ای پول! برای من خوشبختی بیار

1. خیلی‌ها فکر می‌کنند موفقیت با میزان پولی که در بانک دارید یا درآمدی که سالانه درمی‌آورید سنجیده می‌شود. اگر از خط‌کش پول برای سنجش موفقیت استفاده کنیم هیچ وقت نمی‌توانیم به درستی موفق‌ترین آدم‌های دنیا را شناسایی کنیم.
کد خبر: ۷۷۲۵۵۹
ای پول! برای من خوشبختی بیار

مثلا شاید کسی نباشد که از آقای بیل گیتس ـ که ارزش خالص دارایی‌هایش امسال نزدیک به ۸۰ میلیارد دلار تخمین زده شده ـ بیشتر پول داشته باشد، اما من فکر نمی‌کنم او هر سال بیشترین درآمد را داشته باشد. چون دارایی‌های آدم فقط درآمدش نیست. احتمالا صدرنشین بیشترین درآمد سالانه مسئولان صندوق‌های سرمایه‌گذاری باشند.

به عنوان مثال آقای ری دالیو که صندوق سرمایه‌گذاری بریج واتر و شرکا را با مبلغی بالغ بر ۱۲۰ میلیارد دلار می‌گرداند. صورت‌های مالی این آقا در سال گذشته نشان می‌دهند که نامبرده سه میلیارد دلار درآمد شخصی داشته است. یعنی مخ آدم می‌خواهد سوت بلبلی بزند. منبع آمار هم مجله فوربس است که هر سال آمارهای اصلی بزرگ‌ترین موسسات مالی دنیا را منتشر می‌کند.

اگر شما معتقد باشید که پس آدم برای موفق بودن باید هم دارایی‌هایش بیشتر از همه باشد و هم درآمد سالانه‌اش، نتیجه می‌گیریم که نه جناب گیتس و نه آقای دالیو نمی‌توانند در این قالب من‌درآوردی شما بگنجند. به هر حال مدافع عنوان قهرمانی ثروت و بالاترین درآمد باید بتواند هر سال از عنوان قهرمانی‌اش دفاع کند وگرنه همه عمرش صرف این خواهد شد که راهی پیدا کند تا دوباره به شماره یک تبدیل شود (به جای این‌ که از دستاوردهای موجودش لذت ببرد). ساده برایتان بگویم در این سیستم اگر شماره یک نباشید دنیایتان تیره و تار خواهد بود.

2. به همین دلیل است که مدت‌ها پیش فهمیدم باید دنبال تعریف بهتری از موفقیت برای خودم و دیگران بگردم؛ موفقیت شاید نه در پول بلکه در این باشد که کنترل وقت آدم دست خودش باشد. حتما با خودتان می‌گویید در حالی که قسمت بزرگی از دوستان و آشنایان زیر خط فقر زندگی می‌کنند این دیگر چه پیشنهادی است؟ فقر و بی‌‌پولی را که نباید ترویج کرد! ببینید اگر بی‌طرفانه و بدون غرض به قضیه نگاه کنیم می‌بینیم که فرصت کنترل نحوه گذران وقت معمولا وقتی برای یک نفر پیش می‌آید که اتفاقا از نظر مالی به امنیت رسیده باشد و مثلا دیگر لازم نباشد به خاطر پرداخت قبض‌های ماهانه نگران و بی‌خواب شود. خیلی از افراد در تمام عمر خودشان حتی یک بار هم به این سطح از موفقیت و امنیت مالی نمی‌رسند. از طرفی برای پیش‌بینی خرج‌ها و هزینه‌های احتمالی تا آخر عمرتان هم دارایی ۸۰ میلیارد دلاری لازم نیست. یادم هست سه سال پیش که برای دوست جوانی همین اباطیل را بازگو می‌کردم با هم نشستیم و عدد لازم برای دستیابی به امنیت مالی خودمان را محاسبه کردیم. خیلی کمتر از ۸۰ میلیارد یا حتی ۸۰ میلیون بود. آیا شما تا حالا این حساب و کتاب را با خودتان کرده‌اید؟ اگر شما با انجام دادن کارها و فعالیت‌هایی که به طور ذاتی مورد علاقه‌تان هستند به این ثروت دست پیدا کنید که چه بهتر! اما اگر خودتان را درگیر یک کار سخت و فرساینده کنید که درآمد خوبی عایدتان کند ولی شیره جانتان را بمکد پیشنهاد من به شما شاید این باشد که لحظه‌ای بایستید و از خودتان صادقانه بپرسید پس کی (چه زمانی) می‌خواهم با این دور باطل خداحافظی کرده و دنبال کارهایی بروم که به من شوق و انرژی می‌دهند؟ در انتخاب یک کار سه تست زیر را در موردشان آزمایش کنید:

تست اول: آیا این کار در من شوق و اشتیاق ایجاد می‌کند؟

تست دوم: آیا می‌توانم آن کار را بهتر از ۸۰ درصد دیگران انجام دهم؟

تست سوم: آیا می‌شود از این کار پول هم درآورد؟

براستی خیلی از مردم نمی‌توانند به این سه پرسش پاسخ درست و درمان بدهند. در چنین حالتی من به آنها توصیه می‌کنم با افرادی که در آن زمینه کاری سابقه دارند گپ و گفت نموده و سعی کنند جواب این سه پرسش را از لابه‌لای کلمات آنها پیدا کنند. شاید لازم باشد که این سه پرسش را طور دیگری از آنها بپرسند:

ـ ببینم در شرکت شما هستند کسانی که خیلی نسبت به کارشان شوق و اشتیاق نشان بدهند؟ بین آنها و دیگران چه تفاوتی می‌بینید؟ در نحوه کارشان و در نحوه زندگی‌شان.

ـ ببینم در زمینه کاری شما کلیدی‌ترین مشخصه افراد موفق و دیگرانی که فقط سر کار حاضری می‌زنند در چه می‌تواند باشد؟

ـ ببینم مردم نسبت به میزان پولی که در زمینه کاری شما در می‌آید چه حسی دارند؟ راضی‌اند یا ناخشنودند؟

3. تنبل نباشید! بروید و حداقل از ده، پانزده نفر آدم حرفه‌ای و باسابقه این پرسش‌ها را بپرسید تا بتوانید به جمع‌بندی قابل قبولی در آن حوزه کاری برسید. چقدر بهتر هم می‌شود اگر یکی دو تا از این گپ و گفت‌ها به یک پیشنهاد کارآموزی ختم شود. پس حتما لباس مرتب بپوشید و به ملاقات این افراد حرفه‌ای بروید. کارآموزی فرصت بسیار مناسبی است که بدون مسئولیت آنچنانی یا چشمداشت مالی خودتان را در دنیای آن کار غرق کنید و به معنای کلمه تجربه کنید. قدیم جوانان هر تابستان را در یک حرفه یا صنف خاص شاگردی می‌کردند. اگر از من می‌پرسید من و شما تنها وقتی به موفقیت می‌رسیم که رضایت و شادمانی درونی داشته باشیم و برای حصول آن باید اولا نسبت به کاری که می‌کنیم اشتیاق داشته باشیم، در ثانی آن کار را خوب بلد باشیم و البته بتوانیم از آن کار پول هم در بیاوریم. حالا من آقای گیتس یا دالیو را از نزدیک ندیده‌ام، اما حدس می‌زنم کنترل وقتشان دست خودشان است و ثروت و دارایی هم فقط یک سیخ گوجه اضافه کنار کبابشان است.

مصطفی پورمهدی

پژوهشگر و مشاور کسب و کار

چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها