میتواند با پرداخت مبلغ 3200 تومان، به پزشک متخصص دسترسی داشته باشد.
همین پایین بودن تعرفه ویزیت، شاید مهمترین انگیزهای باشد که این بیماران را به کلینیکهای سرپایی کشانده است. بیماران بعد از اینکه شماره نوبتدهی را میگیرند، به قسمت مالی میروند و بر اساس نوبتشان، در صف میایستند و مبلغ ویزیت را پرداخت میکنند.
نوبت دهی تا حدود ساعت 10 صبح طول میکشد و در این چند ساعت به حدود 1500 نفر نوبت ویزیت میدهند. در این کلینیک، متخصصان بیماریهای مختلف حضور دارند و به انواع بیماریها رسیدگی میکنند.
بیمارانی هم که به این کلینیک آمدهاند، لزوما بومی شهر تهران نیستند. یکی از بیماران میگوید که از شهر مریوان آمده و چند روزی است در خانه یکی از اقوامش ساکن شده است. وقتی میپرسم چرا در شهر خودش، دوا و درمان را پی نگرفته است، میگوید: در شهر ما پزشک فوقتخصص غدد وجود ندارد و چون قرار است که دخترمان هم عمل جراحی بشود، مجبوریم چند روزی در خانه اقواممان در تهران بمانیم.
وقتی نوبتدهی و حساب و کتابها تمام میشود، تازه بیماران وارد مرحله بعدی میشوند. در این قسمت بیماران به ترتیب نوبتی که گرفتهاند از طبقه اول به طبقات بالاتر میروند و وارد سالن اصلی کلینیکهای سرپایی میشوند.
کلینیک سرپایی در این بیمارستان، شامل یک سالن با طول زیاد است که هر بخش با چند صندلی از هم جدا شدهاند. مثلا کلینیک کودکان شامل چهار اتاق است و چهار اتاق بعدی، مربوط به کلینیک زنان است. وسط این دو کلینیک هم با میز و صندلیهای چوبی از هم جدا شدهاند.
در هر بخش از کلینیک هم چند صندلی پلاستیکی گذاشتهاند، اما از آنجا که تعداد مراجعان بسیار بیشتر از تعداد صندلی هاست، خیلی از بیماران در این کلینیک سرپایی، مجبور هستند چند ساعت سرپا بایستند.
یکی از مراجعانی که کودک شش سالهاش را به آنجا آورده است، میگوید که دخترش دچار صرع میشود و هرماه حداقل چند بار مجبور است دخترش را برای معاینه پیش پزشک ببرد. وقتی از او دلیل مراجعهاش به کلینیکهای سرپایی در این بیمارستان دولتی را میپرسم، میگوید: درست است که خودم و دخترم باید خیلی در صف بمانیم و اذیت میشویم، اما نمیتوانم هر ماه چند بار به مطب خصوصی بروم و حق ویزیت بدهم.
اما پایین بودن حق ویزیت، دلیل مراجعه همه بیماران هم نیست. در گفتوگو با چند نفر از مراجعان، آنها میگفتند به تشخیص پزشکی دیگر به کلینیکهای سرپایی آمدهاند.
یکی از بیماران که دچار کمکاری تیروئید است، میگوید پزشکش گفته برای آنکه از نتیجه آزمایشش مطمئنتر شود و مسیر درمان را درست انتخاب کند، به فلان پزشک متخصص هم مراجعه کند. او هم محل کار پزشک را پرس و جو کرده و در نهایت به این کلینیک آمده تا نظر این پزشک معتمد را هم به پزشک خود منتقل کند.
در اتاق معاینه، در وهله اول سه پرستار مقیم کلینیک، وضع کلی بیماران را ثبت میکنند و پرونده اولیه بیماران را تشکیل میدهند. در مرحله بعدی، همان پرونده به اتاق پزشکان متخصص و دستیاران آنها میرود و آنها با توجه به اطلاعات ثبت شده از سوی پرستاران، مریض را معاینه میکنند.
تقریبا به طور متوسط کمتر از پنج دقیقه طول میکشد تا هر مریض از سوی پزشک، معاینه شود. البته با وجود صف طولانی که پشت در اتاقهای معاینه وجود دارد، همین زمان کوتاه هم صدای اعتراض بعضی بیماران را بلند میکند.
تا حوالی ساعت 12، آخرین گروه از بیماران هم به اتاق معاینه میروند و صف آخریها هم بعد از چهار ساعت معطلی، بالاخره موفق میشوند که پزشک معالج را ببینند.
فقر کلینیکهای دولتی در شهرهای محروم
این اوضاع و احوالی که از کلینیکهای سرپایی توضیح دادیم، فقط یک پرده کوتاه از وضع فعلی این مراکز دولتی است.
ازدحام جمعیت، معطل شدنهای چند ساعته، فضای ناکافی اتاقهای معاینه و راهروهای کلینیک و معاینه سریع بیماران، مشکلات واضحی است که در این کلینیک به چشم میخورد.
البته نباید یادمان برود که این مرکز در پایتخت و آن هم در دل یکی از بیمارستانهای مطرح تهران قرار گرفته است، ولی در بسیاری از شهرهای محروم و نقاط دورافتاده کشور، حتی از نعمت این کلینیکهای شلوغ هم بیبهرهاند.
اگر همین الان به نقاط مرزی کشور سری بزنید، نبود پزشک متخصص بیداد میکند. در این مناطق دیگر حرف این نیست که چرا کلینیکهای سرپایی دولتی وجود ندارد، بلکه دغدغه مردم این است که اصلا چرا تا شعاع چند کیلومتر، هیچ پزشک متخصص و هیچ مرکز درمان تخصصی وجود ندارد.
همین وضع باعث شده که مردمان مناطق محروم برای پیگیری کارهای درمانیشان به شهرهای بزرگتر بیایند که همین کار باعث میشود هزینههای درمان آنها چند برابر شود.
حتی این وضع باعث به وجود آمدن آسیبهای اجتماعی هم میشود. به طور مثال، خانوادهای که برای درمان بیمارشان، شال و کلاه میکنند و از شهری محروم به تهران میآیند، اغلب این خانوادهها برای سکونت و جای خواب هم مشکل دارند. به همین دلیل است که میبینیم بعضی وقتها در کنار بیمارستانهای پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ کشور، چادر برپا میشود و خانوادهها تا چند روز در کنار بیمارستان، زندگی میکنند.
در صورتی که اگر در هر شهر کشور، چند کلینیک سرپایی وجود داشته باشد و مردمان مناطق محروم مجبور نباشند که برای یک ویزیت ساده پزشک، چند کیلومتر از شهر و دیارشان دور بشوند، آن وقت است که میتوان گفت عدالت در سلامت جاری شده است و همه مردم از مواهب سلامت به شکل عادلانه تری برخوردار شدهاند.
قول وزارت بهداشت برای توسعه کلینیکها
طوری که وزارت بهداشت آمار داده، اکنون۵۸۰ کلینیک ویژه سرپایی در سراسر کشور ایجاد شده که بیش از 9000 پزشک در آنها مشغول خدمت هستند، اما تعداد این کلینیکهای سرپایی در کشور بسیار کمتر از نیاز مردم است. این واقعیتی است که وزارت بهداشت هم آن را قبول دارد.
«بخش مهمی از خدمات درمانی مردم خدمات سرپایی است که هم اکنون بیش از 80 درصد آن را بخش خصوصی و مطبها با تعرفههای بالا ارائه میدهند که سهم مهمی از پرداخت از جیب مردم دارند. به همین علت وزارت بهداشت برای جبران این مساله کلینیکهای ویژه تخصصی را با استقرار پزشکان متخصص و با تعرفه دولتی ایجاد میکند.»
اینها بخشی از گفتههای معاون درمان وزیر بهداشت است که قبول دارد بار اصلی خدمات سرپایی به دوش مردم افتاده، اما در عین حال محمد آقاجانی به فارس قول داده است که ۵۶۰۰ کلینیک ویژه خدمات سرپایی تخصصی با ارائه خدمات تصویربرداری و داروخانه در یک ساختمان تا پایان سال آینده در کشور ایجاد شود و با تعرفه دولتی 3000 تومانی به مردم خدماترسانی کنند.
به گفته این مقام مسئول، کلینیکهای ویژه تخصصی در پنج تیپ مختلف و برای چهار اقلیم طراحی شدهاند و با توجه به وسعت و خدماتی که ارائه میکنند، تیپهای مختلفی دارند، اما در همه آنها خدمات تشخیصی و متخصصان رشتههای مختلف حضور دارند و به عنوان مثال ویزیت پزشک متخصص در این کلینیکها 3200 تومان است در حالی که همین ویزیت در بخش خصوصی چند برابر است.
البته همه این حرفها فعلا روی کاغذ است و قرار شده که همه این خبرهای خوب تا آخر سال 94 اتفاق بیفتد؛ طوری که در مجموع حدود 5600 کلینیک ویژه سرپایی تا پایان سال آینده به مجموعه کلینیکهای ویژه موجود اضافه بشود.
در صورتی که این کلینیکها افتتاح شود، به این معنی نیست که نظام سلامت بدون نقص و مشکل میشود و مردم دیگر بار هزینه خدمات سرپایی را حس نمیکنند. حتی خود وزارت بهداشت هم پیشبینی کرده که با افتتاح این کلینیکها،50 درصد خدمات سرپایی مورد نیاز مردم در این مراکز و با تعرفه دولتی انجام شود.
یعنی در بهترین شرایط، با افتتاح این تعداد از کلینیکهای سرپایی باز هم نیمی از مراجعات بیماران کشور به مطبهای خصوصی خواهد بود که البته همین هدف هم اگر حاصل بشود، اصلا دستاورد کمی نیست.
نکته خیلی مهمی که این وسط نباید فراموش بشود این است که اگر این کلینیکهای سرپایی در همه نقاط کشور ـ بخصوص نقاط محروم ـ جا بیفتد و به بیماران خدمترسانی کند، همین کلینیکها خودش میتواند به جا افتادن پزشک خانواده هم کمک زیادی بکند.
«ایجاد زیرساخت و ظرفیت بزرگ برای استقرار نظام ارجاع و کامل شدن برنامه پزشک خانواده» هدفی است که وزارت بهداشت در نظر دارد و میخواهد با افتتاح این کلینیکها، دستی هم به سر و گوش برنامه پزشک خانواده بکشد.
شما فرض کنید وقتی در همه شهرهای محروم و غیرمحروم کشور، کلینیک سرپایی دولتی وجود داشته باشد، آن وقت دیگر خیلی راحتتر میشود با کمک همین مراکز دولتی، پرونده سلامت همه شهروندان را تکمیل و بر اساس سابقه بیماریشان، درمان درست را پیگیری کرد. این موضوع اتفاق مهمی است که اگر تا پایان سال آینده محقق شود، هم خیرش به مردم میرسد و هم هزینههای کلی نظام سلامت، بسیار کمتر خواهد شد.
امین جلالوند / گروه جامعه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد