گفت‌وگو با اسماعیل خلج، کارگردان «سایه همسایه»

یکی از کم‌هزینه‌ترین سریال‌ها را ساختیم

«سایه همسایه» از معدود آثاری بود که برخلاف سریال‌های آپارتمانی، قصه‌اش را با موضوع مردمان یک محله روایت می‌کرد

همسایه‌هایی‌که دوستشان داشتیم

به گمانم یکی از نخستین سریال‌های تلویزیونی بعد از انقلاب که به‌طور مستقیم به مسائل همسایه‌ها در یک محله می‌پرداخت، «سایه همسایه» بود. البته سال 1363 «مخمصه» [تا حدی] و سال 1364 نیز سری اول «آیینه» به چنین مسائلی می‌پرداختند (موضوع‌های مشترکی که اهالی یک محله یا آپارتمان با آنها درگیر هستند) اما در مخمصه، کشمکش بر سر پولی که برای لوله‌کشی آب به یک نفر امانت داده می‌شود و در مجموعه آیینه نیز بیشتر مسائل خانوادگی و زن و شوهری در میان زوج‌هایی که در یک آپارتمان زندگی می‌کردند، محمل اصلی داستان و موضوع سریال بود.
کد خبر: ۷۵۸۲۳۸
همسایه‌هایی‌که دوستشان داشتیم

در حالی که سایه همسایه هر یکی دو قسمت و حداکثر سه قسمت از سریال را به داستان زندگی یکی از افراد یا خانواده‌هایی که در محله زندگی می‌کردند، اختصاص می‌داد و درواقع ارتباط داستان شخصی هر فرد با دیگر ساکنان محله را هم چاشنی داستان سریال می‌کرد.

به این ترتیب یکی از سوژه‌های طلایی و محبوب سریال‌سازان و تا حدی تماشاگران احیا شد؛ چراکه این موضوع و فضا با دوری‌ها و نزدیکی‌هایی در سریال‌های قبل از انقلاب نیز سابقه داشت. با استقبال متولیان تلویزیون از چنین حال و هواهایی که در سال‌ها و دهه‌های بعدی به صورت مجموعه‌‌های دورهمی و آپارتمانی تداوم یافت، حالا می‌توان (دست‌کم به لحاظ مضمون، محتوا و فضا) به‌عنوان‌ داستان بی‌پایان همسایه‌ها...‌ از روند این‌گونه از سریال‌‌سازی نام برد.

ساختمان اصلی‌سایه همسایه‌ بیش از آن‌که بر محور یک داستان کلی استوار باشد بر بنای همان تک‌داستان‌هایی که هر بار پیرامون یک فرد یا خانواده شکل می‌گرفت سرپا می‌ماند. درواقع این سریال به همراه «مخمصه» و البته بیش از هر دوی اینها «آیینه»، سنگ بنای سریال‌های متعدد موسوم به «آپارتمانی» را در سال‌های بعدی حیات تلویزیون در ایران شکل دادند؛ هرچند ‌ فضای داستان و لوکیشن اصلی ‌سایه همسایه‌ ـ همچنان که گفتیم ـ نه در آپارتمان، که در یک محله قدیمی و سنتی می‌گذشت. این سریال چندی قبل پس از سال‌ها از شبکه تماشا با تصاویری اصلاح و بازسازی شده و با کیفیت نسبتا مناسبی بازپخش شد (بسیاری از سریال‌های آن زمان ـ بویژه آن دسته‌ای که با فرمت ویدئویی و به شکل آنالوگ ساخته شده‌اند ـ کیفیت تصویری و صوتی‌شان را تا حدی زیادی از دست داده‌اند؛ حتما دیده‌اید‌ برنامه‌هایی که به مرور فوتبال‌های داخلی آن سال‌ها اختصاص دارند معمولا قید رنگی پخش کردن فوتبال‌های قدیم را می‌زنند و آنها را سیاه و سفید نمایش می‌دهند.)

سایه همسایه محصول 1364 در 13 قسمت، هر دوشنبه شب از طریق شبکه دو سیما به خانه‌های مردم راه یافت و مورد پسند عمومی قرار گرفت. نویسنده محمود استادمحمد (البته با بازنویسی اسماعیل خلج) بود. کارگردان هنری سریال، اسماعیل خلج دیگر نویسنده متن سریال، کارگردان تلویزیونی‌اش مهوش جزایری، تهیه‌کننده علیرضا مرادی، مدیر تصویربرداری زین‌الدین علامه، (تصویربرداران محمدرضا کاظمی و محمدطاهر جم) و مدیر نورپردازی نیز داو‌د جم بودند.

بازیگران سایه همسایه بیشتر از میان بازیگران سینما، تئاتر و تلویزیون شامل عنایت‌ بخشی، فاطمه طاهری، اسماعیل داورفر، توران مهرزاد، باقر صحرارودی، حسین (هوشنگ) امیرفضلی، سیروس ابراهیم‌زاده، بهمن زرین‌پور، ارژنگ فرخ‌پیکر، بیوک میرزایی، محسن یوسف‌بیک، آتش تقی‌پور، تانیا جوهری، کتایون ریاحی، شمسی فضل‌اللهی، کاظم هژیرآزاد، ملیحه نیکجومند، فرشید ابراهیمیان، رامین فرزاد، شهین علیزاده، نسترن بوساک، علی طالب‌لو و خود اسماعیل خلج همراه بسیاری دیگر بودند. البته از این بین، بسیاری شاید نخستین بارهایی بود که به چشم بینندگان می‌آمدند. ازجمله زنده‌یاد فاطمه طاهری که با صمیمیت خاصی در نقش محوری همسر آمیرزا نصرالله (عنایت بخشی) حضور یافت. کتایون ریاحی نیز که بسیار جوان بود و بعدها به جایگاه یکی از بهترین بازیگران زن سینما و تلویزیون ارتقا پیدا کرد، از همین سریال و در نقش دختر آمیرزا کارش را شروع کرد. ریاحی بلافاصله در فیلم‌های سینمایی خبرچین، پاییزان و غریبه حضور یافت. سایه همسایه همچنین در حکم شروع جدی کار تنی چند از بازیگران قدیمی و قبل از انقلابی بود که با نمایش موفق این سریال، هم دوباره احیا شدند و هم خود را به نسل جدید تماشاگران تلویزیونی شناساندند، بعد هم در سینما به کارشان ادامه دادند.

باقر صحرارودی، حسین امیرفضلی، سیروس ابراهیم‌زاده و بهمن زرین‌پور از آن جمله بودند. توران مهرزاد (به نقش خانوم آغا) نیز پس از حضور در فیلم توقیف شده «برزخی‌ها» با این سریال بود که سلسله کارهای پرقدرت خود را در تلویزیون و بویژه سینما (آن هم با بازی در آثار زنده‌یاد علی حاتمی مثل دلشدگان و همچنین داریوش مهرجویی از قبیل هامون، پری و لیلا) عرضه کرد. زنده‌یاد اسماعیل داورفر در نقش ‌آقای قوامی‌ هم که پس از انقلاب با «مثل‌آباد» و «باز مدرسم دیر شد» بخوبی به چشم آمده بود، در سایه همسایه حضور خاطره‌انگیز دیگری را از خود به یادگار گذاشت و زمینه را برای بازی‌های تلویزیونی بعدی‌اش مانند آقای خیالاتی و آژانس دوستی و صد البته تداوم بازیگری در سینما فراهم کرد، اما به یقین برگ برنده‌ای که سازندگان سایه همسایه رو کردند ‌پرسونازدایی‌ از عنایت بخشی بود. می‌دانیم که این بازیگر پرکار سینمای دهه 50 (و اواخر دهه 40) از تئاتر به هنر هفتم و تلویزیون روی آورده بود. بخشی علاوه بر فیلم‌های برتر سینمایی در آن دهه که به موج نو مشهور شدند نقش منفی بسیاری از فیلم‌های فارسی را هم بازی کرده بود.

او برخلاف بسیاری از همنسلانش که بعد از انقلاب با مانع تداوم کار روبه‌رو شدند، توانست با سینما و تلویزیون در روزگار جدید همراه شود و در این دوره در اوج پرکاری و دیده شدن، به مقام نقش اول نیز ترفیع جایگاه پیدا کند. البته در فیلم‌های دهه 60 همچنان نقش منفی هم بازی می‌کرد؛ او همچنان در سریال‌های پرطرفداری مثل «سربداران» رل منفی ‌خان باشتین‌ را که فردی مغول بود، ایفا کرد. زنده‌یاد باقر صحرارودی هم در سایه همسایه در نقش ‌ اوستا صفر‌درخشید. فیزیک و همچنین صدای خاص این بازیگر که در گذشته بیشتر دوبلورها به جایش صحبت می‌کردند در سایه همسایه نام او را بر سر زبان‌ها انداخت. حسین امیرفضلی هم پس از سال‌ها تجربه‌اندوزی در رادیو، سینما و تلویزیون در نقش ‌حاج‌آقا‌ (بقال محله) دیده شد. در حالی که صدایش در برنامه رادیویی صبح جمعه با شما هم طرفداران زیادی داشت.

زنده‌یاد محسن یوسف‌بیک که پیش از سایه همسایه در دیگر سریال پربیننده آن سال‌ها یعنی «طبل توخالی» بازی کرده بود، اینجا نقشی فرعی‌ به عهده داشت. او در قالب یک دستفروش که با زبان‌بازی‌های خاص خودش می‌کوشید جنس‌هایش را به مردم «بیندازد»(!) بامزه جلوه کرد. مثلا در تبلیغ یک رادیوی دست دوم که معلوم نبود از طریق مال‌خری (خرید جنس‌های دزدی‌ شده از سارقان) به دست او رسیده یا مثلا کسی از روی بی‌نیازی (به دست آوردن رادیویی بهتر و جدیدتر) یا برعکس از سر احتیاج به پولی مختصر، آن را به او فروخته، با شیوه کاسبان و طوافی‌ها دوره‌گردهای قدیم، در حالی که البته ثابت در جای خاصی از محله ایستاده بود، می‌گفت: «آتیش زدم به مالم این رادیو تا مفت بخرید و ببریدش، رادیو خیلی خاصیت داره. هرکسی برنامه در پشت میله‌های اون رو گوش کنه هیچ وقت به فکر دزدی و مال‌خری نمی‌افته!»

سریال، البته با وجود چنین صحنه‌ها و دیالوگ‌های بامزه‌ای بیشتر جنبه دورهمی و باخبر شدن از احوال در و همسایه و فامیل را داشت؛ در تهران دهه 60. هرچند‌ از مهم‌ترین وقایع آن سال‌ها، یعنی جنگ، چندان نشانی از آن در فضای داستان و روابط آدم‌ها به چشم نمی‌خورد، اما به هر حال، نشانه‌ها می‌گفتند‌ زمان وقوع رخدادها و داستان در همین دهه است.

یکی از نقاط قوت سایه همسایه، موسیقی متن آن بود. این موسیقی را زنده‌یاد بابک بیات پس از موفقیتش با سریال «افسانه سلطان و شبان» ساخت. آن سال‌ها هنوز موسیقی ترانه‌ای به شکلی که از نیمه دوم دهه 70 رونق یافت به فیلم‌ها و سریال‌ها راه پیدا نکرده بود. هنوز مسافتی تا تغییر ضوابط و آزادی موسیقی پاپ باقی‌مانده بود. بنابراین بابک بیات با استفاده از ملودی و ارکستر سنتی و ملی‌اش تصنیفی سنتی و دستگاهی را در عنوان‌بندی پایانی سایه همسایه ارائه ‌کرد. به این ترتیب سایه همسایه پس از سربداران شاید یکی از نخستین سریال‌های ایرانی بعد از انقلاب بود که از موسیقی باکلام تیتراژ برخوردار بود. داستان سریال سایه همسایه در فضایی صمیمی می‌گذشت. به شکلی که اگر حتی قسمتی از سریال به اندازه دیگر بخش‌های دیده شده کشش و جذابیت نداشت، باز هم بیننده را به لطف همان فضای خوبش با خود همراه می‌کرد. آن زمان ما هنوز نمی‌دانستیم ‌ در آخرین سال‌های وجود آن نزدیکی‌ها و همدلی‌ها در محله‌ها به سر می‌بریم.

دیری نگذشت که اتوبان‌ها و خیابان‌های تازه‌ای احداث شدند، خانه‌ها سر به فلک کشیدند و آدم‌ها در عین نقل مکان به ارتفاع‌های دست‌ساز بشر از نظر طولی و عرضی هم از یکدیگر دور و دورتر شدند. شرایطی که روز به روز آداب، وسایل، کنش‌ها و واکنش‌های تازه‌ای را از ما می‌طلبد و در یک کلام، به صورت قفسی سیمانی بر همه ما تحمیل شده است. این‌گونه است که امروز هم تماشای سایه همسایه، مجموعه‌ای که با امکانات اندک نیمه اول دهه 60 و در شرایط جنگی کشور، اکثر صحنه‌هایش فقط با یک دوربین ضبط شده و بندرت برخی سکانس‌‌ها با دو دوربین در دکورهای محله در استودیو گلستان تصویربرداری شده (صحنه‌های کمی هم خارج از استودیو ضبط شده) و از بسیاری لحاظ کمی امکانات و بی‌بضاعت بودن سازندگانش ‌ هنگام ساخت از سر و ظاهر سریال هویداست؛ هنوز دلنشین و خاطره‌انگیز می‌نماید...

علی شیرازی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها