شادی، رضایت، غم، اندوه، افسردگی، اضطراب و بسیاری از دیگر احساساتی که در زندگی تجربه می‌کنیم از طریق مدارهای عصبی خاصی در مغز درک می‌شود. اگرچه بسیاری از افراد بر این باورند که قلب محل بروز احساسات است، اما حقیقت این است که فرآیند بروز، درک و ظهور احساساتی مانند غم و شادی یا عشق و تنفر در مغز رخ می‌دهد.
کد خبر: ۷۶۶۴۴۰
قلب یا مغز؛ منشا احساسات به کدام یک مربوط است؟

در گذشته انسان‌ها ابزاری نداشتند تا به کمک آن بتوانند منشا هیجاناتی را که تجربه می‌کنند، شناسایی کنند. در نتیجه ناچار بودند به شواهدی متکی باشند که با احساسات خود درک می‌کردند. معمولا وقتی افراد با احساسات متداول یا شناخته شده‌ای مانند خشم یا اضطراب مواجه می‌شوند علائم و نشانه‌هایی در بدنشان ایجاد می‌شود. یکی از این نشانه‌ها احساس ناخوشایندی است که در قفسه سینه احساس می‌شود. افزایش ضربان قلب یا به عبارتی تپش قلب از دیگر نشانه‌هایی است که فرد پس از مواجه شدن با هیجانات و احساسات مختلف تجربه می‌کند.

این نشانه‌ها معمولا بارز و مشخص است و هنگام تجربه احساس‌ها یا هیجانات ناخوشایند فرد آنها را احساس می‌کند. در نتیجه مردم در گذشته فکر می‌کردند احساسات و هیجاناتی که تجربه می‌کنند ناشی از اتفاقی است که در قلبشان به وجود آمده است. زیرا نشانه‌های متعاقب این احساس را در قلب خود می‌دیدند و بر این باور بودند که قلبشان شکسته و موجب تجربه چنین احساس‌های ناخوشایندی شده است.

اکنون محققان و دانشمندانی که در حوزه علم اعصاب تحقیق و پژوهش می‌کنند به این نتیجه رسیده‌اند برخلاف آنچه انسان‌ها در گذشته تجربه می‌کردند، مغز جایگاه و منشا احساسات و پردازش هیجانات است. در حقیقت روند تکوین باورها و نقش بستن آن در ذهن افراد و تبدیل شدن آن به یک باور عمومی در یک مسیر اتفاق می‌افتد و روند تغییر نظریه‌های علمی در مسیر دیگری اتفاق می‌افتد. به عبارت دیگر الزاما همه نظریه‌های علمی به باور عمومی تبدیل نمی‌شود. برای این که این نظریه‌ها به یک باور عمومی تبدیل شود راهی طولانی در پیش است. در نتیجه با وجود این که ما می‌دانیم هیجانات در مغز پردازش می‌شود همچنان عموم مردم بر این باور هستند که این هیجانات را از طریق قلب تجربه می‌کنند. آنها بر این باورند که ممکن است این هیجانات در قلب آنها تولید شده باشد یا این که اساسا هیجانات در قلب احساس می‌شود یا به عبارتی به دنبال این هیجانات در قلب تغییراتی ایجاد می‌شود. این در حالی است که قلب فقط وظیفه خونرسانی به اعضا و اندام‌های مختلف بدن را بر عهده دارد. بنابراین باید پذیرفت هیجانات و احساسات هیچ ارتباطی با قلب ندارد. البته قلب از هیجانات و احساساتی که ما تجربه می‌کنیم متاثر می‌شود، اما محل تولید یا ادراک هیجانات نیست. به همین علت است که در راهکار‌های درمانی مبتنی بر علم روان‌شناسی یا روانپزشکی هدف تغییر ذهن افراد است و افرادی که با مشکلات روحی و روانی مواجه می‌شوند هیچ گاه برای درمان به پزشک متخصص قلب مراجعه نمی‌کنند.

دکتر امیرحسین جلالی‌‌/‌‌ روانپزشک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها